تاریخ: ۱۳۹۵/۱/۱۷
طلای کثیف در مهاباد، از فرصت تا تهدید برای محیط زیست
شورای نویسندگان هاژه
هاژه ـ یکی از مهم ترین ره آوردهای شهرنشینی در مهاباد، امروزه تجمع و تولید زباله و مواد زائد شهری و به دنبال آن آلودگی روزافزون محیط زیستی در مکانی است که چند دهه زباله های تولیدی این شهر را آنهم بصورت کاملا سنتی و ابتدایی در دل خود دفن کرده است و مدت 30 سال است که این مکان این شرایط را دارا می باشد.
 
این در حالی است که درصد قابل توجهی از بودجه شهرداری در چند دهه اخیر به فعالیت های صرفا عمرانی و نه به بخش محیط زیست، جمع آوری و دفن زباله اختصاص داشته است. در طی دو دهه گذشته با شکوفایی مدرنیسم ناقص و یک بعدی در مهاباد سمت و سوی دیدگاه های مسئولین نیز، منطق روح پنهان(محیط زیست)و شهر را با چشم سنجیده و نه با تفکر و آینده نگری، درحالیکه پیکره شهر و بخش زیادی از محیط زیست حاشیه شهر را زباله و انگل و انواع اپیدیمی های خفته فرا گرفته که حتی از ابتدایی ترین آزمایشات آب و خاک و هوا نیز نمی توانند نمره قبولی بگیرند.
 
 
گویا که فعالیت های عمرانی شتابزده و بدون مطالعات جامع از اولویت اولیه و بسیار مهمتری در مقابله با مسائل زیست محیطی برخوردار است. به عبارت دیگر فعالیت های صرفا مدرنیستی مسئولین چشم همه را از واقعیت محیط بسته و آن را از دید مردم و شهروندان نیز کنار زده و شورای شهر و شهرداری، برنامه ها، بودجه، سیاست و هر آنچه را که باید باشد به سمت فعالیت های صرفا عمرانی سوق داده اند، در حالیکه بر عمق  و باطن و روح شهر چشم بسته اند. آیا به راستی همانگونه که پیمانکاران و مهندسین مشاور برای طرح های عمرانی قد علم کرده اند و روند رو به افزایش عددی خود را طی می کنند، پیمانکار و مهندسین مشاور زیست محیطی و متخصص در امور پسماند وجود نداشته اند و در دسترس نبوده اند که بتوانند در این امر مهم به فعالیت بپردازند و کوچکترین تغییری در روند دفع این زباله ها ایجاد کنند؟؟!! و آیا ایجاد چند چاله و حوضچه و ترکیب چند نوع خاک و مواد ساده شیمیایی برای حل این مشکل می تواند کافی باشد؟؟
 
آیا تولید روزانه 150 الی 160 تن زباله و پسماند خانگی که تنها هزینه آن جمع آوری و دفن بصورت سنتی است می تواند مرهمی مناسب بر پیکره زخمی و عفونی شهر باشد؟؟!! و آیا می تواند پیامدهای پایدار و ماندگار چندین سده اثرات این پسماند و زباله را در سفره های آب زیر زمینی و مزارع درجه 1 کشاورزی و... از میان بردارد؟! و آیا...
دفن زباله ها در"سیدآباد" به عنوان بزرگترین قربانی مظلوم واقع شده سیاست های مقطعی و بدون آینده نگری مسئولین شهری نه تنها از نظر مکان یابی، جهت بادهای غالب، چشمه ها، آب های جاری و زیرزمینی  و سفره های زیر زمینی و خاک موجود در محل صحیح نبوده، بلکه کاملا غیر استاندارد بوده است، طوریکه زمین های درجه 1 کشاورزی روستای دوستالی دچار صدمات شدید و جبران ناپذیری گردیده اند که تبعات آن می تواند تا دهه ها ادامه داشته باشد. 
از سویی دیگر حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی بر پیچیدگی های این معضل بزرگ دامن زده به گونه ای که ضررمند اصلی نسل آینده ای است که در این منطقه زندگی خواهد کرد و می بایست با انواع بیماری ها و اپیدمی های عفونی و پنهانی به دلیل فاصله چند متری با محل دفن پسماند دست و پنجه نرم کنند. اگرچه برنامه های در دست بررسی هستند از جمله: طرح بازیافت زباله، فرهنگ سازی در خصوص تفکیک زباله از مبدا و مناقصه در خصوص شرکت خصوصی برای آگاهی بخشی و کارهای زیرساختی در این زمینه و... ولی نباید از این غافل بود که این طرح ها و برنامه ها دهه هاست که در دست بررسی بوده و تا اکنون به مرحله عمل و اقدام نرسیده است. هم اکنون که فاجعه زیست محیطی چندین دهه است که در صدد رقم زدن بحرانی جدید در شهر و محیط زیست است، ناباورانه از دید مسئولین و فعالان زیست محیطی و محافظان طبیعت و اکوسیستم پنهان مانده و این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه(هند و برزیل) با سرمایه گذاری و تقبل هزینه در کوتاه مدت به درآمدهای کلانی در بلند مدت در زمینه بازیافت و تولید برق و انرژی و... دست یافته اند. شاید این بار مسئولین(شورای شهر، شهردار، منابع طبیعی و محیط زیست و...) با دیدی واقع بینانه به قضیه بنگرند و با تخصیص بودجه و تقبل هزینه در کوتاه مدت بیشتر به این بخش مهم از وظایف خویش توجه کنند و همچنین سمت و سویی اقدامات صرفا عمرانی را به اقدامات آینده نگرانه و زیست محیطی تغییر داده و بتوانند، هم کوتاهی های چندین ساله را جبران و هم از رقم زدن فاجعه ای زیست محیطی و انسانی جلوگیری به عمل آورند.