تاریخ: ۱۳۹۵/۲/۱۴
آبشار شلماش، فریادهایی که بی جواب ماند
صلاح عزیزیان، واحد احمد توزه

 صلاح عزیزیان، واحد احمد توزه
 

هاژه ـ آبشار شلماش از مهمترین آبشارهایی است که در سطح استان کردنشین آذربایجان غربی و در شهر سردشت جاری است. این آبشار با قرارگیری در دره‌ای سرسبز در کنار جنگل‌های پراکنده، در نزدیکی شهر و تغذیه از شاخه‌های رودخانه زاب کوچک، فضایی ویژه را خلق نموده، این جاذبه دلفریب گردشگری در 10 کیلومتری جنوب شهرستان مرزی سردشت واقع شده است، ارتفاع آن حدود 15 متر و از سه آبشار دیگر تشکیل شده است.

این رودخانه بر روی گسلی بزرگ در مسیر فرعی روستای " المان و شلماش" واقع شده و هم اکنون به صورت منطقه‌ای تفریحی درآمده که هر سال پذیرای مهمانان زیادی از سایر شهرهای استان و کشور و توریست های کشورهای همسایه برای چند ساعت می باشد! و شاید دلیل آن نبود هیچگونه زیرساخت توریستی، تفریحی، پذیرایی و اقامتی است، گویا که آبشار شلماش خود هم جاذبه است و هم مدیر و هم مسئول!!!

به راستی که بعد از اینهمه زیبایی که شلماش از خود نشان داده بود تنها زبانی می خواست که فریاد توجه سرزند و مسئولان را آگاه سازد که دیگر با نگاهی متفاوت به او بنگرند و در چند روز شاهد خروش بی نظیر و فریاد آبشاری بودیم که بیش از زیبایی اش ترسی را در دل می افکند، گویی آخرین فریادهایش را بر سر مردم و مسئولین می زند که توجهی در شأن آن داشته باشند و شاید درچند ماه دیگر گریه های خود را سرزند و شاید تنها در آنروز شعری را هم بر تخته سنگ خود حک نماید " که مردم شین و گریانت به من چی!"

کاش گاهی مسئولان به این نکته پی ببرند که توسعه و شکوفایی در تجارت و صنعت تنها با نابودی جنگل و آلوده ساختن محیط زیست و رودخانه ها و ایجاد دروازه های گمرگی و تفاهم نامه های تجاری محقق نمی شود بلکه با هزینه های مادی و فرهنگی بسیار کمتری می توان شهری را رونق بخشید. گویی بعد از چندین سال خواب زمستانی زمانی فرا رسیده برای انقلاب صنعتی و تجاری و هیچ راهی برای توسعه غیر از صنعت و کارخانه و ... نمانده. آیا خیابانهای داخل شهر که با تردد وسایل نقلیه سبک بدون آسفالت مانده اند، قادر به تحمل ترانزیت و تریلی هستند؟ آیا نمی توان تجربه توریستی شمال را که به محلی برای استراحت1 یا 2 روزه مردم تهران و سایر شهرهای ایران تبدیل شده در سردشت تکرار کرد، حتی در مقیاس کوچک؟ آیا بعد از ایجاد کارخانه ها و شهرکهای صنعتی متعدد نباید مراکز اقامتی و پذیرایی وجود داشته باشد؟ آیا قبل از تلاش برای تبدیل دروازه "کێلێ" به مرز رسمی نمی شد از ظرفیتهای توریستی و طبیعت گردی این شهرستان جهت ارتقای اقتصاد این منطقه سود جست؟ آیا نمی توانستیم از ظرفیت هم مرزی با کشوری که علاقات فامیلی در درجه اول و دینی و فرهنگی و ...در درجه دوم قرار داشتند سودی ببریم؟ اینها و صدها سوال و اما و اگرها درباره عروس شهرها در گذشته و اسیر امروز صنعت و شهرهای دیگر...

این منابع غنی و ظرفیتهای بی نظیر طبیعی که آبشار شلماش نمود باشکوه و نماد شهر سردشت نیز می باشد؛ می تواند تنها با تغییری در نگرش به توسعه، در بهترین شکل ممکن برای اقتصاد شهر و مردم بکار برده شود.

از مشکلات عدم بهره گیری این آبشار بی نظیر در عرصه اقتصاد شهری در بخش صنعت گردشگری جدا از تاکید بر محور و جاده ها، که در حیطه اداره راه و ترابری و مقوله های ملی قرار دارد و می بایست از طرف مسئولان اقدامات اساسی در جهت بهبود وضعیت صورت پذیرد. از طرفی دیگر وقتی مسافت داخل شهر تا رسیدن به این آبشار مورد بررسی و تحلیل علمی قرار می گیرد؛ در درجه اول با فضای آشفته و ناهمگونی بصری در ورودی و بخش مرکزی روبه رو می شویم، که ناشی از ساخت و سازهای بدون در نظر گرفتن هویت شهری و زیبایی شناسی سردشت می باشد. در درجه دوم با تابلوهای نامناسب از جنس رنگ! و فلش های نا متعارف بر روی دیوار خانه و منازل مردم که جای بسی تأمل و تفکر دارد روبه رو می شویم که این امر می تواند باعث گم شدن توریست خارجی در فضای شهری و خسته کنندگی و کلافگی گردشگران و ایران گردان شود. بعد از کش و قوس های فراوان تعیین مسیر، با وضعیت نابسامان جاده ها و آسفالتی که اولین زیرساخت هر شهر بحساب می آید روبه رو می شویم که صدای مردم خود آن شهر را نیز درآورده است.

اگر شهر را موجود زنده در نظر بگیریم همانا خیابانها به مثابه رگها و شاهرگهای حیاتی وظیفه انتقال انرژی به قلب که بخش مرکزی شهر می باشد را دارند و دغدغه نبود زیر ساختهای اقامتی و پذیرایی همچون هتلها و رستوران و سینما و ... نیز بر دغدغه های دیگر افزوده خواهد شد و همین امر نیز مانع از اقامت چند روزه و یا طولانی مدت می شود و برای همین امر است که گردشگران نمی توانند ساعتها در جاده ناامن و غیر استاندارد از هر نظر طی نمایند و تنها برای چند ساعت اقامت داشته باشند.

آبشار شلماش از شهر که تنها 10 کیلومتر از شهر فاصله دارد و گردشگر باید زمانی در حدود20الی25 دقیقه برای رسیدن به آن طی کند، اما این مسیر را باید در بیش از 45 دقیقه بنا به عدم تابلوهای راهنمایی و وضعیت نامناسب خیابانها و ... طی نماید تا دست آخر با آبشاری در نوع خود بی نظیر و بی همتا روبه رو شود که ظرفیت اقامتی آن تنها برای کمتر از80 نفر از نظر سرویس بهداشتی، نمازخانه و بوفه و ... تعریف گردیده است! طوریکه هیچ گونه فضایی برای سوئیت های اقامتی و هتل و رستوران و پارکینگ در نظر گرفته نشده و گردشگران ناچارند در همان مکان که ماشین خود را پارک کرده اند، در همان فضا هم مستقر شوند. از طرفی دیگر تابلوهای هشدار دهنده ای که با ادبیات دستوری اشتباه نوشته شده ، نشان از عدم توجه کافی به این مکان دارد و پله هایی که استفاده از آنها هر جوان 20 ساله را به نفس زدن خواهد انداخت که اگر به بناهای تاریخی همان شهر هم رجوع میشد، ملاحظه می گردید که حتی در گذشته های بسیار دور نیز ارتفاع30سانتینمتری برای هیچ پله ای در نظر گرفته نشده و بیشتر پله ها با ارتفاع کمتر از20 سانتینمتر بوده اند.

تمامی این مسائل و مشکلات در مسیر توسعه و بهره گیری از ظرفیت اقتصادی این جاذبه توریستی و نماد هویتی وجود دارد، این در حالی است که می بایست از این ظرفیتها که شاید در هر کشوری بی نظیر و بی رقیب باشد نهایت استفاده را کرد و اکنون که دروازه "کێلێ" به مرز رسمی تبدیل گردیده، انتظار می رود که شهر سردشت شاهد رفت و آمدهای بیشتر و ایجاد زیرساختهایی در مقوله طرح های ملی( جاده ها و زیرساختهای گمرکی و...)باشد و همچنین می طلبد با نگرشی متفاوت و علمی تر به زیرساختها و پتانسیل ها موجود نگریست و سعی شود که از پتانسیلهای هر شهری در زمینه اقتصادی مختص به خود سود جست و با اقدام و عمل آگاهانه در رابطه با نماد و هویت شهرها از نابودی آنها جلوگیری نمود. چرا که پیشگیری بهتر از درمان بوده و با تقویت و اصلاح زیرساختها در آبشار شلماش نه تنها می توان از مرگ و نابودی آن جلوگیری نمود؛ بلکه می توان قدرتی به این نماد و هویت داد که همچون مدیر، نگهبان، هم از هویت خویش دفاع کند و هم نقشی مؤثر در رشد اقتصاد شهری و گردشگری سردشت ایفا کند.