جامعه ساخته نمیشود مگر آنکه تکتک شهروندانش از همان سنین کودکی در مسیر آموزش صحیح قرار گیرند و این امر دغدغه اول والدین، مردم و نظام سیاسی موجود آن جامعه باشد.
آموزش پایه و اساسیترین حق هر کودک است. آموزش صحیح به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا مهارتها و دانش لازم برای زندگی را بیاموزند و آینده خود را رقم بزنند.
در بسیاری از مناطق محروم شهری و روستایی، دسترسی به آموزش یا آموزش استاندارد و اثربخش برای بسیاری از کودکان و نوجوانان دشوار است. این مناطق اغلب از امکانات آموزشی کافی برخوردار نیستند و معلمان و دانشآموزان با مشکلات زیادی مواجه هستند.
کمبود فضای آموزشی، کمبود تجهیزات آموزشی و کمکآموزشی، کمبود معلمان باتجربه، کمبود منابع مالی و بسیاری دیگر از کمبودها ازجمله اختصاص سرانه پایین دولتی به هر دانشآموز و کسری متناوب بودجه برای عملیات عمرانی و نوسازی در عرصه آموزش، همه و همه ضرورت کمک مردم به مدارس مناطق محروم و روستایی اهمیت را صدچندان میکند. آنها میتوانند با اهدای پول، زمین، تجهیزات آموزشی و یا نیروی کار به مدارس مناطق محروم شهری و روستایی کمک کنند. همچنین دهیار روستا و یا امامان جماعت با سرکشی دورهای به مدارس هر روستا یا منطقه باید از نزدیک در جریان مشکلات و مسائل مدارس و فرزندان خود قرار گرفته و در حد وسع و توان برای حل مشکلات اقدام کنند.
درواقع به اعتبار دینی و مذهبی نیز مدرسه مقدس و مهم است و تفاوتی بین مسجد و آن به لحاظ شرعی و عرفی برای کمک و سرکشی و … وجود ندارد و جمیع آیات و روایات هم مؤید همین مطلب است که طلب علم و دانش و یا ایجاد بستر برای آموزش و یادگیری، خود عبادتی بزرگ و موردقبول درگاه خداوندی بوده و بههیچوجه کمتر از ساخت و تعمیر و کمک به مساجد یا سایر مسائلی دیگر نبوده و نیست. از امامان جماعات مساجد، این انتظار است که این واقعیت را برای مردم تشریح و تبیین کنند.
گرچه نگارنده با نظر برخی مردم مبنی بر وظایف مشخص دولت در این رابطه همداستان و همراه است اما به هر دلیلی- تکرار میکنم به هر دلیلی- اگر نهادهای دولتی وظایف خود را در این بخش خطیر بهدرستی ایفا نکنند آیا رواست نسبت به آینده و حال فرزندان خویش بیتفاوت باشیم؟
بهیقین ساخت مسجد و مدرسه و کمک به هر یک از آنها در کنار و در راستای هم میتواند به بهبود وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز کمک کند چه اینکه مسجد محلی برای ترویج ارزشهای دینی و اخلاقی و مدرسه مکانی برای پرورش فرزندان ما و نسل آینده است.
متأسفانه در مناطقی از بافت شهری و محروم ارومیه و تعدادی دیگر از شهرهای استان (مدرسهای گویا در یکی از مناطق با بیش از ۲ هزار دانش آموز خط تلفن و توپ ورزشی- حتی- ندارد)، همچنین بخش سیلوانا بالأخص تعدادی از روستاهای منطقه ترگور، اشنویه، سلماس، بوکان، پیرانشهر، ماکو، سردشت و تکاب، صومای و برادوست، قطور خوی، و برخی از مناطق کمتربرخوردار و محروم استان، بسیاری از مدارس از سوی والدین و یا متمولین محلی به حال خود رها شده و هیچ توجهی به وضعیت نابسامان آنها نمیشود!
دود این بیتوجهی اما نه در چشم معلم، نه نهاد آموزشی، نه هیچ نهاد و کس دیگر بلکه صرفاً و صرفاً به چشم فرزندان ما و دانشآموزان و جامعه امروز و فردای ما خواهد رفت و لاغیر!