تاریخ: ۱۳۹۵/۱۱/۹
نگاهی به نمایش چریکه چیای هاڵۆز

حسن پارسائی

هاژه ـ گاهی یک متن نمایشی از لحاظ پردازش وجوهی از موضوع دارای ضعف‌های نسبی است، اما به دلیل ویژگی‌های معینی در  سایر بخش‌ها، هنگام اجرا بر روی صحنه تأثیرات قابل توجهی را انتقال و انعکاس می دهد و عملأ این امکان را فراهم می آورد که تاحدی نقاط  برجسته موضوع، ضعف های مورد نظر را که به
ُکلی نادیده گرفته نمی شوند، کمرنگ جلوه دهد.

معمولأ ویژگی های  مورد نظر باید از لحاظ  موضوعی الزامأ  جزو بخش های  قابل تأکید متن باشد؛ در متن نمایش "چریکه چیای هالوز" (آوای کوهساران پریشان" به نویسندگی و کارگردانی "بختیار پنجه ای" که به عنوان یکی از نمایش های  چارت اجرائی جشنواره  فجر انتخاب شده، تماشاگر با چنین  مقوله ای روبه رو می شود. این نمایش به زبان  کوردی نوشته شده  و به همان زبان هم اجرا می شود.تنها ضعف متن این نمایش استفاده زیاد ازعنصر" تصادف" است : دو فرزند اول خانواده به طور تصادفی و پشت سرهم می میرند و فرزند سوم هم که کوچک تر است، بعد از مرگ تصادفی برادران دیگرش به طور تصادفی به دست خود پدر کشته می شود؛ معمولأ فقط حادثه تصادفی اول قابل باور است و دو مرگ دیگر از طرف نویسنده  تدارک دیده  شده  و عمدی است. نقاط برجسته متن هم مربوط  می شود به عناصر محوری آن. متن نمایش "چریکه چیای هاڵۆز" نه تنها تماتیک و "موضوع محور" بلکه  "پرسوناژ محور" هم است: پرسوناژ "پدر" یا  ژنرال  بازنشسته با اقتدار فرماندهی خانواده سُنتی اش را همانند یک پادگان نظامی در اختیار دارد و "مرد سالارانه" بر همه فرمان می راند،  طوری که حتا زنش هم جرات حرف زدن ندارد. این  وضعیت به  برجسته شدن این  پرسوناژ  کمک کرده  و در اجرا هم عملأ مشهود است: چیدمان  پرسوناژهای "همسرش" که مرعوب شده و بسیار عصبی و کم حرف است و پرسوناژ "نوکر"  که کاملأ مطیع و فرمانبر اوست، به گونه ای مکمل و دراماتیک، عملأ به شخصیت پردازی کامل" مرد اقتدار گرا"ی  خانواده کمک کرده و این بخش ها  واقعأ هوشمندانه پردازش شده اند.

طراحی صحنه با هوشمندی  و ابتکار انجام شده است: سن در چارچوب طراحی داخل خانه عملأ به دو سن تبدیل شده، یکی در پائین و دیگری کمی با  ارتفاع بالاتر؛ هر دو سن از طریق دو راه  پله جانبی  به  هم  راه  دارند و "سامان ارمی"  به شکلی خلاقانه بیشرین امکان را برای مانور نمایشی بازیگران و شکل گیری میزانسن های گوناگون فراهم کرده است وکارگردان هم به شکلی هنرمندانه ازهمه این فضاهای اجرائی ایجاد شده، استفاده کرده و همه فضای صحنه دارای کاربری و کارکرد دراماتیک است.

نور به تناسب موضوع نمایش کارکردی معمولی دارد. طراحی لباس و مخصوصأ لباس  پرسوناژ نوکر که حاصل ذوق "عطا روشن زاده" است و نیز چهره پردازی او که توسط "سید حسن سید پور" انجام شده، تاحدی در القاء شخصیت و موقعیت او مؤثر واقع شده است. موسیقی نیز با موضوع و اجرا تناسب و هماهنگی دارد.

در نمایش "چریکه‌ی چیای هالوز" به  نویسندگی و  کارگردانی "بختیار پنجه ای" که در ژانر "تراژدی" قرار می گیرد، مقوله بازیگری به دلیل پرسوناژ محور بودن نمایش، بسیار حائز اهمیت است. باید اذعان داشت که بازی همه بازیگران، خصوصأ بازی "احمد نقده " که بازیگر محوری نمایش به حساب می آید، بسیار جذاب و تأثیرگذار است. او با آن که  نقش پرسوناژی  اقتدارگرا  را ایفا می کند، حرکت اضافی ندارد و بیشتر متکی به  بیان و حالت گیری در جائی است و اساسأ همین ویژگی در بازی، اقتدار گرائی او را  بیشتر نمایانده است ، زیرا ذهن  تماشاگران را  به تلاطمات درونی او معطوف می کند.نقش کم دیالوگ و کم حرکت "ُگلچین دنیا دیده" هم  که  پرسوناژ زن خانواده را به  نمایش می گذارد، نقشی دشوار است؛ او  زنی درون گرا، مرعوب شده  و عصبی را می نمایاند، که  وجوهی از تأثیرات رفتاری شوهرش را به  طور ضمنی  نشان می دهد و به همین دلیل  بازی آرام  و بطئی او مناسب و ستودنی است. بازی زیبای "امید خاکپور" که شخصیت پرسوناژ  نوکر را  به مثابه بخش  بیرونی نسبتأ  قرینه واری  از شخصیت  مرد خانواده  به نمایش می گذارد، به علت ژست ها و حالات تکیده، آرام  و تا حدی مرموز و ُرعب انگیزش و در ُکل به تناسب نقش اش که  ارتباط زیادی به موضوع و پرسوناژ اصلی نمایش دارد، قابل تأمل است.

" بختیار پنجه ای"  به عنوان کارگردان نمایش، در شکل دهی میزانسن ها و استفاده نمایشی از همه فضای صحنه که  نشانگر استفاده خوب و هنرمندانه او از طراحی های صحنه، لباس، چهره پردازی و کاربرد موسیقی و نیز بیانگر  بهره گیری از بازی های خوب همه بازیگران است، بسیار موفق عمل کرده و در ُکل اجرائی دیدنی ارائه داده است.