علّامه محمّد قزوینی نوشته است: «امام محمّد بغدادی [=داماد خیّام] میگوید: خیّام هنگام نمازِ عشاء در سجود اینگونه با خداوند سخن گفت: «اللّهُمَ إنّی عَرَفتُکَ علیٰ مبلغ اِمکانی، فاغفِرلی فَإنَّ معرِفَتی إیّاکَ وَسیلَتی إلَیکَ، و ماتَ رَحمَةاللّه»؛ یعنی: خدایا، میدانی که من ترا به اندازهای که توانم بود شناختم، پس بیامرز مرا که شناختن من ترا، دستاویز من است به درگاه تو و در آنحال درگذشت.» (چهار مقالهٔ عروضی،«تعلیقاتِ علّامه محمّد قزوینی»، نشر معین، چاپ دوّم، ۱۳۸۸، ص:۵۰۳)
دکتر محمّد مهدی فولادوند مینویسد:«خدایی که خیّام در آخرین لحظات زندگانی خود با او سخن میگوید به خدای فلاسفه نزدیکتر است تا خدایِ شرایع ...»(خیّامشناسی، ص: ۸۵)
جان کلام، اینکه روان پاک عمر خیّام نیشابوری از تعداد صدها رباعی جمعآوری شده بعد از مرگ او آگاه نیست و محتوای این رباعیات هیچ مناسبتی با جایگاه علمی و فکری خیّام ندارد، به اضافه مسؤلیت یک عالم و فیلسوف و حتّی شاعر جدّیتر از آن است که به بادهگساری و موضوع مستی و میپرستی بپردازد، هرچند باده و می و ساغر و پیاله طرفدارانی هم داشته باشد.
لغتنامهٔ دهخدا شرح مبسوطی را دربارەی عمر خیّام نیشابوری آورده است، از جمله نوشته است: «خیّام تعدادی رباعی بدیع و لطیف فارسی سروده است، امّا به سبب اشتغال به علم و حکمت تا حدّی شاعری را دون شأن خود میدانسته است، مضافاً اینکه او درگذشته به شاعری اشتهار نداشته است. از رباعیّات خیّام که آن همه باعث شهرت او شده تا کنون نسخەی جامع وکامل و موثّقی در دست نیست، بسیاری از آنچه بدو منسوب میباشد مجهول و منحول است. خیّام دیوانی منقّح و مبوّب از اشعار خود برجای نگذاشته است.»
روزی شخصی از مرحوم پدرم، علّامە احمدیان – یادش بخیر – پرسید، اُستاد! در جواب این رباعی منطقی عمر خیّام چه میگویی، که گفته است:
«ناکرده گناه در این جهان کیست؟ بگو! ‒ وآنکس که گناه نکرد، چون زیست؟ بگو!»؛
من بد کنم و تو بد مکافات دهی _ پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو! »؛
مرحوم پدرم با تأمل و تَأَنّی فرمودند: ❞در عالمِ دانش و خرد، عمر خیّام جایگاه بلندی داشته است، هرگز سخنانی را نگفته است که با خرد و منطق و دانش سازگاری نداشته باشد، این رباعی نسبت و انتسابی به خیّام ندارد؛ به اضافه اُستاد «رضا صدیقی نخجوانی»، شاعر و ادیبِ تبریزی که در حوزەی اندیشەهای فلسفی، فعالیت و تعمق و تعلقِ خاطر داشت، به بسیاری از رباعیّات منسوب به عمر خیّام، در قالب رباعی، پاسخ داده است؛ و اینچنین منطقی، به این رباعی پاسخ داده است:
«نا کاشتهچیده، در جهان کیست؟ بگو! _ بی جرم، چرا نمیتوان زیست؟ بگو!»؛
«گر نیک دهد خدا مکافات بدی _ پس فرق میان نیک و بد چیست؟ بگو!»❝
[خیّامپنداری، رضا صدیقی نخجوانی، سروش تبریز، ۱۳۲۰، ص: ۱۸۱]
کتاب «تواریخ الحکماء»، قدیمترین منبع است که ترجمەی حالی از خیّام در بر دارد، این کتاب مناجاتی را از عمر خیّام آورده است، در خاتمەی این نوشتار به بیتی از آن مناجات اشاره میکنیم:
«اَصُومُ عَن الفَحشاءِ جَهراً و خُفیَةً عِفافاً و إفطاری بِتَقدیسِ فاطِری»؛
یعنی: «از روی پاکدامنی، آشکارا و پنهان از گناه دوری میجویم – و با احترام در برابر آفریدگارم، کارم را شروع میکنم.»(نُزهةُ الارواح فی تواریخ الحکماء ، شمسالدّین محمّد بن محمود الشّهرزوری/ چهارمقاله(تعلیقات)، علّامه محمّد قزوینی، ۱۳۸۸، ص: ۵۰۶)
مهاباد- ۱٤۰٤٫٢٫٢٨ - محمّد احمدیان