تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
زمان،برای آدمی چیست؟
لقمان وحیدی نیا (کارشناس ارشد فلسفه هنر)

آیا زمان واقعی است یا وهمی؟

آیا زمان متغییر است یا ثابت؟

 

سوالات در باب زمان و ماهیت زمان از دیر باز برای آدمی مساله بوده است و ذهن آدمیان را درگیر خود کرده است.

اما به واقعیت زمان چیست و آیا با آدمی و زندگی و بودن و نبودن ما چه ارتباطی دارد؟

 

از دیرباز ملاک برای وجود و اثبات زمان برای آدمی در حالتهای سکون و حرکت و ریتم و حرکاتی کیهانی با توجه به موقعیتش در این سیاره خاکی و گردش به دور خود و خورشید بوده و این ریتم یکنواختِ گردش را مبنایی برای زمان مند بودن خود و باورش به زمان در نظر گرفته است و وسایلی را مانند ساعت و تقویم و فصول غیره را برای در نظر گرفتن موقعیتش در حالتها و ارتباطاتش با دیگر انسانها در نظر گرفته و سعی در نظم دادن و تعریف و اثباتِ زمان با عناوینی مثل تقویم و روز و ماه و سال و فصول را نیز باتوجه به گردش و موقعیتش با آفتاب در نظر گرفته است.

ولی این فقط یک تصور و حرکت و محاسبه از روی وضعیت زمین و موقعیتش با خورشید است اگر حرکت زمین و گردشش به دور خورشید اندکی تغییر کند آدمی باید تقویم و ساعت و زمانش را نیز تغییر دهد چون تعریف او از زمان یک تعریف وابسته و متغییر و بیرونی است

 

داستانِ زمان فراتر از خورشید و زمین و گردش و گرانش است.

زمان برای آدمی بیش از آنکه بیرونی و واقعی باشد یک مقوله ذهنی است تا بیرونی و جهانی و کیهانی.

ذهنِ آدمی با توجه به ارتباطش با جهان واقعی،زمان را تعریف می کند اما جهان واقعی درصد تاثیرش در تعریف زمان برای ذهن آدمی ناچیز است.

آدمی تعریف نسبی از زمان باید داشته باشد چون زمان در مکانها و حالتهای مختلف برای آدمی تعریف ثابتی ندارد.بعنوان مثال آدمی در دوران نوجوانی و جوانی یا در دوران مریضی یا حتی در حبس بودن، زمان با سرعتی کند می گذرد و ذهن زمان را طویل و کند می پندارد ولی در دوران پیری و در صورت سرعت با یک وسیله با سرعت زیاد ،زمان برای آدمی با شتاب بیشتری میگذرد چون آدمی ذهنیتش در پیری و سرعت و موقعیتهای گذراتر نسبت به زمان متفاوت است زندگی و زمان در پیری رو به پایان است و آدمی و ذهن او از ترس مرگ زمان را گذراتر می پندارد و زمان را دارای پایان برای خود می داند.

مثالی دیگر، باید آدمی را فرض کرد که در مکانی بیرون از زمین بدون ساعت و بیرون از حالات شبانه روزِ زمینی در سیر است بعد از مدتی آن انسان تصورش از زمان تغییر خواهد کرد و آن تصور ذهنی زمینی را دیگر نخواهد داشت چون ملاک و ذهنیتش از حالتِ تعریف شده زمانیِ زمینی تغییر میکند.

تعریف زمان بدون مکان برای آدمی سخت ترین نوع تعریف را دارد چون انسان با توجه به مکان و حضورش در موقعیت مکانی زمان را در نظر و قابل بودن می داند.

انسان عصر حاضر با توجه به امکانات و تکنولوژی پیشرفته ی موجود ،کم‌ کم تعریف و روند گذر زمان را نسبت به گذشته با شتاب بیشتری حس میکند و این امر ناشی از درگیریهای ذهنی و ذهنیتش نسبت به زمان است که و زمان را گذرا تر می پندارد.

اگر در آینده امکانات و تکنولوژی پیشرفت بیشتری داشته باشد پس مطمئنا آدمی زمان را سریع تر می داند و زندگی را محدود تر و زمانش برای زیستن را کم می داند.در نتیجه ذهن با زمان و گذرش ارتباط نزدیکی دارد.

 

زمان فقط در زمین و نزد آدمی این تعریفِ تعریف شده ی نسبی توسط آدمی را دارد در صورتی که زمان در حقیقت برای آدمی ذهنیتی سنگین و پیچیده در ارتباط انسان با واقعیت و جهان است.

 

صرفا چون انسان موجودی متفکر و دارای قدرت تکلم است و از بودن و هستی و مرگ و غیره سوال کننده است زمان برای او نوعی مساله بوده و درباره ی ماهیت زمان سوال دارد.

در یک جمله باید گفت که زمان برای آدمی سوالی مجهول و مرتبط با ذهنش و حضورش و ارتباطش با واقیت و مرگش دارد.