به گزارش هاژه، این روزها عروس موکریان حال و روز خوشی ندارد، چند سالی است شهروندان بوکانی وضعیت این روزهای بوکان را شایسته عروس موکریان و خود نمیدانند.
بوکان که از دیرباز به به شهر، اساتید موسیقی، ادیبان، صنعتکاران و نخبگان استان شناخته میشود، این روزها درگیر بحران نزاعهای پی در پی در کوچه و خیابان است، معضلی که اعتبار این شهر را نشانه رفته.
چند سالی است که شهر بوکان شاهد بروز برخی هنجارشکنیها در بین برخی نوجوانان و جوانان است و بازتاب لحظهای و بزرگنمایی این موضوع، ضمن ایجاد یأس و ناامیدی دربین شهروندان، زمینه را برای بازتولید خشونت فراهم کرده است.
بگو و مگوهای خیابانی نوجوانان و یا نزاع چند جوان پدیدهای تنها مختص به شهر بوکان نیست و در بسیاری از شهرهای اطراف بوکان هم روی میدهد، این رفتارها انگیزهای اعتقادی و فکری ندارد و صرفا ناشی از خلاءهای نسلی است که زیرساختی برای آن فراهم نشده و انرژی دوران نوجوانی و جوانی خود را در مسیری نامطلوب خود را نشان میدهد.
اگرچه بروز تنشهای اجتماعی و هنجارشکنی در بین افراد موضوعی چند بعدی است و باید بصورت تخصصی مطالعه و بررسی شود، اما آنچه در این شهر در حال روی دادن است، پرداخت و بزرگنمایی موضوعی کوچک برای یک هدف کوچک با تبعات منفی بزرگ است.
اگرچه ریشه برخی ناهنجاریها ناشی از تدوام عضو گیری و ادامه جو لوتیگیری چند فرد در گذشته است، اما این وضعیت به گونهای نیست که بوکان را به سر تیتر اخبار نزاع و درگیری استان تبدیل کند.
شکی در آن نیست که سیما و منظر(کالبد شهر) و همچنین سرانههای عمومی، تأثیر مستقیمی بر وضعیت اجتماعی شهر دارد، از سویی دیگر نقش شهر ازجمله فرهنگی، درمانی و دانشگاهی و یا کیفیت طرحهای هدفدار فرهنگی و اجتماعی بر رفتار شهروندان تأثیر دارد.
بوکان از نظر میزان تحصیلات شهروندان و وضعیت اجتماعی در مقایسه با سایر شهرهای استان اگر بالاتر و هم رده نباشد، کمتر نیست و بروز حوادث مکرر و پی در پی نشان از یک خلاء فرهنگی است که اینگونه خود را نشان میدهد.
***کالبد و سرانههای شهری بوکان***
بوکان که جزو شهرهای خطی و وسیع محسوب میشود، پتانسیل خوبی برای توسعه در همه جهات دارد و همین امر منجر به توسعه سریع در حاشیه و به تبع آن انفجار جمعتی در این نواحی شده است.
مهاجرپذیری این شهر هم موضوع دیگری است که به وضوح دیده میشود و شهروندان شهرهایی از جمله، سقز، تکاب، شاهیندژ و ... با بافت خویشاوندی و طایفهای در این شهر سکنی گزیدهاند، از نظر اجتماعی باید گفت که این شهر دارای ناهمگونی فرهنگی و چند خرده فرهنگ است. این شهر بدلیل ناهمخوانی رشد کالبدی و جمعیتی با توزیع سرانههای عمومی و خدمات، نتوانسته ساختار ناهمگون اجتماعی اقشار مختلف را در یک هویت بنام شهروند بوکان ادغام نماید.
توسعه شهر بوکان همواره با ایجاد بافتهای متراکم منازل مسکونی با متراژ پایین، عاری از هر نوع کاربری آموزشی، فرهنگی، ورزشی، درمانی و حتی فضای سبز همراه بوده و جمعیتی بالا و اغلب مهاجر، فضای کالبدی این شهر را چند قطبی کرده است.
در طول چند دهه گذشته توسعه یکنواخت و بیروح کالبد شهر بوکان از یک سو و پایین بودن سرانهها عمومی علیرغم دارا بودن جمعیت جوان و تراکم جمعیتی، بسیاری از کودکان دیروز که امروز به بلوغ رسیدهاند را از خدمات محروم کرده و در مجموع نسلهای گذشته و امروز از هرگونه رفاه محروم ماندهاند.
با نگاهی به سرانههای عمومی در محلات حاشیه شهر میتوان پی برد که این محلات که عموما پذیرای جمعیت مهاجر است، فاقد هرگونه سرانه عمومی از جمله ورزشی، فرهنگی، آموزشی و... است، طبیعتا نسلی که در میان خانههای متراکم و محقر و کوچهای تنگ و باریک بدون برخورداری از رفاه پرورش مییابد، نه از هویت شهر خبردار میشود و نه آن را میپذیرد تا در آن فضا رشد و پرورش یابد.
***خلاء فرهنگی بوکان علیرغم پتانسیل بالا***
حسن زیرک اسطوره موسیقی کوردی، قاله مره و دهها هنرمند عرصه فولکلور، شاعر و نویسنده در این شهر، فضایی شاعرانی و رمانتیک به این شهر بخشیدند تا بوکان را عروس موکریان بنامند، ولی خبری از انستیتو و یا مرکز پژوهشی و فرهنگی برای تداوم این جریان ارزشمند فرهنگی، ادبی و هنری در این شهر نیست، حالا بخش بزرگی از این شهر فرهنگی، زیرساخت فرهنگی ازجمله کتابخانه و قرائت خانه و ... هم ندارد، در چنین شرایطی نسل نوجوان و جوان این شهر نه تنها جذب شاخههای فرهنگی، هنری و ... نمیشود، بلکه از هویت خود هم بیگانه میگردد.
در این اواخر هم جریانات ارزشمندی ازجمله داستاننویسی، موسیقی در این شهر درحال تکاپو هستند که میتوان از آن به عنوان یک برند مطرح فرهنگی برای شهر سود جست و سالانه دهها رویداد فرهنگی و هنری را با پشتوانه این پتانسیلها برگزار کرد.
در چند ماه گذشته ساخت یک پارک بنام ناله شکینه را میتوان یک حرکت هدفمند و با پشتوانه قوی جهت بازتعریف فضا و هویت شهر بوکان تلقی کرد و این نمونه میتواند آغاز چندین پروژه فاخر دیگر این شهر باشد.
***نسل جدید را قانع نه، بلکه باید درک کرد و رشد داد***
اینکه نسل فعلی بهمانند نسل گذشته سربهزیر و بدون مطالبه نیستند را همه خانوادهها درک کرده و همین موضوع در جامعه نیز به وضوح قابل مشاهده است، در حقیقت نمیتوان انتظار داشت نوجوانان امروزی مطالبات نسل دهه شصت را داشته باشد، بلکه آنگونه که همه میدانیم، این نسل توقعاتش از سایر نسلها گذشته به مراتب بیشتر و هر گونه عدم رسیدن به خواستهها، با قویترین واکنش او همراه خواهد بود.
نسل فعلی نوجوان و جوان بوکانی دیگر در عصر ارتباطات و فضای مجازی خود را با نسلهای فعلی کشورهای آمریکا و ژاپن و اروپا مقایسه میکند، تابآوری نبود زیرساخت را ندارد و در شرایطی که تحولی بزرگ در زمینه فرهنگی و پرورشی آنها در خانواده و جامعه روی ندهد، وضعیت از آنچه هست، بدتر هم خواهد شد.
اگر به میزان برخورداری نوجوانان و جوانان این شهر از زیرساختهای اوقات فراغت، فضای ورزشی، خانه جوان، مدرسه استاندارد، کتابخانه، قرائتخانه و... نگاهی انداخته شود، پی خواهیم برد اغلب این افراد در سنین پایین در کوچهها، خیابان و پارکهای بیروح و پر از آسیب اجتماعی این شهر سرگردانند. بخشی از پرخاشگرهای صورت گرفته هم به نوعی تخلیه انرژی این خشم نهادینه شده نبود رفاه و گاها مقطعی دوره جوانی است. لزومی هم ندارد هر بگو و مگو و دعوای کوچک خیابانی این نسل در سطح رسانه بازتاب و بزرگنمایی شود تا چند مخاطب کنجکاو را برای مدتی به بدست آورد.
***نیاز به آرامش در مدیریت شهر***
برخلاف شهرهای همجوار که تجربههای مشابه بوکان را در مدیریت شهر از عملکرد ضعیف گرفته تا فساد اداری و مالی و....، داشته و به زبالهدان تاریخ پیوستهاند، جریانات کلیشهای سیاسی بخشی از انرژی مدیریت صحیح شهر را گرفته و این روزها قبل از پرسش درباره عملکرد یک مدیر، عضو بودن در فلان جریان فکری ملاک قرار میگیرد که این موضوع جز عقبماندگی محصول و نتیجهای برای این شهر ندارد.
گذشته از اینها، چند سالی است که مدیریت شهری بوکان در تلاطم بیثباتی گرفتار شده و همین امر مانع از تدوین برنامهای جامع و هدفمند شده است.
قطع و جلوگیری از بیثباتی در پستهای مدیریتی شهرستان و همچنین ایجاد ثبات برای تدوین و هدفگذاری در جهت توسعه شهر امری اجتناب ناپذیر در وضعیت فعلی این شهر است.
کلام آخر و جمعبندی:
در مجموع باید گفت عروس زیبای موکریان این روزها حال و روز خوشی ندارد و دردهای زیادی را در سینه دارد که باید متخصصین ویژه آن را چارهجویی کنند.
- اصلاح وضعیت کالبدی از طریق کاهش تراکم فیزیکی و اجتماعی و همچنین تقویت و توسعه سرانههای عمومی اگر تا چند وقت قبل به فراموشی سپرده شده، حالا باید سرلوحه تمامی امورات در مدیریت شهری قرار گیرد.
- ایجاد جاذبه و تقویت هویت شهری از طریق توسعه فضاهای عمومی، نمادها و سمبلهای هویتی میتواند به کاهش قطبی شدن اقشار مختلف کمک کند.
- ثبات در پستهای کلیدی مدیریت شهری و همچنین نظارت بر عملکرد مدیران میانه و جهت پیشبرد برنامههای میان مدت و بلند مدت ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
- ثبات مدیریتی و استفاده از نخبگان متخصص بدون درنظر گرفتن علایق سیاسی، اتخاذ رویکردی فرهنگی در مجموعه شورای شهر و شهرداری نه تنها کشتی بحران زده مدیرت شهری را به ساحل آرامش میرساند بلکه زمینه برای اجرای برنامههای میان مدت و بلند مدت فراهم میکند.
- رویکرد فرهنگی، هنری و ورزشی و فراهم کردن زمینه برای جذب نوجوانان و جوانان به هر یک از این شاخهها میتواند چند برابر جامعه هدف را از آسیبهای اجتماعی و پیوستن به گروهها و دستههایی که بانی نزاع و درگیری هستند، باز دارد.
- رعایت اصل بیطرفی در فضای رسانه و مجازی، فراهم کردن زمینه برای گردش آزاد اطلاعات و تقویت روح مطالبهگری شهروندان از طریق رسانههای مجازی این شهر و همچنین برگزاری رویدادهای شاخص فرهنگی و هنری ادامهدار مرهمی التیام بخش به تن مجروح این عروس موکریان است.
- برخورد قضایی و قانونی با برخی هنجارشکنان و سرشاخههای برخی گروهها، اگرچه خواسته همه شهروندان است، اما مسکنی مقطعی بشمار میرود باید این درد از ریشه درمان شود. ارائه خدمات بیشتر به محلات بهویژه مناطق محروم همواره با قوانین دست و پاگیر روبروست، اما چارهای جز افزایش سطح رفاه این مناطق وجود ندارد.