تاریخ: ۱۳۹۴/۱۲/۱۴
اندر مزایای قاضی پور بودن
عبدالقادر نیازی

عبدالقادر نیازی

اتمسفر موجود در جامعه ایران گویا در برخی از عرصه های مختلف در وضعیتی قرار گرفته که در آن فهم و درک و عقلانیت سیاسی گاه جای خود را به مکانیزمهای نامشروع و مبتنی بر لمپنیسم سیاسی و عدم آگاهی و توهین به شعور فرهنگی و سیاسی مردم می دهد.

سخنان رقت انگیز و غیرقابل دفاع قاضی پور نماینده مردم ارومیه که اخیرا برخلاف مجلس، در فضای مجازی و واقعی کشور سر و صدای بیشتری به پا کرده است پیش و بیش از آنکه برخاسته ازشعور و عقلانیت نماینده کلانشهری مثل ارومیه باشدحکایت از رواج نوعی خشونت بالقوه درفضای سیاسی کشور نیزدارد که حتا نهاد قانون گذار مملکت نیز از درک و توجیه و تشریح و ریشه کن کردن آن یا ابا دارد یا مکانیزمهای لازم رابرای برخورد با آن ندارد.

اگر چه موضع گیری و سخنان اخیرقاضی پور را به راحتی می توان در چهارچوب گزاره های روانی مورد مداقه قرارداد اما نباید از گزاره های رایج و عامیانه نیز که سیطره ای عمیق بر فضای سیاسی مجلس و کشوردارد غفلت کرد.

گزاره هایی چون "خروج نماینده یک کلانشهر از ساحت عقلانیت و ورود آن به فضایی شعارگونه، وهم آلود و موهن" و "تأکید بی مورد او برجا انداختن چهره خود به عنوان یک شخصیت سیاسی تأثیرگذار "که فضای سیاسی کشور و مجلس را بیش از آنکه متشنج نماید از او نظریه پردازی ساخته که دغدغه ایشان را بیشتر در مطرح ساختن و بر سر زبانها انداختن خود متمرکزکرده است تا دلسوزی برای مردم و زنان و بانوان کشور. درطرف دیگر ماجرا نیز وضع به همین منوال است جناب قاضی پور چنان غرق در اوهام و خیالات و حلاوت انتخاب مجددش به عنوان نماینده یک کلانشهر شده که فراموش کرده الفاظ رکیک و چندش آورشان کلیت زنان کشور را شامل می شود نه فقط زنان و بانوان کلانشهر ارومیه را که دست بر قضا مرکز استان نیز می باشد. دراینکه نماینده بلند صدای ما درخیال واهی خود به درکی از وضعیت نائل آمده شکی نیست چرا که کلکسیون ادعاها و سخنرانی هایشان بخصوص سخنرانی اخیرش هیبت و پرستیژ موهومی را در ایشان ایجادکرده که ظاهرا صدای آن العیاذبالله از صور معروف اسرافیل هم بلندگوتراست بنابراین باید بی چون و چرا به اذهان مردم و فضای سیاسی کشور تزریق و اجابت شوند.

سر و صدای برآمده ازبوق و کرنای نظریه ها و شهودیات نماینده داستان ما بر این نکته تاکید می کندکه ایشان رابیشتر متوجه پاسخ به این پرسش کند که بانی و موسس چنین فضای ضدتئوریک و ضدسیاست غیر از ایشان و همداستانشان چه کسی می تواندباشد؟ در مجلسی که هم قانونگذار است و هم در رأس امور، زنازاده خواندن خبرنگاران و صحبتهایی از جنس صحبتهای قاضی پور و نمونه های عینی تر این دست صحبتها از کدام آبشخور تغذیه می شوند؟

حتما جناب قاضی پور به این نتیجه رسیده اند که اکثریت قریب به اتفاق مردم بیرون از ساحت سیاسی و میدان نظریه پردازی ایستاده اند و ایشان و امثالهم نیز باید مردم را در چهارچوب تنگ نظریهای ایدئولوژیک و فهم عامیانه جای دهند و تعریف نمایند.

فضای سرگشتگی و مشحون از حلاوت نماینده کلانشهربودن، ظاهراجناب قاضی پور را از مشغول بودن به بسترهای عملیاتی و راهبردی بازداشته و ایشان رابه سوی تئوری پردازیهایی سوق داده که پخش آنها و خوابیدن گاه و بیگاه ایشان را نیز در مکانی بهاری با صندلیهای سبز نیز امکان پذیرمی سازد.

جناب قاضی پور هنوز از شکاف بین ذهنیت هایشان و وضع موجود اطلاع چندانی ندارند یاخود را به بی اطلاعی می زنند. بنابراین محض اطلاع ایشان هم که شده باید بدانندکه بین توهمات ذهنی، لمپنیسم افسرده سیاسی و زندگی روزمره مردم که از بخت بد به مدت هشت سال در دست ایشان و زمامداران خودخوانده بود،تفاوت زیادی وجوددارد. ظاهرا اثرات هاله ای پرستیژ هنوز فضای زیادی ازذهنیت عالی جناب قاضی پور را اشغال نموده اند.

به نظرمی رسد که بخش عمده ای از ذهنیت ایشان را انبوهی از داده ها و گزاره های غیرسیاسی و غیرفرهنگی مبتنی برجوک و لطیفه های آبکی پرکرده که امکان ورود به ساحت انتقادی را ازخود و تفکر غیرخود سلب نموده است.

بخواهیم یا نخواهیم فضای مجلس و کشور با این محتواهای غیراخلاقی و غیرحرفه ای،به سوی شاخصی به نام پرستیژهای دارای تاریخ مصرف و کاریزماهای منقضی و دم دستی و توخالی سوق داده می شود. هرچند جناب قاضی پور این دست موضع گیریهای یکطرفه را تنها نمودی از سرخوشی وخلاقیت میدانند بی آنکه اطلاع داشته باشند هیچ نسبت و سنخیتی با آگاهی و فهم از وضعیت موجود ندارند.

سرگشتگی و پرستیژ لرزان جناب قاضی پور درخوشبینانه ترین حالت، پاسخی است به فهم غیرحرفه ای و عوامانه ایشان از وضعیت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کشور، که بیشتر از هشت سال گذشته سیاست و مدیریت را به ابتذال می کشاند.

اینکه چرا در مجلس به عنوان یک مکان چنین تکانشهای روانی سربرمی آورند شاید زیاد قابل بحث نباشد یا در حوصله این نوشتار کوتاه نگنجد اما به این معنی هم نیست که از مکانیسمهای تولید کننده چنین ذهنیاتی نیز باید غفلت کرد.

شاید غلبه لذت نماینده کلانشهربودن،سالهای بحرانی کشور را از یاد جناب قاضی پور برده که نتیجه آن تنها ایجاد فضای مطالبه زدایی ازسیاست و قانونگذاری بوده است و بس. فضایی که ضمن به انفعال کشاندن فضای مجلس در آن سالها این امکان را برای نماینده ملت فراهم کرد که خود راجزو فرادستان و تئوری پردازان موهوم محسوب کند و مردم را فرودست و بدون جایگاه قلمداد نماید.