رحمن بایزیدی
هاژه ـ کوره آجرپزی سنتی یا آجر پزی کورهای یا دستی و یا فشاری در ایران کاربرد کهنی دارد معروف ترین بنای آجری باستانی ایران طاق کسریاست. آجر دستی (فشاری) هفت هزار سال است که در ساخت کاخ ها، عبادتگاه ها، مدرسه ها، مسجدهاو دیگر ساختمانها به کار میرود. در ایران هر جا سنگ کم بوده و خاک خوب هم در دسترس بوده است آجر پزی و مصرف آجر معمول شده است. در دوران معاصر این آجر ها در مکانی به اسم کوره آجر پزی درست می شوند.
مراحل ساخت آجر
1ـ تهیه خاک مناسب خاک خالی از هرگونه شن (سورمه)
2 ـ آمادهسازی گل با لگد مال کردن و زیر و رو کردن آن با بیل برای مدتی تا به خوبی حالت چسبندگی پیدا کند(قور)
3 ـ قالب گیری گل توسط قالب گیر(خشت برین)
4 ـ بردن قالب آجر گلی به داخل محوطه برای خشک شدن در آفتاب
5 ـ جمع کردن آجر گلی خشک شده و انبار کردن آن برای خشک شدن کامل(فه نه ر)
6 ـ بردن آجر گلی به داخل کوره آتش برای پخته شدن در گرمای ۹۵۰ درجه (چرخ کشی)
7- چیدن آجرها در داخل کوره برای پختن (کوره چنی)
8- پختن آجرها در کوره با دمای 950 درجه
9- بار کردن آجرها برای انتقال به محل استفاده (قرمزدار)
کوره آجر پزی به زبان خودمانی "کوره خانه" با خاطرات و دوران زندگی بسیاری از کسانی که در دوره سازندگی و بعد از جنگ تحمیلی دهه 60 و 70 کودک، نوجوان و یا جوان بوده اند پیوندهای به یاد ماندنی دارد. خاطرات گذشته هر چقدر هم سختی و ناراحتی در آن باشد باز شیرینی خود را دارد و با حسرت از آن یاد می شود. گرچه روزگار کوره خانه سخت بود اما یادش شیرین!
در ابتدا باید عنوان کرد که چند عامل در دهه 60 و 70 باعث شد تا جمعیت زیادی از مناطق کردنشین و مرزی در فصل تابستان به کوره های آجرپزی مهاجرت کرده و به کار در این کوره ها اقدام کنند:
1- فقر و تنگدستی مردم و نبود کار در محل زندگی خود.
2- ویرانی ناشی از جنگ تحمیلی و نیاز شدید به مصالح برای بازسازی، سوددار بودن صنعت ساختمان و آجر و ...
3- طرحهای دولت منتسب به طرح سازندگی و نیاز صنایع و .... به سازندگی و بازسازی و ساخت و ساز
4- ناآرامی و درگیری های منطقه کردستان در اوایل انقلاب که زندگی را برای بسیاری سخت کرده بود و ترجیح می دادند به مکانهای دور از درگیری رفته و در انجا کار کنند.
5- جنگ تحمیلی و حملات صدام به مناطق مرزی و گریز مردم از آن برای در امان ماندن از حملات
اما کار در کوره واقعا کار طاقت فرسا و نفسگیر بود که بصورت خانوادگی انجام می گرفت مرد، زن، کودک، جوان و پیر و... در آنجا مشغول به کار بودند. مهم نیست چه سنی داشته باشی کار به حدی زیاد و متنوع است که برای همه کاری هست!
با شروع فصل بهار دسته دسته مردم از روستاها و بعضی شهرها شروع به عزیمت به مناطقی می کردند که در آنها کوره های زیادی وجود داشت. تبریز، تهران، قزوین و.....
کوره ها اغلب در حاشیه شهرها قرار داشتند. آلونکهای کوچکی که به ازای هر پنج یا شش نفر فقط دو اتاق خالی در کنار کوره محل اقامت کارگران بود که اغلب شرایط بسیار نامطلوبی داشت.
کار کوره نه تنها بسیار سخت بود بلکه ساعات آن نیز بسیار زیاد بود، در بعضی جاها مردم ساعت دو شب بیدار شده و به محل کار (میدان) می رفتند تا به جای هوای گرم روز در خنکی هوای شب کار کنند. در بعضی جاهای دیگر ساعت 3، 4، 5 و... شروع به کار بود، اما کار اغلب تا ساعت 19 الی 22 شب ادامه داشت و با تعطیل شدن کار بلافاصله بعد از خوردن شام آنقدر خسته می شدند که می خوابیدند. بیشتر اوقات صبح های زود که البته می توان گفت شب! که به سر کار می رفتند بزرگترین آرزو فقط کمی خواب بود؟!! اغلب کوره های آجر پزی شنبه تا چهارشنبه کار می کردند و روز پنج شنبه و جمعه تعطیل بود و کارهای عقب مانده روزهای دیگر را انجام می دادند و برای خرید مایحتاج یک هفته، در روز پنج شنبه هر هفته به مناطق شهری می رفتند تا خرید بکنند.
شرایط کاری در کوره ها بسیار سخت بود و بسیاری از کارگران حتی بیمه هم نبودند، اگر هم بیمه می شدند فقط یک نفر از هر خانواده بیمه می شد، در برخی جاها صاحب کوره به مردم می گفت در صورتی که بیمه شوند پول آنرا از دستمزد خود مردم کم می کند! بر این اساس بسیاری از مردم از ترس کم شدن عایدی که به ریال ریال آن احتیاج داشتند در بسیاری از اوقات خود را از چشم بازرس بیمه پنهان می کردند.
کودکان محصل در این میان بسیار روزگارشان سخت بود، به جای تعطیلات و کلاسهای تابستانی تفریحی و..... باید بلافاصله بعد از تعطیل شدن مدارس به کوره می رفتند، بالاترین دلخوشیشان هم تمام شدن تابستان و برگشتن به وطن و دیار خود و شروع دوباره درس بود. مهر ماه هم به خاطر اینکه اغلب اوقات دیرتر از بقیه به مدرسه بر می گشتند همیشه در آخر کلاس می نشستند، کتاب برایشان نمی ماند، سهمیه دفتر کم می آمد و هزار مساله دیگر.
در کوره خانه رژیم غذایی بسیار ضعیف و در حد ابتدایی بود، نه وقت تغذیه درست را داشتند و نه هزینه آن را می توانستند تقبل کنند. وضعیت بهداشتی هم افتضاح بود، علی رغم اینکه تمامی روز در گل و لای و خاک و.... به سر می بردند فقط یک بار در هفته آنهم پنجشنبه حمام می کردند، با امکانات بسیار ابتدایی و حمام هایی بیشتر صحرایی! به طور متوسط 50 تا 100 نفر در هر کوره کار و زندگی میکنند، اما معمولا فقط دو سرویس بهداشتی داشتند، یکی برای خانم ها و یکی برای آقایان، که معمولا پشت آلونکهاست. معمولا یک حمام هم هست، یا قسمتی از اتاقی را جدا کرده با سیمانی ساده برای خود حمامی صحرایی درست کرده اند!!
مشقت کار هم به جای خود، از برداشتن قالبهای گران تا درست کردن گل؟ غر و لندهای صاحب کوره هم به جای خود که این آجر فلان است و...... آخر سر هم در پایان تابستان عایدی بصورت چک و ..... پرداخت می شد که بیشتر اوقات تا پایان زمستان هم دوام نمی آورد و برای کوره چی ها که فقط کار کوره را انجام می دادند مکافات بود، اواسط زمستان بی پول می ماندند. بعد از آن در ازای گرو گذاشتن شناسنامه شروع به مساعده گرفتن از صاحب کوره هایی که می شناختند می کردند تا بهار سال آینده دوباره برای کار کردن به آنجا روند!! خلاصه روزگار سختی بود.
در حین کار در تابستان هم آفتاب داغ و هوای گرم تابستان که هر لحظه هم داغتر میشود توان ایستادن را می گیرد، اما در کوره های آجرپزی کودکان، زنان و مردان بدون توجه به گرمی هوا مدام دستانشان را جابهجا میکنند و آجرها را بالا و پایین میاندازند تا خشت روی خشت، بند شود. کودکان نگاهشان به آجرهایی است که خشت خشت برای تامین نیازهای اولیه زندگی آنها بالا میرود. عرق بر پیشانیشان و لابه لای چین وچروک صورتهایشان گم می شود. ردیف مرتب آجرها که بعد از مراحل مختلف خودشان را به آفتاب سپردهاند تا آخرین مرحله دسترنج آجرپزان را هم تکمیل کند نشان از کاری سخت و طاقت فرسا دارد.
کار کردن در کوره آجرپزی مانند کار کردن مورچه ای است که برای زمستان خود در بهار و تابستان ذخیره می کند، زیرا آجرپزی از اواخر اردیبهشت شروع و تا اواخر شهریور ادامه دارد و مابقی سال تعطیل است.
تابستانها زن، مرد و کودک در کورهها کار میکنند. خشت میزنند و آجر میپزند. زمستانها هم وقتی کورهها خاموشند، بعضی خانواده ها همانجا می ماندند و به دیار خود باز نمی گشتند، در این فصل ضایعات جمع میکردند، شلغم میکاشتند، کارگری میکردند و روزگار میگذراندند.
جادههای خاکی، زبالههای تلنبار شده، کودکانی که در گرمای زمستان پای برهنه یا با دمپایی های پلاستیکی این سو و آن سو میدوند. تصویری است که در کورهها متناوبا میبینید.
اینها شرح حالی از روزگار کوره خانه ها در چندین سال پیش بود. اما در حال حاضر با توجه به بالا رفتن تراکم جمعیت و ساخت بناهای چندین طبقه استفاده از آجر در اسکلت این نوع ساختمانها مقدور نیست و از اسکلتهای فلزی یا بتنی استفاده میشود؛ ولی از آجر برای نماسازی استفاده میشود و یا در قسمتی از سالن و سایر فضاها آجر را بطور نمایان بکار میبرند. همچنین سفال هم آمده که کار کمتری می طلبد و استفاده بیشتر دارد، کوره خانه ها هم تا حدودی مکانیزه شده اند. به همین دلیل استفاده از آجر کمتر از قبل بوده و کار ور بار کوره خانه و کارگرانش مانند سابق نیست و کمتر خانواده ای در حال حاضر به کوره خانه ها می رود. همچنین رفاه مردم بالاتر رفته و بسیاری از مردم حاضر به کار با چنین شرایط سختی نیستند.
در کل کارگران کوره آجر پزی مردمانی سخت کوش هستند که در میان خاک، گل و آتش با کمترین توقع، دشواری های این حرفه پردردسر را به جان خریده و مصالح اصلی ساخت و ساز بناها و برج های عظیم در کلان شهرها را تولید می کنند.