تاریخ: ۱۳۹۵/۱۰/۲۴
محمد قاضی؛ مترجمی روشنگر

محمد قاضی یکی از بزرگ‌ترین مترجمان بنام کورد است که با انجام تألیف‌ها و ترجمه‌هایش، سال‌های پربار عمر خود را صرف روشنگری افکار مردم کرد.

 

قاضی از جمله معدود کسانی است که به واسطه ترجمه‌هایش چندین نسل از ایرانیان را با کتاب و کتاب‌خوانی آشنا کرد و نامش به عنوان یک مترجم بر تارک ادبیات و فرهنگ و هنر کشورمان می‌درخشد.

او همواره در عرصه اندیشه آزادی‌خواهی و دموکراسی حضوری بی‌طرفانه و صادقانه داشته و همین امر موجب شد که به مثابه انسانی روشنفکر و خادم شهرت پیدا کند.

محمد قاضی آن‌چنان که در کتاب سرگذشت خود به نام «خاطرات یک مترجم» آورده است، خود را فرزند میرزا عبدالخالق امام جمعه مهاباد معرفی می‌کند.

برخلاف این‌که عنوان می‌کنند، محمد قاضی در سال 1292 به دنیا آمده است، مرحوم «استاد احمد قاضی» اظهار کرده است: محمد قاضی 12 مرداد سال 1298 شمسی در شهر مهاباد به دنیا آمده است.

وی همچنین گفته است: محمد در سال 1308 به شهر تهران می‌رود و در مدرسه دارالفنون تهران ثبت‌نام و سال 1315 دیپلم ادبی خود را از این مدرسه دریافت می‌کند.

استاد احمد قاضی می گوید: در این مدت محمد به ترجمه کتاب‌های «سناریوی دن کیشوت» اثر سروانتس و «کلود ولگرد» اثر ویکتور هوگو که عمدتا به زبان فرانسوی بوده‌اند، همت گماشته است.

او با بیان این‌که برادرش سال 1318 به سربازی رفته است، عنوان کرده است: وی بعد از آن در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده و لیسانس علوم قضایی خود را از این دانشگاه دریافت کرده است و سال 1320 در وزارت دارایی استخدام شده و بعد از آن ترجمه کتاب‌های دیگری چون «جزیره پنگوئن‌ها»، «سپیددندان»، «ساده‌دل» و ... را انجام داده است و در سال 1337 به عنوان بهترین مترجم، برنده جایزه سال می‌شود.

مرحوم استاد احمد قاضی با اشاره به این‌که این مترجم در سال 1354 برای درمان سرطان حنجره خود به آلمان رفته است، گفته: متأسفانه این بیماری به از دست دادن تارهای صوتی و قدرت تکلم وی منجر شد.

وی با بیان این‌که برادرش در سال 1355 از شغل خود در وزارت دارایی بازنشسته شده است، خاطرنشان کرده است: بعد از این ایام، بیماری نیز نتوانست او را از عرصه ترجمه جدا کند و بیش‌تر آثارش را هم در همین ایام بیماری به فارسی برگرداند.

سرانجام محمد قاضی در دی‌ماه سال 1376 فوت کرد و در زادگاه مادری‌اش، یعنی شهر مهاباد، به خاک سپرده شد.

تعدادی از تألیف‌ها و ترجمه‌های محمد قاضی

از جمله تألیف‌های محمد قاضی می‌توان به «خاطرات یک مترجم»، «سرگذشت ترجمه‌های من» و «زارا عشق چوپان» اشاره کرد.

علاوه بر این، بیش‌تر آثار به‌جامانده از قاضی در زمینه ترجمه بوده است که از این جمله می‌توان به «دن کیشوت»، «کلود ولگرد»، «سپیددندان»، «جزیره پنگوئن‌ها»، «ساده‌دل»، «در آغوش خانواده»، «آخرین روز یک محکوم»، «تاریکترین زندان»، «مادام بواری»، «نان و شراب»، «مادر»، «آزادی یا مرگ»، «باخانمان»، «مسیح بازمصلوب»، «آدم‌ها و خرچنگ‌ها»، «شاهزاده و گدا»، «شازده کوچولو»، «بیست کشور آمریکای لاتین»، «زوربای یونانی»، «در زیر یوغ»، «پنج قصه»، «کوروش کبیر» و ... اشاره کرد.

جملات زیر گفته‌های خود محمد قاضی است که در مقدمه یکی از کتاب‌هایش آمده است:

"من فانوس افروزم و در دوران عمر کوتاه خود مغزها را با ترجمه کردن آثار آزاداندیشان جهان روشن می‌کنم و حقایق زندگی را که آزاد زیستن، آزاد اندیشیدن، عشق به هم‌نوع، محبت، انسان‌دوستی، دموکراسی و کار و تلاش و کوشش برای بهروزی خود و اجتماع است، به همه ابلاغ می‌کنم".

قاضی در جمله‌های دیگری عنوان کرده است: "من در ترجمه همیشه در نظر داشته‌ام که خواننده کتابم مانند خودم دلباخته و شیفته دفاع از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، پیروی از حق و حقیقت و مبارزه با خرافات و موهومات باشد".

قاضی چنان که ذکر شد از نسل مترجمان متعهدی بود، که هرگز از روی تفنن و یا به خاطر سفارش و شهرت و ثروت ترجمه نکرد، بلکه بر این باور بود که آثارش باید روشنگر باشد و واقعیت‌های جامعه را به همگان بیاموزد.

این مترجم کورد زندگی خود را وقف روشنگری افکار مردم جامعه‌اش و انتقال پدیده‌های نوین و مظاهر مترقی فرهنگ و تمدن جهان به جامعه ایرانی کرد.

منبع: ایسنا ـ ویدا باغبانی