هاژه، حضور در المپیک و المپیک ویژه افتخار و رویایی بزرگ برای همه ورزشکاران است و بزرگ مردی کوچک از کوردستان قله افتخارات را در سن 17 سالگی در اولین حضورش فتح کرد، افتخاری که نه تنها مرزهای حرفهای بودن در ورزش را جابجا کرده، بلکه به سرمشق و الگویی برای جامعه نیز تبدیل شده است.
شاهو محمدی نوجوان سندروم داون از مهاباد با شکستن تمامی محدودیتها، مقام اول شنای 400 متر المپیک ویژه برلین را کسب کرد تا هم مزد تلاشهای خود، خانواده و مربیانش را دریافت کنند و هم با خلق داستانی جدید، تصورات و باورهای غلط جامعه نسبت به معلولان و افراد سندروم داون را به زبالهدان بیاندازد.
17 سال قبل حتی پدر و مادر شاهو هم فکرش را نمیکردند که فرزندشان بتواند در جامعه همانند بقیه زندگی کند، چه برسد به اینکه در جامعه ورزشی جهان حرفی برای گفتن داشته باشد.
شاید اگر شاهو هم همانند کودکان دیگر متولد میشد، اکنون مهاباد و کوردستان از افتخار کسب مدال طلای المپیک محروم بودند و او هم همانند بخش بزرگی از جامعهای که به دهه هشتادی شهرت یافتهاند زندگی میکرد.
شاید حکمت و مشیت الهی سرنوشت شاهو را با سندروم داون گره زده تا درسهایی برای آموختن برای ما و خانوادهها داشته باشد.
قهرمانی این روزهای شاهو محصول یک دهه تلاش است. تیمی متشکل از اعضای خانواده و مربیان نهایت تلاش خود را کردهاند، دوستان وشهروندان این شهر و رسانهها به ویژه هاژه هم نقش حامی معنوی و تشویق کننده را در خلال این سالها با تهیه دهها گزارش مکتوب و تصویری و مستند داشته است. در سال ۱۳۹۹ معرفی شاهو به عنوان شهروند شایسته مهاباد ضمن ارج نهادن به تلاشهای این ورزشکار پشتوانهای اجتماعی و پیامی معنوی به جامعه هم بود.
ناگفته نماند که تلاش خستگی ناپذیر و از خود گذشتگی پدر شاهو روایتی جداگانه است که باید در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی خانواده مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
کم نیستند والدینی که زندگیشیان را برای سعادت فرزندانشان صرف میکنند، اما عزیز محمدی پدر شاهو در حقیقت یکی از معدود پدرانی است که خط بطلانی بر باورهای غلط جامعه کشیده و نشان داده که افراد سندروم داون نیز میتوانند به پیشرفتهای بزرگی در جامعه دست یابند.
حالا کسی شاهو را با سندروم داون نمیشناسد، بلکه همه او را با مدال طلا و قهرمان بودنش میشناسند، و این شکستن محدودیتها به معنای واقعی کلمه است.
همه از دور و نزدیک با خانوادههایی که دارای فرزند سندروم داون، اوتیسم و سایر معلولیتها هستند، آشناییم و در بیشتر محلات شهر شاهد سرگردانی آنها در کوچه و خیابان هستیم، متأسفانه اغلب این افراد مورد آزار و اذیت برخی افراد محله قرار میگیرند، هرچند که بعد از تأسیس مرکز کهوین و کیما در مهاباد تعداد زیادی از این افراد نازنین از سرگردانی رهایی یافته و مشغول تولید آثار هنری شدهاند.
افراد سندروم داون میتوانند آموزش پذیر باشند، ولی آموزش آنها چند برابر فردی عادی زمانبر است و این موضوع سبب شده تا بیشتر خانوادهها از آموزش آنها دست بکشند و یا بعد از مدتی از تداوم آن دست بکشند. خانواده محمدی در مهاباد اما بر این سختی هم فایق آمده و داستان دیگری را از نو نوشتهاند.
شاهو و داستان موفقیتش این حقیقت را عیان میسازد که زندگی و آینده افراد دارای سندروم داون به رفتار خانواده و والدین آنها مرتبط است. خانواده شاهو و در رأس آنها پدرش نقش مهمی را در زندگی حرفهای فرزندش ایفا کرده و بخش زیادی از زندگی روزمره خود را صرف ورزش و آموزش فرزندش کرده است.
عزیز محمدی بارها در گفتگو با هاژه از زندگی شخصیاش سخن گفته که روزانه تمام وقت، مصرانه، پیگیر شاهو بوده و حتی ساعتهای خواب خانواده، مهمانی رفتن و سفر نیز تحت تأثیر قرار گرفته تا شاهو در بهترین حالت ممکن رشد کند، اقداماتی که شاید بر روی کاغذ ساده به نظر برسند اما تداوم آنها انرژی زیادی میطلبد.
اغراقآمیز نیست اگر بگوییم محیط در پرورش استعداد، پشتکار شاهو در زندگی نقشی بسیار تعیین کننده داشته است و قهرمانی شاهو در درجه اول مرهون سالها تلاش شاهو و پدرش و پیگیریهای او و در درجه دوم مربیان دلسوزی است که نه تنها بدون چشمداشتی در رشد و تبدیل شاهو به یک قهرمان نقش داشتهاند، بلکه برای جذب اسپانسر و حمایت مادی و معنوی او نیز نقش داشتهاند.
قهرمانی شاهو تنها یک طلا با ارزش المپیک ویژه نیست و داستانی موفق و آزموده شده برای خانوادههایی است که فرزندانشان شرایطی از این دست را دارند، داستانی برای تغییر دیدگاه جامعه به سندروم داون، اوتیسم و نماد و سمبل تلاش برای فتح قلههای افتخار جهان است.
امید است شاهو در آینده افتخارات بیشتری برای خود و کوردستان به ارمغان آورد و داستان شاهو منجر به کشف استعدادهای درخشان بیشماری در سطح جامعه گردد.