هفدهم ژوئیه 1994 برزیل با غلبه بر ایتالیا در ضربات پنالتی، فاتح جامجهانی 1994 شد.
به گزارش هاژه اسپورت، شاید برای برخی از هواداران فوتبال، زینالدین زیدان و آن ضربه عجیبش به سینه ماتراتزی، نماد قهرمانی باشد که با یک اشتباه، یک شبه به «ضد قهرمان» تبدیل شد و آرزوهای کشورش در راه کسب جامجهانی را بر باد داد. آرزوهایی که در دیدار فینال، تنها یک قدم تا برآورده شدن فاصله داشتند و همان قهرمانِ محبوب، سد راهِ رسیدن به آن شد.
12 سال قبل از ضربه زیدان اما جهان فوتبال، قهرمان دیگری داشت که در دیدار فینال جامجهانی، در چشم بر هم زدنی از عرش به فرش رسید و این «قهرمانِ ضد قهرمان»، کسی نیست جز روبرتو باجو. بازیکنی که با از دست دادن آخرین پنالتی ایتالیا در فینال جامجهانی 1994، آتزوری را از رسیدن به چهارمین عنوان قهرمانی و تبدیل شدن به پرافتخارترین تیم جهان، محروم کرد.
تحت تاثیر قتل اسکوبار
تورنمنت 1994، همچون سایر تورنمنتها آبستن حوادث بسیاری بود. از کسب اولین میزبانی ایالات متحده و شکستن رکورد حضور تماشاگران در کشوری که فوتبال چندان در آن محبوب نبود (که البته در سال 2018، این رکورد شکسته شد)، اولین تجربه حضور عربستان سعودی، یونان، نیجریه و روسیه (تحت پرچم مستقل) در دور نهایی جامجهانی، حضور دوباره آلمان متحد در رقابتها پس از 56 سال، شگفتیسازی نسل طلایی بلغارستان با حضور در نیمهنهایی و حذف آرژانتین توسط رومانی در جذابترین دیدار تورنمنت تا اهدای 3 امتیاز به تیم برنده به سبب هر پیروزی برای اولین بار در تاریخ، اولین جامی که سرنوشت فاتحش در ضربات پنالتی مشخص شد، شکستن رکورد مسنترین بازیکن و گلزن تاریخ جامجهانی توسط روژه میلا، محرومیت مارادونا از حضور در ادامه جام، اخراج اشتفان افنبرگ از اردوگاه ژرمنها در کوران مسابقات، غیبت انگلیس در جامجهانی و از همه تراژیکتر، قتل فجیع آندرس اسکوبار به خاطر گشودن دروازه خودی!
او یک فرشته بود
هیچکدام از این اتفاقات اما بیشتر از ضربه پنالتی که روبرتو باجو آن را به طاق آسمان کوبید در خاطر هواداران فوتبال نمانده است. باجو درحالی که تک ستاره ایتالیای آریگو ساکی در مقدماتی جامجهانی بود، با وجود کسب توپ طلا در سال 1993، امید اول لاجوردی پوشان برای رسیدن به چهارمین قهرمانی تاریخ آتزوری و تبدیل این تیم به پرافتخارترین تیم تاریخ رقابتها، بالاتر از برزیلِ مدعی به شمار میآمد. ایتالیا در ابتدا، ترک عادت نکرد و با وجود همگروهی با تیمهای به مراتب ضعیفتر، شروعی کاملاً متزلزل داشت. ایتالیاییها پس از شکست مقابل جمهوری ایرلند، بر نروژ غلبه کرده و در دیدار پایان گروه نیز مقابل مکزیک به تساوی رضایت دادند. با نتایجی که رقم خورده بود، هر 4 تیم حاضر در گروه، 4 امتیازی شدند و تفاضل گلشان هم «صفر» بود! بنابراین مکزیک به سبب یک گل زده بیشتر، به عنوان صدرنشین راهی دور بعد شد و درحالی که گل زده و خورده ایتالیا و جمهوری ایرلند برابر بود، آیریشها به سبب پیروزی در دیدار رو در رو به عنوان تیم دوم راهی مرحله یک هشتم نهایی شدند. در این باره، شانس با ایتالیا یار بود که نروژ، یک گل کمتر از آنها به ثمر رسانده بود و قانون صعود بهترین تیمهای رده سوم (چهار تیم از گروههای 6 گانه) به مرحله بعد وجود داشت! آتزوری به عنوان ضعیفترین تیمِ سوم گروهها که به دور بعد صعود میکرد، پایینتر از آرژانتین، بلژیک و ایالات متحده راهی جمع 16 تیم برتر شد.
خسته از تنهایی به دوش کشیدنِ آرزوها
به محض آغاز دور حذفی اما ایتالیا، گویی خودش را دوباره پیدا کرد و همانگونه که از مردان سرزمین چکمه انتظار میرفت، تورنمنت را ادامه داد. از آغاز دور یکهشتمنهایی، روبرتو باجو یک تنه شاگردان ساکی را به فینال رساند. آنها ابتدا درحالی که 2 دقیقه تا پایان دیدار از نیجریه یک گل عقب بودند با گل روبرتو باجو در دقیقه 88 بازی را به تساوی کشانده و 30 دقیقه بیشتر به زمان بازی افزودند. در وقتهای اضافی این «دم اسبی مقدس» بود که از روی نقطه پنالتی، گل برتریبخش ایتالیا را وارد دروازه حریف کرد. در دور بعد، بازهم گل دیرهنگام روبرتو باجو پیروزی مقابل اسپانیا را به آتزوری هدیه داد و در دیدار نیمهنهایی، مصاف ایتالیا و بلغارستان، مچاندازی 2 تن از بهترین مهاجمان وقت فوتبال جهان را شاهد بود. هریستو استویچکوف در برابر باجو! در پایان، این مهاجم 27 ساله لاجوردی پوشان بود که با 2 مرتبه گلزنی به فاصله 4 دقیقه در نیمه نخست، ثابت کرد چرا شایسته یدک کشیدن عنوان «یکی از 10 مهاجم برتر تاریخ فوتبال» است.
کسلکننده اما ماندگار
از طرف مقابل اما برزیل مسیر کاملاً متفاوتی را تا رسیدن به دیدار فینال پشتسر گذاشت. سلسائو برعکس ایتالیا، بدون باخت و به عنوان صدرنشین گروه راهی جمع شانزده تیم برتر شد. شاگردان کارلوس آلبرتو پریرا در مسیر رسیدن به فینال، ابتدا میزبان را از پیش روی برداشتند، سپس لالههای نارنجی را به خانه فرستاده و در نیمهنهایی از سد سوئد گذشتند. دیدار فینال یکی از کسلکنندهترین فینالهای تاریخ اما بدونشک از به یادماندنیترینِ آنها بود؛ دیداری که پیشبینی میشد با حضور بازیکنانی چون روبرتو باجو، ببتو، روماریو و دونگا در 2سمت میدان، پر گل از آب در بیاید اما ثمره تلاش 2 تیم، تساوی بدون گل در پایان 120 دقیقه بود. بوسه سنگربان ایتالیا به دیرک دروازه پس از مهار معجزهآسا، شوت سرکش باجو از میانه میدان به سمت چارچوب، باز نکردن دروازه خالی توسط روماریو، استرس و تشویقهای پله با کراواتِ طرح پرچم ایالات متحده در جایگاه اختصاصی استادیوم، تنها فینال تاریخ که گلی در بر نداشت و حتی اهدای جام به دونگا؛ همه را فراموش کنید! چیزی که دیدار فینال جامجهانی 1994 را به یاد ماندنی کرد، سقوط سهمگین روبرتو باجو بود.
بداقبال همچون باجو
درحالی که اولین پنالتی هر 2تیم راهی به دروازه پیدا نکرد، برزیلیها 3 پنالتی بعدیشان را متوالی به تور دروازه چسباندند اما پس از گلزنی آلبرتینی و اوانی، دنیله ماسارو و روبرتو باجو شانسشان را برای باز کردن دروازه از دست دادند تا برزیل بدون زدن ضربه پنجم، عنوان قهرمانی را به دست بیاورد. مردان برزیلی در رقابت با ایتالیا، زودتر از لاجوردی پوشان به قهرمانی چهارم دست یافته و به عنوان پرافتخارترین تیم تاریخ، نامشان را جاودانه کردند. پنالتی باجو هم به همانجا رفت که ضربه بارسی فرستاده شده بود اما هیچکس بیشتر از باجو برای از دست دادن پنالتی تنبیه نشد.
تنهای تنهای تنها!
در آن ضربات مرگبار، حتی دنیله ماسارو هم پیش از باجو پنالتیاش را از دست داده بود و شاید اگر ضربه روماریو چند میلیمتر بیشتر، مرکز دیرک عمودی را لمس میکرد، سرنوشت بازی عوض میشد اما پس از بازی، پیکان انتقادات تنها به سمت باجو نشانه رفت. در فینالی که حتی کاپیتان آتزوری هم در اولین گام، شانس باز کردن دروازه را از دست داد، هیچکس به جز روبرتو باجو تنبیه نشد. بهترین بازیکن جهان، پس از مسابقات، روزهای جهنمی را پشت سر گذاشت و آریگو ساکی هرگز در آن روزهای سخت، هوای بازیکنی که به زور آمپولهای مسکن و با درد مفرط، تیمش را یکتنه تا فینال رساند و در فینال نیز بازی کرد، نداشت. باجو با وجود این که با میلان اسکودتو را فتح کرده بود، برای حضور در یورو 96 به تیم ملی دعوت نشد و ثمره اعتماد به انریکو کیزا به جای باجو، نتیجهای جز حذف از دور گروهی جامملتهای اروپا پایینتر از جمهوری چک نداشت.
همه را ببخش؛ به جز باجو!
در میان جشنِ دیوانهوارِ بازیکنان و هواداران برزیل، باجوی مغموم و بهت زده، برای مدتی با سری پایین روی نقطه پنالتی ایستاد و سپس زمین مسابقه را با چشمانی خیس ترک کرد. چشمانی که پس از بازگشت از آن سوی آتلانتیک با دیوار نوشتهای با این مضمون مواجه شدند که «خدایا! همه ما را ببخش؛ اما روبرتو باجو را نه!» حتی اگر پنالتی باجو هم گل میشد، برزیلیها با به ثمر نشاندن ضربه بعدیشان باز هم تیم برنده میدان لقب گرفته و بازی را تمام میکردند اما بدشانسیِ باجو این بود که بازی با از دست دادن پنالتیِ او به اتمام رسید.
فوتبال به باجو بدهکار است
باجو شاید بدشانسترین مردِ تاریخ جامجهانی باشد. مردی که با از دست دادن پنالتی در اوج گرمای کالیفرنیا، عصر یخبندان زندگیاش آغاز شد و ثابت کرد «دم اسبی مقدس» هم میتواند مغضوب ملت باشد! همان بودایی که پس از فروخته شدنش به یوونتوس، خیابانهای فلورانس به آشوب کشیده شد. باجو زمانی که کودک بود، بارها در خواب میدید در دیدار فینال جامجهانی مقابل برزیل به میدان رفته و گلزنی میکند اما تنها سناریویی که در خواب برایش آشکار نشد، از دست دادن پنالتی در همان دیدار بود. اگرچه باجو پنالتیِ از دست رفته را در اولین دیدارش در جامجهانی 1998 جبران کرده و دینِ ضربات پنالتی به ایتالیا در فینال جامجهانی 2006 مقابل فرانسه ادا شد اما داغِ آن پنالتی از دست رفته، هنوز هم برای دم اسبی مقدس و هواداران فوتبال ایتالیا تازه است. به راستی که فوتبال، به روبرتو باجو بدهکار ماند.