بعد از ارومیه نخستین شهر استان که ورزش در آن ظهور مییابد شهرستان مهاباد است که در نیمه دوم دهه ۲۰ آرام آرام ورزش در این شهرستان پدیدار میگیرد . اما پیدایی ورزش برای دیگر شهرهای همجوار و جوامع نیمه روستایی و نیمه شهری آن عصر با تاخیر زمانی بیشتری روی میدهد و بعد از جریان اصلاحات ارضی در اوایل دهه ۴۰ شمسی است که زمینه عینی و بستر مناسب برای پدیدهای نوین به نام ورزش در آن جوامع مهیا میشود. همین تاخیر زمانی همسایگان ما در ورود به ورزش و شروع زود هنگام مهاباد موضوعی پر اهمیت است که نه تنها سالها بر برتری نسبی و تفوق مهاباد اثر نهاد بلکه در ذهن و روحیات جامعه ورزشی شهرستان نوعی احساس برتری طلبی و تفاخر را هم دامن زد.
اما در پاسخ به این پرسش که چرا اساساً ورزش در این دیار و خطه زودتر امکان پیدایش مییابد باید گفت کە در هرم اجتماعی مهاباد و توازن و تناسب نیروهای اجتماعی تفاوتی محسوس و مهم با جوامع و شهرهای همجوار در آن دوره دیده میشود . در هرم اجتماعی مهاباد بازار و اصناف متشکل از تجار و بازرگانان از درجه ای منزلت و اعتبار برخوردار بودند که تماما هژمونی فرهنگی جامعه را در اختیار داشتند و حتی حضور پررنگ این قشر اجتماعی در تحولات حساس سیاسی در آن دوره مشهود و ملموس است .
این قشر ممتاز بازاری و تجار به دلیل ارتباطات گستردەای که از مدتها قبل با جهان بیرونی پیدا کرده بودند و دامنه آن گاها تا قفقاز جنوبی و بازار استانبول هم کشیده میشد بسیار زودتر از سایر طبقات و اقشار دیگر با دنیای متجدد آشنایی یافته و به همین دلیل در پذیرش پدیده های نوظهور برای جامعه متبوع خود از درجه تسامح و انعطاف بیشتری برخوردار بوده و نظر به تاثیر گذاری اینان بر ذهنیت عمومی، اغلب پدیدەهای دنیای متجدد بدون کشمکش به مهاباد ورود پیدا می کرد و ورود زود هنگام و سهل ورزش به مهاباد مرهون و مدیون چنین بستر و زمینه اجتماعی میباشد.
اما بر خلاف مهاباد و در همسایگان و جوامع همجوار صف بندی و توازن و تناسب نیروهای اجتماعی بنوع دیگری رقم خورده بود. در آن جوامع ،قدرت اجتماعی در ید طبقات و اقشاری بوده که عموما خاستگاه غیرشهری داشته و ارتباط خیلی محدودی با دنیای متجدد داشتەاند. با توجه به این وضعیت اجتماعی خاص ، مهاباد زودتر از همسایگان و نزدیک به بیست سال جلوتر ورزش را تجربه و آغاز نمودە است و همین تفاوت زمانی در شروع ، سروری و زعامت ما در منطقه برای در صدر بودن را برای چند دهه امکان پذیر کرد. اما به دلیل سکون و توقف در دنیای ورزش آماتوری و در عدم بستری لازم برای قدم نهادن و ورود به جهان ورزش حرفەای، زودتر از دیگر مناطق هم از تب وتاب و نفس افتادیم و همسایگانمان که زمانی به دلیل در زیر سایه ما ماندن ، کمتر دیده میشدند نه تنها به ما رسیدند بلکه در بعضی لحظات گوی سبقت را هم از ما ربودند. اما هیجان و موضوع اصلی داستان در این نکته است که آثار از نفس افتادن همسایگانمان که آنان نیز اسیر دست ورزش اماتوری هستند به وضوح دیده میشود و اکنون به مانند ما بر پایان عصر اماتوری در ورزش پی بردەاند و با ما هم داستان و هم سرنوشتند و باید به مانند ما چشم انتظار باز شدن فضا برای شکوفایی ورزش حرفه ای باشند .
هفته تربیت بدنی بر تمامی رهپویان آن مبارکباد
عطا کاویان