وضعیت غم انگیز امسال انگور سیاه سردشت و مهاباد جزو آن دسته از داستانهای غم انگیز محصولات کشاورزی است که گهگاهی در گوشه و کنار این سرزمین به چشم می خورد .یک روز کشاورز سیب را دور ریخته ،یک روز سیب زمینی و روز دیگر و جای دیگر هندوانه و پیاز ،فقدان سیاستهای اصولی و شفاف در مورد نوع کشت های کشاورزی در کشور ما با عث سر درگمی کشاورزان گردیده و از طرفی عدم تناسب عرضه و تقاضا باعث انباشت تولید بعضی محصولات و کمبود بعضی دیگر می شود.البته اینجانب در هیچ حوزه ی اقتصادی ،اعتقادی به دخالت دستوری دولت ندارم ومعتقدم دولت باید در بهترین حالت راهنما و تسهیلگر باشد نه متصدی.
همگان میدانند که انگور سیاه دیمی محصول اختصاصی شهرستان سردشت از گذشته دور بوده است ،ولی با توجه به همسایگی شهرستان مهاباد با سردشت و تشابه اقلیمی خصوصا در بخش خلیفان ،در سالیان اخیر کشاورزان زیادی به تبعیت از همسایگان سردشتی خود اقدام به ایجاد تاکستان های بزرگ انگور سیاه دیمی نموده اند که با توجه به اینکه این محصول نیاز به آبیاری نداشته و نگهداری زیادی نمیخواهد و با توجه به توپوگرافی منطقه در اراضی شیب دار نیز قابل کشت است ما شاهد تولید محصولات زیادی با کیفیت خوبی در این مناطق هستیم.
اما متاسفانه علی رغم تولید زیاد و با کیفیت این محصول گرانبها ،امسال بخش زیادی از محصول به فروش نرفته و می توان مدعی بود که انگور زیادی در زیر برف مدفون خواهد شد چرا که فروش آن کفاف هزینه برداشت آن را نمی دهد.تازه آن مقداری که هم به فروش رفته یا بصورت ضایعات به کارخانجات تحویل داده شده است متاسفانه با نازلترین قیمت فروخته شده و تنها جیب کارخانه داران و صاحبان میادین تره بار را پر نموده است.
حال سوال اساسی اینجاست که مسئولین و دولت در این میان برای فروش این محصول ارگانیک و منحصر به فرد و صاحبان زحمتکش آن چکار کرده اند.آیا استاندار و مدیرکل جهاد کشاورزی وفرمانداران و نمایندگان این دو شهرستان از حال کشاورزان خبر دارند و می دانند که چه ضرر هایی را متحمل گشته اند .این استان ما که همجوار با چندین کشور است چرا نباید صادرات به این کشورها مجاز باشد در حالیکه بازار مصرف داخلی توان جذب این مقدار از تولید در این بازه زمانی را ندارد.متاسفانه دیدگاه حاکم بر برنامه ریزیهای توسعه روستایی صرفا درقالب طرح های عمرانی و آنهم بیشتر آسفالت و سنگفرش و اجرای طرح هادی خلاصه میشود غافل از اینکه اولویت اول روستانشینان درآمد و اشتغال است.اگر سنگفرش های هر روستا را از طلا بسازیم باز هم هیچ کس با جیب خالی حاضر نیست بر آنها راه برود. نمونه های زیادی از روستاها را می توان نام برد که علی رغم تمامی امکانات عمرانی و خدماتی باز هم جمعیت روستا تثبیت نشده و موج مهاجرت با همان سرعت قبلی ادامه داشته و روستا خالی از سکنه شده است که البته تفاوت درآمد شهر با روستا و تورم نیز مزید برعلت می باشند.
اکنون که این میوه طبیعی و خدادادی در این عصر خشکسالی و بی آبی می توانند باعث ایجاد اشتغال و درآمد برای کشاورزان عزیز گردد ، آیا واقعا نباید برای آن فکری کرد.
تشویق سرمایه گذاران برای ایجاد صنایع پایین دستی و تسهیل صدور مجوزها خصوصا در ایجاد سردخانه مخصوص انگور سیاه و همچنین کارخانجات آبمیوه و کنساتره ، در کنار ایجاد سکوی صادرات به کشورهای عراق و ترکیه با توجه نزدیکی فاصله ،می تواند نقش به سزایی در درآمد زایی این محصول برای کشاورزان داشته باشد .امید است در سالهای آینده با تدبیر مسئولین این مشکل رفع گردد تا شاهد ناامیدی بیشتر صاحبان این محصول گرانبها نباشیم.