تاریخ: ۱۴۰۱/۴/۱۴
از داوطلب مشکوک دوباره کنکور گرفتند
 
 

ماجرا به سال 1385 بر می‌گردد. زمانی که رستگار در کنکور ریاضی رتبه 30 را کسب می‌کند. به دلیل اینکه سنش اجازه نمی‌دهد، نمی‌تواند معافیت تحصیلی بگیرد و می‌گویند باید به سربازی برود. بهمنِ سال 1387 خدمتش تمام می‌شود. انگار تمام این دو سال را لحظه به لحظه شمرده است. به خانه برمی‌گردد. در انباری 6 متری خانه‌شان بساط کتاب‌هایش را می‌اندازد. از آنجایی که پنج برادر و سه خواهر دارد، محیط آرام انباری برایش حکم کتابخانه را دارد.

 

  • اتفاق عجیب و غریب

اصل ماجرا از اینجا شروع می‌شود. شروع به درس خواندن می‌کند تا اینکه روز موعود فرا می‌رسد. امتحانش را می‌دهد. نتایج کنکور اعلام می‌شود. عکس نفرات برتر بر صفحه روزنامه ها نقش می‌بندد. رستگار رحمانی تنها، ساکن شهر جوانرود همه را دچار شَک و شُک می‌کند. رتبه یکم تجربی، رتبه یکم زبان خارجی و رتبه 44 هنر در کنکور سال 1388. همه انگشت به دهان می‌مانند. اتفاقی ناباورانه. آنقدر ناباوارانه که از او دوباره کنکور می‌گیرند. خبرش در سراسر ایران می‌پیچد. سازمان سنجش به او شک می‌کند و مجبورش می‌کنند که تا دوباره در امتحان شرکت کند. دوباره کنکور می‌دهد و جالب اینکه او در این کنکور نیز اول می‌شود و حتی نسبت به کنکور قبلی درصد درسهایش بیشتر می‌شود.

 

 
 

  • رستگار، رستگار می‌شود

رستگار متولد 1368، در خانواده‌ایی 10 نفره به دنیا آمده است. پدرش کارگر ساختمانی بود و مادرش خانه‌دار. می‌گوید تنها هدف من از قبول شدن در کنکور این بوده که دل پدر و مادرم را خوش کنم و به نحوی جواب زحماتشان را بدهم. رستگار هفتمین فرزند خانواده بود و تمام خانواده نهایت تلاششان را برای موفقیتش کرده‌اند. رستگار در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکرده است؛ البته در آن زمان هیچ کلاس کنکور هم در جوانرود وجود نداشت.

 

 
 

  • رستگار حالا کجاست؟

پس از قبولی در کنکور سال 1388 رستگار به دانشگاه تهران می‌رود. آنجا پزشکی می‌خواند و حالا استادیار جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است.

 

 

  • سخن آخر

قبولی در دانشگاه و کسب رتبه یک، معیار برتری و موفقت و خوشبختی در زندگی نیست. هر کسی به طریقی می‌تواند استعدادهایش را شکوفا کند و راه خودش را در زندگی بیابد. مهم نیست چه شغلی داشته باشیم مهم این است در شغلمان بهترین باشیم. با تمام این‌ها زندگی رستگار رحمانی تنها، این نابغه کورد، می‌تواند پیام‌هایی برای ما داشته باشد. اول اینکه اگرچه امکانات می‌تواند مسیر را هموار کند اما با حداقل امکانات هم می‌توان موفق شد و دوم آنکه لازمه موفقیت در هر کاری بدون شک پشتکار است.  رستگار روزی 15 ساعت در روز برای هدفش مطالعه می‌کرد.