هر بار بعد از بازگشت قهرمانان ورزشی شهرستان از مسابقات و کسب مدال و افتخار آفرینی فضایی غیر متعارف بر جامعه ورزشی مستولی میگردد در این فضا صدای دوستداران ورزش در راستای حمایت از قهرمانان جهت جلب نظر متولیان ورزش و سایر مسئولان شهرستان برای پشتیبانی مادی از ورزشکاران شنیده میشود و برای چند روزی تنور حمایتها گرم میماند ولی طبق روال عادی به تدریج غبار فراموشی از راه میرسد و اوضاع به حالت اولیه برمیگردد. متاسفانه این حکایت سالهاست در این دیار ورزش دوست و قهرمان پرور در حال تکرار است و در این صداهای اعتراضی اداره ورزش و مقامات بالای آن به بیتوجهی و بیمسئولیتی متهم میگردند که گویا به رسالت خود عمل نمینمایند. به نظر بنده این داستان در آینده نیز تکرار خواهد شد و بر همین اساس از دریچه دیگر به نیت روشن شدن زوایای تاریک این بحث قصد ورود به موضوع را دارم. در واقع بیتوجهی اداره ورزش و جوانان به ورزشکاران نه از سر بی مسئولیتی بلکه این مشکل ریشه در جاهای دیگر دارد.
ظرف و مظروف نامتجانس
نهادی که امروز به نام اداره ورزش و جوانان میشناسیم ادامه انجمن ملی تربیت بدنی میباشد که در سال ۱۳۰۶ برای توسعه ورزش و سامان دادن به ورزش آماتوری یا ذوق ورزانه تاسیس گردید که در طی عمر خود خدمات درخور توجهی به ورزش انجام داده است. این نهاد طرح و ظرفی بوده تماماً همخوان با مظروف خود یعنی ورزش آماتوری. در این ساختار ورزشکاران نه برای انتفاع و بهرهمندی مادی بلکه برای سلامتی جسم و روح از یک سو و افتخارآفرینی برای خود و دیار خود از سوی دیگر در ورزش حضور داشتند. در دوران ورزش آماتوری اصولاً مسائل مادی محلی از اعراب نداشت و مطالبات مادی ورزشکاران هرگز دغدغه مدیران ورزش نبوده و به همین خاطر ادارات ورزش با حداقل منابع مالی که در اختیار داشتند توانایی پاسخگویی به زیر مجموعه خود و تیمهای ورزشی را دارا بودند. بنا به سنت ورزش آماتوری کسی از مجموعه ورزشکاران ادعای مالی نداشته و به همین دلیل جامعه ورزشی همیشه از یک ثبات پایدار برخوردار بود.
اما این مدل و پارادایم از نزدیک به سه دهه قبل در ورزش ایران و با تاثیرپذیری از ورزش سایر نقاط جهان دچار دگرگونی گردید و مدل نوینی پدید آمد که بسیاری از ارزشهایی که ورزش آماتور بر آن استوار بود را به چالش کشاند. در گفتمان جدید مقوله ورزش برای ورزشکاران معنا و مفهوم غیر از آنچه قبلاً وجود داشت را به میان آورد در این الگوی جدید ورزشکاران از دنیای ورزش انتظار برآورده شدن نیازهای مادی خود را داشتند و برخلاف دوران آماتوری تنها برای افتخار آفرینی در میادین حضور نمییافتند. این مدل از ورزش لازم است در بستر و ظرف مناسب خود رشد طبیعی خود را طی کند ولی در کمال تاسف ظرف مناسب آن در ورزش ایران به علت حضور بیش از حد دولت و اداره ورزش و جوانان در ورزش، بستر و زمینه رشد ورزش حرفهای را با بنبست مواجه کرده است. نگاه اقتدارگرایانه دولت بر ورزش ایران امکان هرگونه شکلگیری باشگاههای ورزشی به عنوان ظرف مناسب ورزش حرفهای را از بین برده و ورزش حرفهای نتوانسته ظرفی همخوان با خود را پیدا کند. هر چند مدیران ارشد دولتی هنوز فکر میکنند که با همان ساختار بروکراسی دوران آماتوری توانایی حل مشکلات ورزش حرفهای امکانپذیر است ولی در عالم واقع مدتهاست زنگ شکست این نگاه که با ساختاری آماتوری بتوان پاسخگوی نیازها و مطالبات دنیای ورزش حرفهای بود به صدا درآمده و بانگ فریاد ورزش دوستان و ورزشکاران را باید در این ناهمگونی ساختاری دریافت و به طور حتم تا ورزش حرفهای ظرف مناسب خود را پیدا نکند هر روز باید منتظر مطالبات و خواستهای جدید و بر زمین مانده آنها باشیم. مطالبات خواستها و انتظارات ورزشکاران دنیای حرفهای از سنخ ورزشکاران آماتور نیست و باید این تحول پارادایمی را جدی گرفت و راه حل مناسبی برای آن پیدا کرد.