تاریخ: ۱۴۰۱/۶/۲۱
بانیان تعطیلی سینمای مهاباد در گرداب سفسطه
صلاح عزیزیان
به گزارش هاژه، بعد از تعطیلی کامل 2 سینمای شهر مهاباد در دهه‌های گذشته، شاید 2 دهه قبل در آن هیاهوی رفتن به سینما، هیچ یک از شهروندان مهاباد تصور نمی‌کردند که سینمای مجهز آنها روزی تعطیل شود و شهرشان بدون سینما باشد.
اوایل دهه هشتاد شمسی در زمانی که آثار سینمایی کشور دوره افول خود را طی می‌کرد و توان رقابت با سینمای خارج از کشور را نداشت، همزمان با آن اکران فیلم‌هایی خارج از رده، چندین بار در فعالیت سینمای این شهرستان وقفه ایجاد کرد.
 
دهه هشتاد شمسی دهه واردات تکنولوژی‌هایی ازجمله دستگاه سی‌دی پلیر و DVD پلیر به غرب کشور به‌ویژه مهاباد بود و شهروندان با سهولت بیشتری به آثار سینمایی بازار دسترسی داشتند، در مقابل سینمای این شهرستان بدلیل عدم توانایی و سوءمدیریت آثار حدودا یک دهه قبل را برای اکران در برنامه داشت که عملا منجر به کاهش مخاطب شد.
 
داستان هرچه باشد نتیجه آن تعطیلی چند باره و در نهایت تعطیلی کامل این زیرساخت فرهنگی در شهرستان بود. از آن سال‌ها 2 دهه می‌گذرد و بارها فعالین فرهنگی شهرستان خواستار راه‌اندازی مجدد آن شده‌اند ولی هر بار مشکلی سد راه می‌شود.
مسوولان در این 2 دهه، چند سال با وعده نوسازی سینمای فعلی، احداث پردیس سینمایی، سینمای نیمه دولتی و سینما سیار که نیامده رفت، خواسته فعالان فرهنگی و مطالبات شهروندان را به زمانی دیگر موکول کردند و هرسال و هر دوره این مهم را به تعویق می‌اندازند تا از مسوولیت اجتماعی و کاری خود در قبال شهروندان و جامعه شانه خالی کنند. 
 
ده‌ها جلسه رسمی تحت عنوان احداث پردیس سینمایی در پارک خانواده مهاباد برگزار شد، تفاهم‌نامه آن با شهرداری هم امضا شد، ولی با گذشت چندین سال همچنان در نطفه خفه شد.
این موارد درحالیست که شهر مهاباد با آن پیشینه درخشان فرهنگی و هنری و با دارا بودن 3 سینما حالا بدون سینما شده ولی شهرهایی کوچک در نقاط مرزی کشور صاحب چندین سینما هستند و روزانه ده‌ها جوان و نوجوان شهر اوقات فراغت خود را با آن پر می‌کنند.  
 
مشکل مالکیت سینما یکی از دلایل عدم راه‌اندازی سینما در مهاباد است، هلال احمر که یکی از ثروتمندترین ادارات شهرستان از نظر مالکیت زمین در این شهرستان است، تمایلی برای بازسازی اداره خود که سینما هم بخشی از آن است، ندارد، حتی در پروژه مشترک خود با بخش خصوصی هم ساخت سینما را در بهترین منطقه شهر در دستور کار قرار نداد.
 
این اداره حتی تمایلی برای بازسازی سینمای فعلی ندارد، ده‌ها بازدید از سوی مقامات کشوری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سینما تربیت صورت گرفته و هر بار اعلام می‌شود که اگر هلال احمر نرمشی در میزان امتیازات نشان دهد، حوزه هنری آماده تجهیز آن خواهد بود، ظاهرا هلال احمر نه در فکر واگذاری سینما به حوزه هنری وزارت فرهنگ و ارشاد برای بازسازی است و نه خود برنامه‌ای برای احیای آن دارد.
 
سینما تربیت مهاباد یکی از مجهزترین سینماهای کشور بود
یکبار بازدید از سینمای مهاباد کافی است تا به کیفیت تجهیزات آن، در زمانه خودش پی ببرید، از صندلی‌های چرمی کلاسیک از بهترین متریال گرفته تا پرده بزرگ و منحنی آن که تنها فیلمبازان و علاقمندان سینما می‌دانند این تکنیک چقدر در میزان لذت بخشیدن به تماشای فیلم موثر است.
آکوستیک و عایق صدای این ساختمان که یکی از بهترین‌های زمانه خود بوده، بدلیل عدم تخصیص اعتباری هرچند اندک، فرسوده شده و یا صدمه دیده است.
سالن بزرگ و 2 طبقه همراه با جایگاه اختصاصی که برای دهه‌های 50 و 60 همواره کوچک بود، این روزها با تغییر سیاست تجاری سینما‌ها رنگ باخته ولی همچنان حس و حال سالن‌های کلاسیک را حفظ کرده است.
 
تلنگر 
در بحبوحه ریزش ساختمان متروپل، بار دیگر نوسازی ساختمان فرسوده(بخش زنانه) مسجد جامع که جزو ابنیه تاریخی نیست مطرح شد و کارشناسان وزارت میراث فرهنگی بجای نوسازی و تخریب،  مرمت و ترمیم ساختمان را به شیوه کاملا استاندارد و با اعتباری به مراتب کمتر از تخریب و نوسازی پیشنهاد کردند، در حقیقت سینما تربیت مهاباد به اندازه بخش زنانه مسجد جامع فرسوده نیست و معلوم نیست که چرا راه‌اندازی مجدد آن اینگونه مسوولان را مستأصل کرده است!
 
در چند سال گذشته بارها این جمله که «مهاباد در دهه 40 و 50 شمسی با جمعیتی کمتر از 30 هزار نفر 3 سینما داشته و حالا به 200 هزار نفر سینما ندارد»، از زبان منتقدان، علاقمندان، فعالان فرهنگی و حتی مسوولان شهرستان بیان شده ولی تاکنون کسی عمیقا به آن فکر نکرده که تبعات این عقبگرد تاریخی آنهم در زمانه‌ای که سینما فرهنگ و شاکله اجتماع را شکل می‌دهد چه بوده است؟
اگر این روزها علاقمندی به زندگی انفرادی، فرهنگ غربی با تمام زوایای آن در جامعه و حتی ضمیر ناخودآگاه شهروندان مهابادی و حتی خاورمیانه رسوخ کرده، بدون شک بخش عمده آن از طریق سینمای هالیوود بوده که در این جستار چند خطی مجالی برای بررسی زوایای مختلف آن وجود ندارد، شاید اگر فیلم‌های مانند فهرست شیندلر، زندگی زیباست، پیانیست و... ساخته نمی‌شد، سیاست جهان و افکار جمعی جهان در رابطه با برخی کشورها هم گونه‌ای دیگر بود!
 
حقیقت ماجرا و سفسطه مسوولان
درحالیکه زیرساخت‌های شهرستان ازجمله بیمارستان، مدارس، ساختمان ادارت،  کتابخانه‌ و سالن آمفی تئاتر اداره ارشاد و در مجموع ساختمان آن عمدا فرسوده هستند و با مرمت و تعمیرات همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند، اما در رابطه با سینما مسوولان می‌گویند که سینمای مهاباد فرسوده است و باید آن را از نو ساخت، هزینه‌بر است، مخاطب ندارد، ضرورت ندارد و...
در حقیقت سینمای مهاباد آنگونه که مسوولان می‌گویند فرسوده نیست و تنها نیازمند عزم جدی برای اجرای تفاهم‌نامه و تخصیص اعتباری اندک برای تحولی بزرگ در شهر است، چراکه نمی‌توان انتظار داشت تحولی اساسی در فرهنگ بدون صرف هیچ هزینه‌ای صورت بگیرد.
از نو ساختن آن هم برای شهری مثل مهاباد با این پیشینه فرهنگی و هنری بدون توجیه نیست، حتی برای هلال احمر هم هزینه‌بر و هزینه تراشی نیست، برای هلال احمر ساخت یک سینمای جدید و حتی پردیس سینمایی شاید چشم‌پوشی از یک قطعه زمین از صدها و شاید هزاران قطعه تفکیک شده و نشده شهر باشد که هر روز یکی در آن ساختمان می‌سازد! 
 
همه می‌دانند که سالن‌های امروزی سینما همانند دهه‌های قبل نیست و سالن‌های لوکس 50 و 100 نفره جایگزین سالن‌های 500 نفری شده‌اند، روندی که با ایجاد مخاطب و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در فضایی فراهم شده میسر است، اما در پاسخ به مسوولان استانی که می‌گویند سینما در مهاباد مخاطب ندارد، باید گفت که سینمای مهاباد را اندک اندک با سوءمدیریت به تعطیلی کشاندید چراکه مخاطب داشت و حالا هم انتظار دارید یک روزه سینمایی که 2 دهه تعطیل است یک شبه با سینماهای پایتخت رقابت کند، مگر سینماهای سایر شهرهای کشور حتی مرکز استان، چقدر مخاطب دارند که علاوه بر 3 سینما، بزرگترین پردیس شمالغرب کشور را هم در آن احداث می‌کنید؟ 
 
کلام آخر
سینما سالهاست به جزوی از زندگی شهروندان سراسر جهان تبدیل شده، سینما یکی از ابرقدرت‌های فرهنگسازی در دنیا محسوب می‌شود، سینما تریبون بین المللی، هویت، فرهنگ و سیاست هر جامعه است، مسوولان ساده از آن نگذرند که هر آنچه در جامعه فعلی مورد انتقاد آنهاست، بخشی از آن ناشی از نبود سینما و بازگو کردن فرهنگ و هویت نسل‌های گذشته به نسل فعلی است.