هشت سال پیش در چنین روزی، برزیل در نیمهنهایی جام جهانی 2014 شکست 7 بریک را تجربه کرد.
به گزارش هاژه اسپورت، انگار خوابی عمیق بود. یک خوابِ کابوسوار که طرفداران سلسائو میخواستند با سیلی محکمی از آن برخیزند؛ برخاسته و متوجه شوند آن لحظاتِ نحس، خوابی بیش نبودهاند و چه خوب که این اتفاق در واقعیت نیافتاده است. همچون سقوطی وحشتآور از ارتفاع 500 هزار پایی! اما نه؛ نه خوابی در کار بود و نه قرار بود برزیلیها با سیلی از خواب برخیزند. عین واقعیت بود؛ کابوسی در دلِ بیداری!
به هبوط آدم میماند. هبوطی که معلولش، سلسائو نه از میوه ممنوعه چشیده بود و نه میدانست در باغ عدن قدم میزند. برزیلیها سرخوش از شکست 4 روز پیش مقابل کلمبیا، رویای گذر از آلمان و رسیدن به فینال رقابتها پس از 12 سال را نیز در سر میپروراندند اما شاگردان یواخیم لو اگر در بین 2 نیمه برای نگه داشتن احترام میزبان کمی از عطش گلزنیشان نمیکاستند، شاید اسکوربورد استادیوم عددی 2 رقمی را مقابل نام تیم میهمان به نمایش میگذاشت. برزیل پس از صعود به عنوان تیم صدرنشین بالاتر از مکزیک، کامرون و کرواسی، در راه رسیدن به نیمهنهایی شیلی و کلمبیا را از پیش روی برداشته بود و ژرمنها نیز برای رسیدن به میزبان، ایالات متحده، پرتغال، غنا، الجزایر و فرانسه را کنار زده بودند.
ناگهان، خشمِ ژرمنها
دیدار نیمهنهایی اما هیچ شباهتی به مراحل قبل نداشت. یک تیم، تسلیمِ محض بود و تیم دیگر انواع و اقسام روشهای گلزنی را در بالاترین سطح برگزاری فوتبال آزمایش کرده و به نتیجه میرساند. توماس مولر دقیقه 11 میهمان را پیش انداخت اما خوشبینترین هوادار آلمان هم تصورش را نمیکرد تا پیش از به نمایش درآمدن دقیقه 30 روی ساعت ورزشگاه، ژرمنها 4 مرتبه دیگر نیز دروازه برزیل را باز کنند. اگرچه عطش گلزنی آلمان در نیمه دوم فروکش کرد اما میزبان طی یک بازی خجالتآور، تا دقیقه 90 نتوانست حتی یکی از گلهای خورده را هم جبران و اعاده حیثیت کند؛ فاجعه برای میزبانی که تا پیش از آغاز مرحله نیمهنهایی، شانس اول کسب جام بود و رویای فتح جام ششم را در سر میپروراند اما پس از به صدا درآمدن سوت پایان دیدار، 7 بار دروازهاش را باز شده دیده بود. برزیل تا پیش از این، فقط 7 بار سابقه داشت بازی را در تاریخ جامهای جهانی، با اختلاف بیش از دو گل واگذار کند.
مشکلی فراتر از مصدومیت نیمار
اگرچه مصدومیت نابههنگام ستاره برزیل در آن مسابقات، شرایط روحی و روانی میزبان را به هم ریخته بود اما مشکلات شاگردان لوئیس فیلیپه اسکولاری بسیار فراتر از آن بود و نقاط ضعف تیم، بیشتر از غیبت یک بازیکن در میان 11 ستاره به نظر میرسید. خط هافبک تیم از حفظ توپ بیش از 10 ثانیه در خانه عاجز مانده بود و شاید اگر برزیل نیمار را هم در اختیار داشت با شکست مواجه میشد. برزیلیها به مدت 90 دقیقه از رساندن توپ به فاز تهاجمی عاجز مانده بودند و در چنین شرایطی، بدون شک بهترین مهاجمان جهان هم کارایی خاص خودشان را نخواهند داشت. هافبکهای مرکزی تیم، لوئیس گوستاوو و فرناندینیو از قطع توپهای حریف عاجز مانده و حتی زمانی که توپ را قطع میکردند، بلافاصله آن را از دست میدادند. عملکرد فرناندینیو چنان فاجعهبار بود که از ابتدای نیمه دوم، جایش را به پائولینیو بدهد. درحالی که هواداران برزیل حسرت از دست دادن نیمار را میخوردند، غیبت تیاگو سیلوا (به خاطر دریافت دومین کارت زرد در دیدار مقابل کلمبیا) بیشتر به چشم میآمد و دانته هرگز از پس جانشینی او در قلب خط دفاعی در کنار داوید لوئیس برنیامد. فاز تدافعی برزیل در طول 90 دقیقه، کاملاً سردرگم بود و فضای در اختیار مولر، کلوزه، کروس و دوستان، بسیار بیش از حد مورد نیازشان برای تمام کردن کار تیم مقابل به نظر میرسید.
فاجعه و دیگر هیچ!
برزیل تا پیش از رویارویی با آلمان، در 4 دیدار فقط 4 بار دروازهاش را باز شده دیده بود، در طول تنها 6 دقیقه از مرحله نیمهنهایی به اندازه تمام دیدارهای گذشته توپ را چسبیده به تور دروازهاش مشاهده کرد. اگرچه غیبت یک بازیکن ممکن است روحیه تیمی را افزایش دهد اما برای برزیل این گونه نبود. تاریخ فوتبال پر است از دیدارهایی که یک فوقستاره یکی از دیدارهای تیمش را از دست میدهد اما سایر همتیمیها برای تقدیم پیروزی به او، همقسم میشوند. نمونهاش پرتغال یورو 2016، بدون کریس رونالدو اما غیبت نیمار و تیاگو سیلوا، به عبارتی کمر برزیل را مقابل آلمان شکست. یواخیم لوو پس از بازی در این باره گفت: «همه بازیکنان میدانند در چنین شرایطی، تا چه اندازه زیر فشار قرار خواهند گرفت و زمانی که برزیل پس از دریافت گل دوم از این بابت اطمینان حاصل کرد که راهحلی برای بازگرداندن نتیجه ندارد، با یک سقوط آزاد روحی مواجه شد. سقوطی که ثمرهاش دریافت 7 گل بود.»
برزیل، میزبانی، جامجهانی و تحقیر
جامجهانی 2014، دومین مرتبه در تاریخ بود که مردان سلسائو در خانه از حریفان پذیرایی میکردند. برزیل پیش از این در سال 1950 هم میزبان جامجهانی شد؛ جایی که فرمت برگزاری دیدارها متفاوت از امروز بود و آنها برای کسب عنوان قهرمانی، تنها به یک تساوی مقابل اروگوئه در استادیوم ماراکانا احتیاج داشتند اما مقابل قهرمان اولین دوره جامجهانی، شکستی خانگی را تجربه کرده و 64 سال بعد نیز یک خداحافظی مفتضحانه از تورنمنتی داشتند که قرار بود در نهایتش، جام را در خانه نگه دارند! شرایط برزیل 1950 با برزیل 2014 به هیچ وجه یکسان نبود و اسکولاری پیش از آنکه در نوامبر سال 2012 به عنوان سرمربی برزیل دوباره به نیمکت سرمربیگری این تیم تکیه بزند، سال 2002 با ستارگانی که پا به توپ شدنشان، لمسِ کمالِ رقصِ سامبا در مستطیل به نظر میرسید، فاتح این جام شده بود.
2 روی سکه برای اسکولاری
بازگشت اسکولاری به نیمکت سرمربیگری برزیل، در ابتدا بیش از آن که به تصمیمی فنی مشابه باشد، به «پوپولیسمِ تمامعیار» شباهت داشت اما با وجود شروعی متزلزل، اسکولاری سلسائو را به عنوان قهرمانی در جام کنفدراسیونهای 2013 رساند؛ جایی که آنها جام قهرمانی را با تنها یک باخت در 15 بازی متوالی که آن هم به شکست مقابل آلمان در نیمهنهایی جامجهانی منتهی شد، بالای سر بردند. برزیل در آن مسابقات، هم ایتالیا را از پیش روی برداشته بود، هم اروگوئه و هم اسپانیای قهرمان جهان در سال 2010 را در دیدار فینال به شکست وادار کرده بود تا انتظارها را برای جامجهانی 2014 تا حداکثر امکان بالا ببرد. دیدار مقابل آلمان در نیمهنهایی جامجهانی، چهارمین باری بود که ژرمنها در این مرحله از مسابقات معتبر بینالمللی به یک حریف سرسخت برخورد میکردند و درحالی که رقبای مانشافت در مراحل نیمهنهایی جامهای جهانی 2006 (ایتالیا) و 2010 (اسپانیا)، همچون جام ملتهای اروپا 2012 (ایتالیا)، رویای رسیدن به عنوان بینالمللی را برای ژرمنها در قرن بیست و یکم بر باد داده بودند، برزیل هرگز شباهتی به سایر رقبا نداشت. سلسائو آنقدر ضعیف شده بود که آلمانها در 90 دقیقه این دیدار، هم انتقام فینال جامجهانی 2002 را بگیرند و هم به اندازه گلهای خوردهشان در 4 نیمهنهایی گذشته، دروازه حریف را در یک دیدار باز کنند.
نه، این تیم برزیل نبود!
آلمان پیش از اغاز رسمی مسابقات، تیم دوم رنکینگ جهان بود و درحالی که فقط اسپانیا بالاتر از آنها قرار داشت، عملکرد لاروخا در این تورنمنت درحالی که فقط استرالیا را در دور گروهی شکست داده و خروجی فاجعهبار از جامجهانی داشت، ژرمنها را به عنوان بهترین تیم باقی مانده در مسابقات معرفی میکرد اما این «بهترین بودن»، به آن معنا نبود که آلمان توانایی تحقیر برزیل را آن هم در مقابل چشمان حدود 60 هزار هوادارش داشته باشد. به خصوص این که برزیل به مدت 39 سال در مسابقات رسمی، هیچ باخت خانگی را متحمل نشده بود و رکورد 62 بازی خانگی متوالی بدون باخت را یدک میکشید. آخرین باخت برزیل پیش از تحقیر مقابل آلمان، سال 1975 و از چارچوب رقابتهای کوپا آمریکا مقابل پرو رقم خورده بود. شاید اگر کارت زرد احمقانه داوید سیلوا مقابل اوسپینا در جریان دیدار یکچهارمنهایی و محرومیت از دیدار حساس نیمهنهایی و همچنین مصدومیت وحشتناک نیمار نبود، برزیل میتوانست مقابل آلمان کمی بیشتر مقاومت کند اما ریشههای شکست مفتضحانه مقابل آلمان را باید در دیدار مقابل کلمبیا جستوجو کرد.
شب فراموش نشدنی برای کلوزه
پیش از بازی، به نظر میرسید میروسلاو کلوزه که در مرحله یکچهارم نهایی، نمایشی ضعیف مقابل فرانسهی نهچندان مدعی از خود بر جای گذاشته بود، کار را از روی نیمکت دنبال کند اما زمانی که ترکیب 2 تیم اعلام شد، این مهاجم آلمانی شانس بینظیری را مقابل خود میدید. کلوزه پانزدهمین گلش در تاریخ جامهای جهانی را در دومین دیدار دور گروهی مقابل غنا به ثمر رسانده بود و برای گذر از رکورد رونالدو و تبدیل شدن به بهترین گلزن تاریخ این تورنمنت، فقط به یک گل نیاز داشت؛ یک گلی که انگار طلسم شده بود اما زمانی که پس از بازی انفجاری برزیلیها، آلمان به گل رسید، همهچیز فرق کرد. برزیل درحالی که فقط 37 ثانیه از زمان بازی سپری شده بود، صاحب ضربه کرنر شد اما 11 دقیقه بعد، روی اولین کرنر ژرمنها، دروازهاش را باز شده دید و عنان کار را از کف داد. توماس مولر گل شماره 2000 تاریخ فوتبال آلمان در مسابقات بینالمللی را وارد دروازه برزیل کرده بود اما تاریخسازیِ کلوزه، دقیقه بیستوسوم به وقوع پیوست؛ زمانی که شانزدهمین گلش در تاریخ جامجهانی را به ثمر رساند و رکورد رونالدو نازاریو را مقابل چشمان خودش شکست.
شبی که باز هم قلب رونالدو شکست
رونالدو روی سکوها به تماشای از دست رفتن رویای تیم ملی کشور و رکورد منحصربهفردش بود اما طوفان 6 دقیقهای مانشافت، باعث شد رکوردشکنی کلوزه به حاشیه برود. تونی کروس در فاصله یک دقیقه و هشت ثانیه، درحالی که ژرمنها فقط 4 ثانیه صاحب توپ بودند، 2 بار دیگر توپ را به تور دروازه چسباند. 3 دقیقه و 43 ثانیه بعد هم خدیرا برای پنجمین مرتبه، دروازه ژولیو سزار را باز کرد. خالی از لطف نیست اگر آمار 2 تیم، در فاصله دقایق 20 تا 30 دیدار را مرور کنیم؛ بازیکنان آلمان در این 10 دقیقه، فقط 25 پاس برای یکدیگر ارسال کردند، 9 بار در محوطه جریمه حریف توپ را لمس کرده و در همین حال، 6 مرتبه شوت به سمت چارچوب زدند. 6 شوتی که 4 تای آن به گل تبدیل شد! به کمال رساندن یک سبک بازی ویرانگر درحالی که بازیکنان برزیل در همین فاصله زمانی، تعداد پاسهای موفق بیشتری (32) برای یکدیگر ارسال کرده بودند اما هیچکدام به محوطه جریمه ژرمنها نرسید!
در کنار هائیتی و جمهوری زئیر!
در تاریخ جامجهانی، تنها 2 بار سابقه داشت یک تیم تا پیش از به صدا درآمدن سوت پایان نیمه اول مسابقه، 5 مرتبه دروازهاش را باز شده ببیند که هر دو بار هم در جامجهانی 1974 اتفاق افتاد. در آن مسابقات، «جمهوری زئیر» 5 گل از یوگسلاوی دریافت کرد و هائیتی همین فاجعه را مقابل لهستان در یک نیمه رقم زد. این که برزیل هم با صرفنظر از نام حریف، نامش در کنار چنین تیمهایی قرار گرفته، نشان از عمق فاجعه دارد. ژولیو سزار، سنگربان برزیل در این باره میگوید: «هنوز هم زمانی که در ساحل دراز میکشم، ناگهان آن دیدار را به خاطر آورده و انگار تمامی وجودم میلرزد. هر 7 گل را هنوز به وضوح مقابل چشمانم میبینم و شبی را به خاطر دارم که پیش از خداحافظی از دنیای فوتبال، کاملاً مُردم! به این فکر میکنم که هنگام اعلام خبر مرگ من، گویندگان اخبار خواهند گفت؛ ژولیو سزار، دروازهبانی که 7 گل از آلمان خورد، دیده از جهان فرو بست!»
حالا هشت سال پس از آن افتضاح تاریخی، برزیل این شانس را خواهد داشت که با فتح جامجهانی 2022، کمی دردهای آن شکست را تسکین دهد اما فراموش کردن خاطرات آن شبِ نحسِ بلوهوریزونته در تورنمنتی که با گل به خودی مارسلو آغاز شد و با دریافت 7 گل به پایان رسید، غیرممکن است. پس از آن تورنمنت، 10 بازیکن برزیل از جمله دانته و ژولیو سزار از تیم ملی خداحافظی کرده و دیگر هرگز با لباس سلسائو به میدان نرفتند.