تاریخ: ۱۴۰۰/۱۰/۱۷
خودشیفتگی؛ اختلالی که مبتلایانش رو به افزایش است
خودشیفتگان جایگاه برجسته ای در تصورات مردمی دارند و برچسب «خودشیفتگی» برای اشاره به افرادی است که بیش از حد به خودشان توجه می کنند. همچنین یک باور وجود دارد که خودشیفتگی در سراسر جهان رو به افزایش است، به ویژه در بین جوانان، اگرچه بیشتر تحقیقات روانشناسی با این مفهوم موافقت نمی کنند.
 
 
خودشیفتگی در یک طیف مشاهده می شود و این صفت به طور عادی در افراد وجود دارد، اکثر افراد در نزدیکی میانه طیف، و تعداد کمی در دو طرف این طیف هستند. پرسشنامه شخصیت خودشیفتگی (NPI) که توسط Robert Raskin وCalvin S.Hall در سال ۱۹۷۹ تهیه شده، متداول ترین روش اندازه گیری این صفت است. نمرات از ۰ تا ۴۰ متغیر هستند و به طور معمول افراد در میانه یا متوسط رو به پایین این طیف قرار می گیرند. افراد سالم که نمره کمی بالاتر می گیرند، ممکن است در برخورد اول بسیار جذاب باشند، اما درنهایت پوچ و توخالی هستند. چنین افرادی ممکن است برخوردهای شخصی ناخوشایند یا استرس زایی داشته باشند، اما اساس شخصیتی آنها همچنان سالم است.
 
قسمتی از پرسشنامه شخصیت خودشیفته آمز (NPI-16):
این پرسشنامه دارای ۱۶ جفت عبارت بوده و هدف آن سنجش ویژگی های شخصیت خودشیفته است. طیف پاسخگویی آن بدین صورت است که متشکل از جفت گویه هایی است که پاسخ دهنده باید یکی از آنها را انتخاب نماید.
از آن جا که خودشیفتگی رویکردی تک بعدی دارد و استفاده از پرسش نامه های طولانی کاربرد بالینی و پژوهشی مناسبی ندارند.
لذا معرفی پرسش نامه های کوتاه الزامی به نظر می رسد. پرسش نامه شخصیت خودشیفته ابزار خودسنجی کوتاهی برای سنجش ویژگی های خودشیفتگی در گروه های غیربالینی می باشد.
هدف: سنجش ویژگی های شخصیت خودشیفته
سوالات:
من آدم خوبی هستم، زیرا هر کسی این نظر را نسبت به من دارد.وقتی دیگران از من تعریف می کنند، گاهی اوقات شرمگین می شوم.
دوست دارم در جمع، همه به من توجه کنند.ترجیح می دهم قاطی جمع باشم به نحوی که جلب توجه نکنم.
فکر می کنم انسان خاصی هستممن نه بهتر و نه بدتر از دیگرانم
داشتن قدرت و نفوذ بر دیگران را دوست دارم.پیروی از دستورات برایم ایرادی ندارد.
سوء استفاده از دیگران برایم آسان است.سوئ استفاده از دیگران را دوست ندارم.
بسیار مشتاقم که از سوی دیگران مورد احترام قرار بگیرم و در مورد آن پافشاری می کنم.من معمولا احترامی که مستحقش هستم را دریافت می کنم.
لیاقت خودنمایی را دارم حتی اگر موفقیتم از روی خوش شانسی باشد.سعی می کنم خودنمایی نکنم.
همیشه نسبت به کاری که می کنم اطمینان دارم.گاهی اوقات نسبت به کاری که می کنم اطمینان ندارم
هر کسی دوست دارد صحبت های من را بشنود.گاهی اوقات حرف های خوبی می گویم.
انتظارات زیادی از دیگران نسبت به خود دارم.دوست دارم کارهایی را برای دیگران انجام بدهم.
بسیار دوست دارم که مرکز توجه باشممرکز توجه بودن ناراحتم می کند.
به نظرم مردم همیشه اقتدار من را تصدیق می کنند.اقتدار داشتن به آن اندازه برایم مهم نیست.
انسان بزرگی خواهم شد.امیدوارم آدم موفقی باشم.
قادرم هر چیزی را که می خواهم به دیگران بقبولانممردم گاهی اوقات آنچه را که به من به آنها می گویم باور می کنند.
تواناتر از دیگران هستم.چیزهای زیادی هست که می توانم از دیگران یاد بگیرم.
انسانی استثنایی هستم.شباهت زیادی به دیگران دارم.
 
 
تعریف مفهومی:
خودشیفتگی که یکی از مفاهیم قدیمی در روان شناسی به ویژه مکتب روان تحلیل گری است امروزه هم به عنوان نوعی اختلال در سطح بالینی و هم به عنوان صفت شخصیتی در سطح غیربالینی موضوع مورد تحقیق در ادبیات پژوهشی است.
خودشیفتگی سبکی از شخصیت است که با ویژگی هایی هم چون خودبزرگ بینی، تخیلات افراطی در مورد قدرت، زیبایی و موفقیت، حساسیت زیاد نسبت به انتقاد و احساس بی نظیر بودن مشخص می شود.
خودشیفتگی با پیامدهای مثبت و منفی همراه است و برخی از پیامدهای مثبت آن شامل کاهش افسردگی، برون گرایی، خوشایندی اولیه و عملکرد بهتر در جمع می باشد.
از سوی دیگر عطش توجه اطمینان افراطی به خود و فقدان همدلی برخی از پیامدهای منفی خودشیفتگی را تشکیل می دهند.
نمره گذاری پرسشنامه:
برای هر سوال انتخاب شده از ردیف الف ا امتیاز و برای هر سوال انتخاب شده از ردیف ب 0 امتیاز در نظر گرفته می شود.
برای بدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سوالات را با هم جمع کنید. ایم امتیاز دامنه ای از 0 تا 16 را خواهد داشت.
امتیاز بالاتر بیانگر خودشیفتگی بالاتر فرد خواهد بود و برعکس. به عنوان یک نقطه برش، امتیاز 8 به بالا بیانگر شخصیت خودشیفته در فرد است.
تحلیل ( تفسیر) بر اساس میزان نمره پرسشنامه
بر اساس این روش از تحلیل شما نمره­های به دست آمده را جمع کرده و سپس بر اساس جدول زیر قضاوت کنید.
توجه داشته باشید میزان امتیاز های زیر برای یک پرسشنامه است در صورتی که به طور مثال شما 10 پرسشنامه داشته باشید باید امتیاز های زیر را ضربدر 10 کنید
مثال: حد پایین نمرات پرسشنامه به طریق زیر بدست آمده است
تعداد سوالات پرسشنامه * 1 = حد پایین نمره
حد بالای نمرات حد پایین نمره حد متوسط نمرات
16 – 0 – 8
امتیازات خود را از 16 عبارت فوق با یکدیگر جمع نمایید. حداقل امتیاز ممکن 0 و حداکثر 16 خواهد بود.
امتیاز دامنه ای از 0 تا 16 را خواهد داشت. امتیاز بالاتر بیانگر خودشیفتگی بالاتر فرد خواهد بود و برعکس. به عنوان یک نقطه برش، امتیاز 8 به بالا بیانگر شخصیت خودشیفته در فرد است.
 
روایی و پایایی:
محمدزاده (1388) اين پرسشنامه را در يك مطالعه زمينه يابي مقطعي، 342 دانشجو در سال 1387 مورد آزمون قرار داد. ضريب همبستگي بين نمرات پرسشنامۀ شخصيت خودشيفته NPI-16 و مقياس خودشيفتگي MCMI-II برابر 77/0 و معني دار بود.
ضريب پايايي بازآزمايي، ضريب همبستگي در تعيين پايايي تنصيفي و ضريب آلفاي كرونباخ در سنجش همساني دروني به ترتيب 84/0، 74/0 و 79/0 محاسبه شده است (محمدزاده، 1388).
 
 
صفات شخصیت دارای خودشیفتگی
 توصیف شخصی که وقت زیادی را صرف صحبت کردن در مورد حرفه خود می کند یا کسی که هرگز به خودشیفتگی خود شک هم نمی کند، آسان به نظر می رسد، اما این ویژگی پیچیده تر از این مسائل است. خودشیفتگی یا نارسیسیسم لزوماً اعتماد به نفس بیش از حد یا داشتن حس عدم امنیت نیست. بلکه به طور دقیق تر، به عنوان داشتن ولع برای احترام یا تحسین شدن، تمایل به بودن در مرکز توجه و تمایل به دریافت برخورد خاصی که آنها را در سطح بالاتر نشان بدهد، شناخته می شود.
جالب است که تحقیقات نشان می دهد، بسیاری از افرادی که به خودشیفتگی مزمن دچار دارند، غالباً خودشان قبول دارند که خود محورند. تعجبی ندارد که سطوح بالایی از این ویژگی می تواند در روابط عاشقانه، خانوادگی یا حرفه ای آسیب زا و مخرب باشد.
چگونه می توانم یک شخصیت دارای خودشیفتگی را تشخیص دهم؟
خودشیفتگی با احساس قابل توجهی از خود مهم پنداری، عدم همدلی نسبت به دیگران، نیاز به تحسین بیش از حد و این باور که فرد منحصر به فرد بوده و شایسته برخوردی ویژه است، مشخص می شود. اگر با شخصی مواجه هستید که به طور مداوم این رفتارها را به نمایش می گذارد، ممکن است با فردی بسیار خودشیفته طرف باشید.
تفاوت بین خودشیفتگی و خودشیفتگی پاتولوژیک (به عنوان بیماری) چیست؟
خودشیفتگی پاتولوژیک یا اختلال شخصیت خودشیفتگی نادر است و حدود ۱ درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد، این شیوع از زمانی که پزشکان آن را مورد مطالعه قرار داده اند، تغییر نکرده است. این اختلال هنگامی ظاهر می شود که این صفات عملکرد روزانه فرد را مختل کند. اختلال شخصیت خودشیفتگی که به طور معمول منجر به ایجاد ناسازگاری در روابط می شود، به دلیل عدم همدلی در فرد دارای خودشیفتگی پاتولوژیک به وجود می آید.
 
همچنین ممکن است به عنوان یک تناقض که توسط بزرگنمایی و جلب توجه تحریک می شود نیز بروز کند. فرد خودشیفته پاتولوژیک با دیدن خود به عنوان شخص برتر، طبیعتا همه افراد را فرومایه تلقی می کند و ممکن است عدم توافق یا اختلاف نظر را تحمل نکند.
آیا خودشیفتگان می دانند که دارای خودشیفتگی هستند؟
اگر مایلید بدانید که آیا یک نفر خودشیفته است، یا نه؟ بهتر است فقط از آنها سؤال کنید. به طور کلی فرض بر این است که مردم یا متوجه نیستند که خودشیفته هستند، یا آن را انکار نمی کنند تا از به چالش کشیدن هویت خود جلوگیری کنند. اما در تحقیقاتی که با استفاده از مقیاسی که به آن خودشیفتگی یک موردی می گویند انجام شد، افرادی که به سؤال “آیا شما خودشیفته هستید؟” پاسخ مثبت دادند، به مراتب نمره بیشتری از دیگران در پرسشنامه خودشیفتگی ۴۰ سوالی  کسب کرده اند.
آیا خودشیفتگی مزایایی هم دارد؟
تحقیقات در این موضوع نسبتاً زیاد است، اما در مراحل اولیه مزایایی از قبیل افزایش قوای ذهنی (عملکرد خوب در شرایط استرس زیاد) و عملکرد بهتر در مدرسه و حرفه کاری را پیدا کرده است. احساس خودارزشمندی زیاد همچنین ممکن است فرد را نسبت به دیگران با انگیزه تر و جسورتر کند. تحقیقات دیگر خودشیفتگی را با شیوع پایین تر افسردگی مرتبط کرده است.
آیا رئیس من دچار خودشیفتگی است؟
رئیس خودشیفته پیشرفت رو به جلو را به کنار آمدن و همکاری ترجیح می دهد، این بدان معناست که آنها غالباً همکاری نمی کنند، متکبر و اهل جر و بحث هستند و به طرز کوته فکرانه ای بر “برنده شدن” متمرکز می شوند. کارفرمایان خودشیفته تمرکز خود را برای موفقیت و کسب اعتماد به نفس گذاشته و تمام کسانی که وفاداری از خود نشان نمی دهند را محکوم می کنند. این طرز فکرها و مانند آنها نشان می دهد که ممکن است با یک رئیس خودشیفته سر و کار داشته باشید.
 
چگونه می توانیم خودشیفتگی را کنترل کنیم؟
کنکاش در رابطه با این صفت می تواند بسیار نا امیدکننده و پریشان کننده باشد. افراد خودشیفته در تلاش خود برای کنترل کردن و کسب تحسین، ممکن است به دلیل خودشیفتگی آسیب پذیر به دیگران آسیب رسانده و از آنها سوء استفاده کنند، به عزت نفس آنها آسیب برسانند و حتی احساسشان در رابطه با واقعیت را تغییر دهند. بحث و گفتگو با فرد خودشیفته‌ درباره عملکرد آنها معمولاً بی ثمر است.
راه حل موفق تر این است که حد و مرزهایی تعیین کنید و از نظر عاطفی از آنها فاصله بگیرید. توجه کنید که شما ممکن است نتوانید احساسات خود نسبت به یک فرد را کنترل کنید، اما می توانید نحوه پاسخگویی به آنها را تحت کنترل خود در بیاورید. قطع رابطه با یک فرد خودشیفته، اعضای خانواده یا رئیس اگر تنها راه حل موجود نباشد، ممکن است در نهایت بهترین راه حل محسوب شود. در این فرآیند تأمل در مورد خصوصیات این گونه افراد مفید است تا کسی در آینده در حالات مشابه درگیر نشود.
 
 
راهکارهای برخورد با فرد دارای خودشیفتگی چیست؟
هنگامی که یک فرد خودشیفته میدان را به دست می گیرد، از میان همه راهکارها داشتن آگاهی از اینکه چه موقع احساس خستگی می کنید، این رفتار از کجا ناشی می شود و خودداری از از دست دادن هدف خودتان، راه حل های کلیدی هستند. محققانی که خودشیفتگان را آسیب پذیر یا خود بزرگ بین طبقه بندی می کنند، معتقدند که اتخاد رویکردهای خاص برای هر نوع ضروری است.
چگونه می توانم با یک رئیس که خودشیفتگی دارد، برخورد کنم؟
انتظارات خود را مدیریت کنید، موفقیت هایتان را با رئیس خود هماهنگ کنید، مرزها را تعیین کنید و سعی نکنید استدلال و توجیه کنید یا خود را برای کسی توضیح دهید. این نکات و سایر تکنیک ها می توانند به شما کمک کنند با یک فرد خودشیفته در محل کار سازگار شوید.
آیا خودشیفتگی رهبران موفقی می سازد؟
خودشیفتگان تمایل زیادی به قدرت، توجه و تأیید شدن دارند و ممکن است همین ویژگی آنها را در تبلیغات مدیریت شرکت یا رهبری سیاسی بهره مند کند. با این حال هر وقت مسئولیتی را به عهده داشته باشند، ممکن است بیشتر از پیشبرد اهداف یک سازمان و عدم همدلی آنها، بر ارتقاء خود و سرکوب مخالفان متمرکز شوند.
 
خودشیفتگی در روابط
تمایل به خودشیفتگی برای تحریک تحسین و ستایش، به خصوص از طرف شرکایی که به طور بالقوه عاشق هستند، اغلب آنها را جذاب و کاریزماتیک می کند، صفاتی که می تواند به سرعت یک عاشقانه را از بین ببرد. اما کمبود ذاتی همدلی آنها ممکن است مانع از درک دنیای درونی شریک زندگی و ایجاد رابطه طولانی مدت شود.
برای افرادی که دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی هستند، تقریباً غیرممکن است که عاشق شوند و رابطه ای صادقانه و عادلانه برقرار کنند. چنین فردی ممکن است قوانین سختگیرانه ای را در یک رابطه وضع کند و از میان سایر رفتارهای آزاردهنده، یک شریک جدید از دوستان و خانواده برگزیند.
چرا خودشیفتگی در نگاه اول تصورات خوبی ایجاد می کند؟
تحقیقات نشان می دهد که افراد ممکن است در ابتدا به سمت خودشیفتگان کشیده شوند، زیرا به نظر می رسد عزت نفس قوی تری نسبت به آنچه واقعاً هستند دارند و این صفتی است که اغلب افراد آن را ارزشمند می دانند.
 
آیا فرد دارای خودشیفتگی می تواند عاشق شود؟
ممکن است خودشیفتگان در مراحل اولیه دوست یابی شور و جذابیت خوبی از خود نشان دهند، اما برای اکثر آنها روابط نوعی معامله است. آنها توجه کردن و رضایت جنسی را برای تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس خود به کار می گیرند. هدف آنها این است که از لذت هایی واهی لذت ببرند. اغلب خودشیفتگان علاقه خود نسبت به رابطه را از دست می دهند، زیرا انتظارشان از میزان صمیمیت بیشتر می شود یا احساس می کنند بر چالش تضمین یک رابطه فائق آمده اند.
آیا خودشیفتگی روابط بیشتری به همراه دارد؟
از یک دیدگاه تکاملی، این تئوری نظریه وجود دارد که حداقل در عرصه جفت یابی، ممکن است خودشیفتگی یک عملکرد سازگارانه باشد: افزایش موفقیت در جفت یابی کوتاه مدت. تحقیقات متقابل فرهنگی نشان داده خودشیفتگان تمایل به داشتن سطح بالاتری از رابطه اجتماعی-جنسی دارند. آنها بیشتر به روابط کوتاه مدت علاقه مند هستند و بیشتر به دنبال شرکایی می گردند که در حال حاضر در روابط متعهدانه ای باشند.
تفاوت خودخواهی و خودشیفتگی در یک رابطه چیست؟
اختلال شخصیت خودشیفتگی نسبتاً نادر بوده و تعداد افرادی که صرفا خودخواه هستند، بسیار بیشتر است. تفاوت در این است که آیا این اشخاص به صورت دوره ای ​خودمحور یا به طور مداوم فاقد همدلی هستند.
 
منابع:
محمدزاده، علي (1388). اعتبارسنجی پرسشنامه شخصیت خودشیفته (NPI). مجله اصول بهداشت رواني، سال 11،4، 281-276.