در دنیای پویای آموزش و پرورش امروزی، تکامل و نوآوری نقشی حیاتی در رشد و توسعه آن سازمان و یک کشور ایفا میکند. در بخش اول این مقاله که در رسانه مجازی هاژه منتشر شد، تا حدودی بر مسایلی همچون برگزاری کارگاه ها و سمینارها جهت آموزش روش های نوین تدریس به معلمان، تجهیز آزمایشگاه ها در مدارس و ایجاد کتابخانه های غنی تاکید شد که بهسرعت می تواند به یکی از مهمترین فاکتورهای تکامل و نوآوری، در ساختار اصلی نظام آموزشی کشور، تبدیل شود. قبل از شروع بدنه اصلی بخش دوم این مقاله بر خود واجب می دانم که خدمت مخاطبان عزیز و گرانقدرم عرض نماییم که این بررسی مختص به جغرافیای یک شهر یا دسته ای خاص از معلمان بزرگوار نبوده و هدف تمام نظام آموزشی در سطح کشور می باشد. در سالهای اخیر، حوزههای گوناگون علم و فناوری با سرعت چشمگیری در حال رشد هستند. بسیاری از جوامع توسعه یافته و در حال توسعه، برای رویارویی با این تغییرات و انطباق جامعه با علوم و فناوری های نوین، برنامه ریزی و سیاست گذاری های خود را بر نظام های آموزشی متمرکز کردهاند و توانمند سازی افراد برای سازگاری و بهره مندی از دانش های جدید را از سن کم و مدرسه ها هدف گذاری کردهاند. در واقع در حال حاضر این سیاست گذاری های بزرگ، در برنامه کاری مدیران آموزش و پرورش مناطق مختلف کشور دیده نمی شود.
در برنامه ریزی های آموزشی جدید، بر پرورش دانش آموزان کارآمد و دارای ذهن خلاق تأکید فراوان شده است. پرورش چنین دانش آموزانی و وارد شدن آنها به دانشگاه ها، می تواند حوزه های گوناگون علم و فناوری را توسعه دهند. در این برنامه ها، روش های تدریس معلم محور از بین رفته و از روش های نوین تدریس، مانند دانش آموز محور استفاده می شود. در این روش نوین که به صورت مشارکتی و فعالیت محور عمل می کند، بیشتر بر بهبود رفتار عقلانی تأکید شده است و دانش آموزان به طور فعال در کل فرآیند یاددهی- یادگیری شرکت میکنند تا دانش بیاموزند و انواع مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنند.
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، در توصیف چشم انداز مدرسه در افق 1404، به برخورداری از بهره فناوری آموزشی در سطح معیار، با توجه به طیف منابع و رسانه های یادگیری تأکید شده است. در بخش های مختلف این سند، به بهرهگیری از تجهیزات و فناوری های نوین آموزشی و تربیتی (اعم از تجهیز آزمایشگاه ها، برگزاری کارگاه های آموزشی و نوین تدریس و کتابخانه های غنی) در راستای تحقق اهداف اشاره شده است.
در تدریس درس شیمی نیز روش های فعلی سنتی تدریس دیگر پاسخ گوی یادگیری مفهومی و معنادار نیستند. آموزش شیمی باید در سطوح متفاوت مولکولی و نمادی انجام گیرد. در فرآیند یاددهی-یادگیری شیمی، معلمان و دانشآموزان با نظریه ها و فرضیه های انتزاعی روبهرو هستند که بهراحتی قابل تجسم نیستند. بررسی ویژگی ها و رفتار مواد شیمیایی که در اندازه های مولکولی و اتمی هستند و با چشم مسلح و حتی میکروسکوپ های قوی نیز دیده نمی شوند، دشوار است و به کج فهمی منجر می شود. همچنین برخی پدیده های شیمیایی را به لحاظ محدودیت زمانی یا ایمنی، نمی توان در آزمایشگاه مدرسه تجربه کرد. برای این منظور استفاده از شبیه سازی، ساخت مدل و نیز پویانمایی های رایانه ای (روش تجسم فضایی مؤثر و مهارتهای استدلالی) پیشنهاد خوبی است. اجرای آموزش تجسم فضایی برای آموزش به دانشآموزان و نحوه استفاده مؤثر از مدل های سه بعدی ممکن است تکنیک های حل مسئله دانش آموزان را در برنامه های درسی علوم بهبود بخشد.
حال سوال اساسی این است که آیا مدیران ادارات آموزش و پرورش مناطق مختلف کشور در بررسی و اجرای این مفاد اقدامی کرده اند؟ آیا مدیریت در این سازمان مهم، تنها شامل نشستن بر صندلی ریاست و انجام امورات بر طبق میل و ناآگاهی در مورد سندهای تحول است یا اجرای آنها و فراهم کردن زمینه برای معلمان عزیز می باشد؟ از مسولین خدمتگزار مردم خواهشمندم که انتخاب مدیران آموزش و پروش سراسر کشور را به نخبگان این سازمان سپرده تا افرادی شایسته در جهت پیشبرد اهداف سند تحول 1404 انتخاب کنند.
وظیفه دیگر مدیران آموزش و پرورش مناطق مختلف کشور این است که باید در راستای سیاستی حرکت کنند که بتوان به نحوی برنامه های سازمان سنجش را با برنامه درسی آموزش شیمی و سایر دروس اختصاصی در دوره متوسطه هماهنگ کنند و سؤال ها منطبق با مطالب کتاب های درسی باشد، در بیشتر موارد آموزش شیمی کشور می تواند از وضعیت مطلوبی برخوردار شود. همچنین آنها باید به جای صرف انرژی بر مسایل غیرتخصصی و ناکار آمد، بر تقویت گروههای آموزشی به عنوان هماهنگ کننده مطالب آموزشی و رابط بین دبیران و دبیرخانه درس های اختصاصی به ویژه شیمی، نقش بسزایی در آموزش به ویژه برای دبیران تازه وارد ایفا نمایند. روشهای آموزشی جدید و نوآورانه برای رشد دانشآموزان و آمادهکردن آنان برای آینده مفید هستند. گنجاندن روش های نوین تدریس در این زمان ضروری است؛ زیرا با روش های سنتی تدریس مبتنی بر تکرار و حفظ برنامه درسی برای آموزش دانشآموزان مخالف است. برای توسعه مهارت های تصمیم گیری، حل مسئله، فعالیتهای مشارکتی، توسعه مهارت های تفکر شناختی، درک معنادار مفاهیم و پرورش روحیه خلاق و نوآور، این روش ها بهترین گزینه هستند.