گیدنز میگوید شاید شگفتآور باشد اگر بگویم یک سوپرمارکت میتواند مکان مناسبی برای مطالعە جامعەشناختی بر روی یک جامعه باشد، اما در حقیقت این یک مکان مناسب برای مطالعه جامعەشناختی است.
برای بررسی و مطالعه جامعهشناختی یک جامعه از یک بعد مشخص باید مکانی را دستنشان کرد که افراد آن جامعه گردهم آمدە باشند. منطقه گردشگری "بادیناوێ" میتواند یک محیط و مکان قابل توجهی باشد برای مطالعه جامعەشناختی بر روی بخشی از جامعه موکریان، این مکان بنا بە جاذبەی بالای توریستی در روزهای تعطیل افراد زیادی را پذیرا خواهد شد، افرادی از شهرهای گوناگون پیرانشهر، سردشت، اشنویە، نقده، ارومیه، مهاباد، بوکان، سقز، سنندج و ... افرادی که در نهایت جامعە از آنان تشکیل شدە است.
در این منطقهی گردشگری در وهلەی اول و در نگاه اول با وضعیتی کاملاً آنارشیک مواجه هستیم، صدها و شاید هزاران نفر در مجاورت همدیگر بدون نظارت نهادهای انتظامیِ حکومت، افرادی با علایق، سلایق و عقاید متفاوت که رفتارهای متفاوتی نیز بروز میدهند، کە گاهاً بە نتایج غیرمتمدنی نیز منجر میشود، اما با این اوصاف، این وضعیت میتواند برای شناخت جامعە و مطالعەی آن مناسب باشد.
۱- جامعەی در حال تغییر
در سالهای اخیر بسیار شنیدەایم که جامعەی ما در حال گذار یا تغییر است، جامعەی در حال تغییر از ارزشهای گذشتە خود رهایی مییابد و بەدنبال جایگزینکردن ارزشهای دیگری است، این مرحلەی گذار مرحلەی است که ممکن است پیامدهای نامطلوبی بجا بگذارد، در تغییرات اجتماعی، فرهنگ جامعە دچار دگرگونی خواهد شد، عوامل متعددی در تغییرات فرهنگ تاثیر میگذارند، در واقع اکثر جامعهشناسان بر این نظر اتفاق دارند که هیچ جامعەای را بدون فرهنگ نمیتوان یافت و فرهنگها در جامعه معنا پیدا خواهند کرد، اما تقریباً برای فرهنگ نمیتوانیم تعریفی واحد دستنشان کنیم جامعەشناسانی مانند گیدنز و کوهن فرهنگ را مجموع ویژگیهای رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعەی خاص تعریف کردەاند، همچنین کلیفورد گیرتس در کتاب تفسیر فرهنگها، فرهنگ را از زاویەهای گوناگون مورد ارزیابی قرار میدهد، او در یکی از تعاریف فرهنگ مینویسد که فرهنگ را نباید مجموعەای از الگوهای رفتاری عینی مانند رسوم و عرف و سنت و عادتها دانست، بلکه باید آن را به عنوان یک رشته سازوکارهای نظارتی مانند برنامەها، توصیهها، قواعد و دستورهایی پنداشت که بر رفتار انسان حاکمند. در هردو صورت میتوان گفت که فرهنگ رفتار اجتماعی مارا تعیین میکند.
با این تعریف میتوان مدعی شد که بسیاری از رفتارها و عادتهای هر روز ما در هنجارهای فرهنگی ریشه دارد، فرهنگ یک جامعە دارای جنبههای ملموس و جنبەهای نامحسوس است و بنیان هر فرهنگی را تصورات و اندیشەهایی تشکیل میدهد که مشخص میکند چە چیزی مهم، ارزشمند و پسندیدە است.
اگر بر رفتارهای اجتماعیمان در منطقەی گردشگری بادیناوێ بنگریم خواهیم دید کە این رفتارها در جامعە زیاد مطلوب نیستند، از نحوه لباس پوشیدن تا نوع تفریحمان را میتوانیم مورد ارزیابی قرار دهیم، جامعەای با فرهنگ تماماً مردسالارانە و تفریحاتی تماماً انحرافآمیز که تنها در چهارچوب حریم شخصی محفوظ نخواهد ماند، با مشاهدەی وضعیت مردم در این منطقه شاید بتوان گفت که ما دچار واپسماندگی فرهنگی شدەایم.
همچنان کە ذکر شد، فرهنگ دارای عناصر مادی و غیرمادی است، واپسماندگی فرهنگی به حالتی گفتە میشود که عناصر غیرمادی فرهنگ نمیتواند پابەپای عناصر مادی آن تغییر پیدا کند و بە جلو حرکت کند. در سالهای اخیر با توجه به توسعه و رشد تکنولوژی و برخی از امکانات مادی دیگر در جامعه و توان استفادە از این امکانات رفتارهایی در تضاد با ارزشهای اجتماعی شکل گرفتە است که با توجه بە این مسئلە کە عناصر غیرمادی فرهنگ ما نتوانستەاند با این تغییرات و هماهنگ با آنها تغییر کنند به نوعی دچار خلاء در ارزشگذاری رفتاریمان شدەایم.
این رنگباختن ارزشهای جامعه موضوعی است کە سالهای خیلی قبل دورکهایم بە آن اشارە کردە است. دورکهایم در کتاب "صور بنیانی حیات دین" دین را برترین واقعیت اجتماعی غیرمادی جامعه میپنداشت که با وجدان جمعی پیوند دارد، قابل ذکر است که دغدغەی دورکهایم دفاع از دین نبود بلکه او کلید حفظ جامعه را اعتقادات و احساسات مشترک بین افراد آن جامعه میدانست که آن را وجدان مشترک میخواند، در جامعەی درحالگذار همین اعتقادات و احساسات مشترک دچار تغییر میشوند، همان موضوعی که دورکهایم از آن صحبت میکرد که با مواجهشدن با مدرنیته اخلاقیات رنگ میبازد، موضوعی که میتوان گفت در حال حاضر جامعه ما با آن روبروست، ارزشهای موجود کنار گذاشتە میشوند اما هنوز اعتقادات و ارزشهای جدید که بتواند وجدان جمعی ما را شکل دهد جایگزین نشدەاند. این مسئله را در منطقه گردشگری بادیناوێ کە نمادی است از جامعەی بزرگترمان میتوان مشاهده کرد.
نکتە قابل توجه این است که در بادیناوێ جامعەی کوچکی از چندین شهر کوردستان و حتا خارج از آن تشکیل میشود و میتوان تفاوتها و مشترکات این افراد را نیز مشاهدە کرد. و با توجه بە این مشاهدات گزاف نگفتەایم اگر بگویم جامعه ما از لحاظ فرهنگی در وضعیت بیمارگونه قرار دارد که این بیمارگونگی همان واپسماندگی فرهنگی است که عوامل متعددی باعث شکل گیری آن شدەاست.
دو مورد از این عوامل در این یادداشت قابل ذکر هستند، اول اینکه ما در این شرایط با مقولەی قومپرستی نیز روبرو هستیم و دوم رهبری که یکی از عوامل دگرگونی اجتماعی و فرهنگی هستند نقش خود را بە درستی اجرا نکردە است.
قومپرسی عبارت است از گرایش افراد یک جامعه در جهت برتر دانستن فرهنگ ویژەیشان، این برتر دانستن فرهنگ در جامعه ما نیز محسوس است و این مسئلە باعث میشود آسیبهای موجود در فرهنگمان را درک نکنیم و حتی بە این وضعیت نیز افتخار کنیم و این افتخار ورزیدن سدی است بر سر راه اصلاح و سرعتگرفتن روند تغییرات دوران گذار.
یکی از عوامل موثر در چگونگی گذار از تغییرات اجتماعی و فرهنگی مسئلە رهبری است، در این موضوع میتوان رهبری را پیشگامان جامعه دانست، حتی جریانات تاثیرگذار، نهادهای فرهنگی، نخبههای اجتماعی و ... همه میتوانند در چهارچوب رهبری عمل کنند تا مسیر گذار را هموار سازند، اما در شرایط فعلی این نهادها و سازمانها نتوانستەاند نقش خود را بەدرستی ایفا کنند و این یکی از مسائلی است که باعث بوجود آمدن چنین شرایطی شده است کە سرعت جایگزینشدن ارزشهای جدید با این کندی پیش برود.
۲- مسیر بادیناوێ برای زنان دشوارتر است.
انسانها با توجه به نهادها به سه شیوەی بنیادی با همدیگر ارتباط برقرار میکنند. یک: زبان گفتاری، ۲: زبان نوشتاری، ۳: زبان جسمانی، در مراکزی که افراد ناشناس جمع میشوند زبان جسمانی یا همان زبان بدن یکی از مهمترین و پرکاربردترین شیوەهای برقرارکردن ارتباط است، با توجە بە عصر مدرن و مصرافگرایی کە ما در آن زندگی میکنیم، میتوان گفت که نوع پوشش ما بە عنوان یک زبان عمل میکند، در مکانهای توریستی که افراد زیادی جمع میشوند، نحو لباس پوشیدن و رفتارهای جسمانی و حتی نحو نگاهکردن از فرهنگ ما و عقاید ما نشات میگیرد. چیزی کە در بادیناوێ ملموس است، این است که نحوەی لباس پوشیدن، رفتارها، نگاەکردنها و جنس تفریحات کاملاً فضای مردسالارانەای را بەوجود آوردە است که این مکان گردشگری را برای حضور بانوان تا حدودی نامناسب و ناامن کردە است، اگر بە سطور بالا بازگردیم گفتە شد که واپسماندگی فرهنگی در شرایط رخ میدهد کە عناصر غیرمادی فرهنگی نتوانستە باشد پابەپای عناصر مادی آن پیش برود، در این مورد نیز کیفیت استفادە از یک مکان تفریحی به عنوان عنصر مادی تغییر کردە است اما عقاید و باورهای مردسالارانە هنوز نتوانستەی خود را با این شرایط هماهنگ کند و بە این واقعیت پی ببرد کە زنها هم از حقوق برابر جهت استفادە و لذتبردن از این مکان گردشگری را دارند. متاسفانە فضای این مکان گردشگری تا حد بسیاری زنستیزانە است و مکررن بانوان مورد خشونتهای کلامی و نگاهکردن و گاهاً آزارهای رفتاری نیز قرار میگیرند و باید گفت کە این مسئلە از فرهنگ زنستیزانەی جامعە سرچشمە گرفتە است، فرهنگی کە زن را بە عنوان جنس دوم و ناموس مرد شناسایی میکند، در تعاریف جامعەشناسان جنس و جنسیت از همدیگر تفکیک دادە شدەاند، جنس بە آن دستە از تفاوتهای کالبدی و فیزیولوژیکی و در مقابل جنسیت به تفاوتهای راونشناختی، اجتماعی و فرهنگی اشارە دارند، جنسیت افراد در مسیر اجتماعیشدن آنان شکل میگیرد بنابر نقشهای جنسیتیی کە در جامعه، خانوادە، رسانە، مدرسه و ... بە آنان واگذار میشود، همین تفکیک جنسیتی که در فرهنگها نهادینە میشوند و جایگاه افراد را تحت تاثیر قرار میدهند باعث نابرابری جنسیتی خواهد شد، این نابرابری جنسیتی در فرهنگ ما نیز بسیار برجستە است و افراد جامعەی ما در مسیر اجتماعیشدنشان به ارزشها و عقایدی دست مییابند که جایگاه زن را بە عنوان یک جنسیت برابر با مرد به رسمیت نمیشناسد و این موضوع از دلایلی است که زنان در این وضعیت واپسماندگی فرهنگی از قربانیان اصلی هستند و راهی جز مقاومت و مبارزه با وضع موجود را ندارند.
۳- دگرگونی فرهنگی یک نیاز اجتماعی
در عصر در حال تغییر کە مملو از حرکتهای جهانی مردم، اندیشەها، کالاها و دادەهای اطلاعاتی است، شگفتآور نیست کە با مواردی از تضادها و تعارض ارزشهای فرهنگی روبرو شویم، تعارضاتی کە منجر بە تغییر ارزشها و فرهنگها میشود و بە همین جهت است که ارزشها و هنجارهای فرهنگی غالباً در حال تغییر هستند.
در سالهای اخیر با توسعەی رسانەهای ارتباط جمعی در منطقه و جهان و با گسترش دسترسی افراد بە اینترنت و جابەجایی حجم وسیعی از دادەها بسیار طبیعی مینماید که جامعه نیاز دگرگونی فرهنگی را احساس کند، نیازهای افراد در بستر جامعە تکوین مییابد بە قول هگل با ورود افراد به جامعەی مدنی نظامی از نیازها شکل میگیرد، و هنگامی کە این نظام شکل میگیرد فرد برای رفع نیاز خود در تعامل با جامعه نقش ایفا میکند و در مسیر رفع نیاز خود نیاز افراد دیگری را نیز برطرف کردە است. نیاز بە تغییر فرهنگ جامعه از سوی فرد فرد اعضای جامعه شکل میگیرد کە در نهایت باعث بەوجود آمدن ارزشهای نوین خواهد شد کە بتواند نیاز اکثریت جامعه را پاسخگو باشد.
عواملی که در دگرگونی اجتماعی و فرهنگی نقش دارند عبارتند از، عوامل جغرافیایی، عوامل تنکنولوژیک، عوامل ایدئولوژیک، رهبری و عامل جمعیتی... در جامعەی ما عامل تکنولوژیک یکی از موثرترین عوامل دگرگونی اجتماعی و فرهنگی است، کە جامعە را با عناصر مادی و غیرمادی نوینی آشنا و روبرو کردە است.
این تغییرات و بە وجودآمدن جامعەی در حال گذار امری طبیعی است اما در این مسیر نهادهای موجود در جامعە باید تاثیرگذارند تا روند گذار با آهنگی سریعتر بە پیش برود، نهادهای فرهنگی، رسانەها، نهادهای نظارتی و انتظامی، جریانهای غالب بر جامعه و ... به عنوان رهبری جامعه توان آن را دارند که جامعه را در مسیری مناسبتر بە پیش ببرند، یکی از مشکلات عمدەی مرکز تفریحی بادیناوێ این است کە بە حال خود رها شدە است، نە نهادهای فرهنگی، نە رسانەها نە نهادهای نظارتی، نە جریانهای اجتماعی غالب و ... در راستای بهسامانکردن این نابەسامانی گام ننهادەاند در صورتی که نیازی فوری است کە راهکارهایی برای تغییر در نحوهی استفادە از این منطقەی گردشگری ارائە شود.
نکتە: یکی از مسائل و مشکلات قابل توجه در مرکز گردشگری بادیناوێ، مسئلە محیط زیستی است، کە در این یادداشت بنا بە دلیل اینکە موضوعی تخصصی است و نیاز به تشریح کامل دارد بە آن اشارەای نشدە است. اما فرهنگ موجود، از عهدەی حفظ محیط زیستمان نیز بر نمیآید.