تاریخ: ۱۴۰۲/۵/۱۰
جشن چله تموز/ نبوت گرما؛ خیز نیلوفر...
تابستان، داغ ترین سرود زندگی در گوش زمان و بی آزارترین مهمان هستی بر چرخه گردان دوران است.
سر فصل نبوت گرما، هبوط گل، سر آغاز آیت زندگی در ریشه طبیعت و فصل خیز برداشتن نیلوفر، برای به دام انداختن گلِ خورشید در جام زندگانی است، نبوتی که پروردگارش خورشید فروزان، پیامبرش خاک حاصلخیز و رسالتش خرمن پر برکت و تلاش مردمان خستگی‌ناپذیر این دیار است.
تلاشی که انسان را بی‌نیاز و ریشه ایمان به خالق را در دلها محکم می کند. همان خالقی که آگاه بر نیاز هر جنبنده‌ای و پذیرای هر نیاز است.
تلاش و نیازی از جنس همکاری، همدلی، خودکفایی و زمینه اعتماد به نفس زنان و مردان آینده این مرز و بوم است، زنان و مردانی که دست یاری برای اهداف تعالی خود و همنوع را رد نمی‌کنند و چه بسیارند افراد تحصیل کرده و پژوهشگری که در این ایام، کپر نشین می شوند تا استقلال زمستان خود را به رخ چرخ لنگ اقتصاد این روزها بزنند و افتخار خودکفایی را نصیب مملکت، شهر و زندگی همنوع خود کنند.
 جلال کریمی، کارشناس و پژوهشگر حوزه ادبیات از گرما و راز چله تابستان چنین می گوید: عدد چهل از اعداد مقدس در ادیان است. بهترین سند برای این ادعا، مبعوث شدن حضرت محمد مصطفی «ص» به مقام پیامبریست به شیوه‌ای که انسان در چهل سالگی به تکامل روح و خودشناسی می رسد.
چله تابستان، فصل کمال گرما و به بار نشستن درختان میوه و حبوبات خفته در دل خاک است. خاکی که متواضعانه شیره جان خود را در رگ محصول می دمد تا به رسالتی که پروردگار بر وی نازل کرده لبیک گفته باشد.
 روایت است از رسول خدا که فرمود: «مَن اخلص للّه اَربُعین صَباحاً جَرت یَنابیع الحِکمه مِن قَلبه عَلی لِسانه»«هر کس چهل روز اخلاص ورزد و اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود». 
کریمی می گوید: این چله کشی در بسیاری از رفتار طبیعت، فصل و انسان دیده می شود، دانه‌های خفته در قلب زمین، چهلمین روز به بار می نشینند. به شکرانه عبور از اتفاقات فصلی مانند، سیل، طوفان ملخ، آتش گرفتن طبیعت و انسان با چهل روز دوری از گناه، پروردگار از گناهان پیشین او در می گذرد.چهلمین روز از هر فصل از زندگی را جشن چله می گیرند.
 چله تابستان به چله تموز هم معروف است. چله تموز زمانی است که خورشید نسبت به روزهای دیگر فقط به‌اندازه چند ثانیه بیشتر در آسمان می‌ماند و همین اتفاق باعث به‌وجودآمدن طولانی‌ترین روز سال می‌شود که به آن چله تابستان می‌گویند.
 «تموز» معانی مختلفی دارد اما در زبان فارسی به گرمای سخت و حضور خورشید در برج سرطان است. اما در زبان و فرهنگ کُردی، تموز یا «گلاویژ» تداخل گرما و سرما است. شب های سرد و روزهای بسیار گرم که همین گرما سبب رسیدن انواع میوه، حبوبات و به ویژه گندم می باشد که از استراتژی‌ترین محصول در این قسمت از زاگرس است، در این ایام روی می‌دهد و مردمان این دیار به شکرانه برداشت محصول، جشن خودکفایی برگزار می کنند. که به این جشن، جشن چله یا جشن تموز می گویند.
جشن چله تابستان یکی از مهم‌ترین جشن‌های ایرانیان باستان محسوب می شود که در آیین اهورامزدا به جشن خرمن و آب شهرت دارد.
بر اساس جغرافیا و تقویم سنتی ایران، چله تابستان را خرماپزان و چله زمستان را یخ زدن جنین در شکم مادر می گویند، به این معنی که افراط و تفریط در هر کدام سبب خسارت جانی و مالی خواهد شد.
وی می گوید: تابستان فصل فراغت بچه ها از تحصیل است و این فراغت زمان مناسبی برای سپردن مسئولیت به بچه‌ها و سنجش آنها در زندگی آینده است. سنجشی که آنها را در کار دسته جمعی و خانوادگی به وظایف خود آشنا می سازد. چون زندگی امروز با شتاب کنترل نشدنی به سوی ماشینی شدن و دوری هر چه بیشتر انسان ها از یکدیگر در حال عبور است و این ایام بهترین زمان برای به تأخیر انداختن این شتاب است. چون مردمان این دیار به زندگی در انزوا عادت ندارند و این شتاب سبب افزایش افسردگی و سرخوردگی افراد می شود.
کریمی با گریزی به گذشته می گوید:آداب و رسوم جشن چله تابستان یکی از مهم‌ترین جشن‌های ایرانیان باستان بوده است.
از مهم‌ترین رسومی که در این مراسم اجرا می‌شده که چند مرد با کلاه و لباس مخصوص به‌ دور آتش می‌چرخیدند و هم‌زمان با آن‌ها نوازنده‌های محلی موسیقی مربوط به این آیین را می‌نواختند. وقتی که روز به نیمه می‌رسید و خورشید غروب می‌کرد نوبت روشن‌کردن آتش فرا می‌رسید. وقتی که آتش شعله‌ور می‌شد مردم هنوز باهم اشعاری را می‌خواندند. بعد از پایان شعرخوانی به یکدیگر تبریک می‌گفتند. در نهایت در کنار آتش به دعاکردن و ستایش اهورامزدا می‌پرداختند.
منبع: ایرنا