و اما این روزها، روزهای بسیار مهمی برای تعیین سرنوشت ما هستند، انتخابات بسیار مهمی پیش رو داریم. انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورا در شهر و روستا که هر دو به نوبه خود بسیار مهم وحیاتی هستند. در این مقوله انتخابات شورای شهر بوکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

از نظر آرایش سیاسی در بوکان می توان گروهها و دسته های مختلفی رادر نظر گرفت، اما در یک نگاه کلی می توان تمام شهروندان حساس به سرنوشت شهر بوکان را در دو دسته و گروه تقسیم بندی کرد:

۱-موافقان وضع موجود

این افراد نیک اگاهند که شرایط از نظر عمرانی و معیشت و بیکاری شهر بوکان کاملا بحرانی است و در چند ساله اخیر که متاسفانه مسئولیت اجرایی و قانونی کاملا به عهده خود آنها بوده است، کمترین عملی در این حوزه ها انجام نشده است و شهر عملا در وضعیتی بحرانی قرار گرفته است. بارها و بارها خود این مسئولین، اعلام کرده اند که از این وضعیت احساس شرم می کنند و این در حالی است که خود در بطن این مدیریت ناکارامد قرار دارند، با این توضیح صریح که قانون این مسئولیت را برعهده انها گذاشته است.

افرادی که با فرافکنی، این گره عدم توسعه را به بیرون از حلقه خود حواله می کنند و در نشستها و سمینارها و گفتگوها، این امور را به عدم ثبات مدیریتی در شهرستان و مهاجر پذیری شهر و...حواله می دهند!

موافقان وضع موجود، اگرچه ممکن است برخی انتقادها را بر برنامه ها و عملکردهای بعضی از افراد داشته باشند اما کلیت وضع موجود را قبول دارند و از آن به سختی دفاع می کنند و با تداوم آن موافق و همراه هستند. این مدیران تنها موردی که در جهت رفع آن قدم بر میدارند، این است که جایگاه خود را چگونه و با چه مکانیسمی بهبود ببخشند و راه حلی برای بهبود این اوضاع آشفته و مشکلات عدیده که دامان شهر بوکان را گرفته است، ندارند و برنامه ای هم برای بیرون رفت از این وضعیت رقت بار نمی شناسند.

برنامه اساسی موافقان وضع موجود (مدیریت فعلی بوکان)، معرفی گزینه های شورای خویش می باشد که با این برنامه همین وضع ادامه خواهد داشت چون همین سیاست در دوره قبل نیز ارائه شد.

۲-مخالفان وضع موجود

این گروه هم به دو دسته تقسیم می شوند:

اولا کسانی که قبل از این خود در کانون قدرت قرار داشته اند و چه بسا بسیاری از مشکلات موجود شهرمان به خاطر عملکرد نامطلوب آنها در گذشته باشد و مشکل حادی که این دسته دارند باز تعریف جایگاه خود در کانونهای قدرت است و اگر جایگاه سابق خود را به دست بیاورند، دیگر کاری با مخالفان وضع موجود نخواهند داشت.

این افراد ممکن است در اجتماع حضور داشته باشند و از وضعیت موجود هم اظهار نارضایتی بکنند و حتی برنامه هایی هم برای بهبود وضعیت ارائه کنند، اما این درد، اصلی آنها نیست و گلی گم کرده اند می جویند او را

ثانیا افراد دلسوز واقعی این دسته هستند. طمع قدرت ندارند، اگرچه قدرت را به خوبی می شناسند و از کارکرد واقعی آن به خوبی اگاه هستند اما آن را نه برای خود بلکه برای بهبود وضعیت مردم می خواهند و برنامه های زیادی هم برای بیرون رفت از این وضعیت دارند، به خوبی مشکلات را شناخته اند و بسته به مشکل راه حلهای زیادی هم برای رفع مشکلات دارند.

آسیب شناسی وضعیت وضع موجود نشان میدهد که چنددستگی، چندصدایی و عدم وفاق از مشکلات اساسی مخالفان وضع موجود می باشد. این دسته که می توانند از اکثریت مخالف وضع موجود جامعه شهری استفاده کنند بعلت همین چندصدایی بودن و حس منیت خواهی، برای ورود به صحنه مدیریت شهری با مشکلات عدیده ای روبرو هستند و نیاز به بازتعریف مبانی فکری خویش و از خودگذشتگی سیاسی دارند.

امید است که این بحث و نوشتار سر اغازی باشد برای اظهار نظر استادان و صاحب نظران واقعی و متخصص در زمینه وضع فعلی شهر.