تاثیر کرونا بر ابعاد زندگی انسان به زلزلهای مصیبتباری میماند که حال پیامدهای آن پس از آواربرداری و پس از ماهها مدفون بودن در زیر گرد و غبار زلزله رخ نموده است و جوانبش بر مردم آشکار شده است.
با آرام شدن نسبی میزان ابتلا به بیماری در کشور، هنوز هم وضعیت نابهسامان و سردرگم سیستم آموزشی به سمت نامعلومی در حرکت است.
اولین پسلرزه خبری بود که مدتی پیش منتشر شد. آمار تکاندهنده از دانشآموزان بیرونمانده از گردونه تحصیل: سه میلیون کودک و نوجوان از آموزش مجازی یا همان شاد بی بهره هستند.
دیگر آنکه بر اساس آماری که منتشر شده تا آبان ماه امسال حدود 210 هزار دانشآموز دورۀ ابتدایی و حدود 760 هزار دانشآموز دورۀ متوسطه تحصیل را ترک کردهاند.
در این بین سهم مهاباد از این آمارها نزدیک به یک هزار نفر بوده است. بر اساس آمار موجود، در 9 ماه نخست سال جاری ۲۳ نفر در مقطع ابتدایی ،۴۳ نفر در مقطع متوسطه اول و ۷۴۰ نفر در مقطع متوسطه دوم در شهرستان مهاباد ترک تحصیل کردهاند.
اگرچه دسترسی به آمار سال پیش برای مقایسه امکان پذیر نیست اما ترک تحصیل نزدیک به هزار نفر در سال جاری آماری تکان دهنده است که میتواند پیامد و ابعاد گستردهای درپی داشته باشد.
حسن رشیدی دکترای جامعه شناسی معتقد است که عوامل متعددی مسبب این وضعیت شدهاند که در این بین او نقش سیستم آموزشی و پرورش و والدین را پررنگتر میداند.
رشیدی میگوید: آموزش و پرورش و مدارسی که ما امروزه در جامعه میبینیم علاوه بر خود دانشآموز و اولیای او، با کارکنان و سیستم آموزش و پرورش و کارکنان یک مدرسه در ارتباط است. این موارد که عمدتا انسانی هستند بر دانشآموز تاثیرگذار هستند. در جواب به این پرسش که چرا در پی کرونا میزان ترک تحصیل زیاد شده است، باید ابتدا به دنبال بعد انسانی قضیه باشیم سپس بسترهای مجازی و ارزشمندی تحصیل را بررسی کنیم.
او ادامه میدهد: در اینجا باید مقایسهای مابین دوران پیشکرونا و بعد از کرونا داشته باشیم. در دوران کرونا عادتواری ذهنی دانشآموز منفک میشود. به این معنی که اگر یک دانشآموز و خانواده او تا به حال دانشآموز خود را برای رفتن به مدرسه آماده میکردند، به ناگهان این عادتوارگی که در انسانها به رفتارها معنا میدهد از هم میپاشد. در این وضعیت هر خانواده بر اساس بسترهای مختص به خود تحصیلات را ادامه میهد؛ چون در شیوه آموزش مجازی در دوران کرونا نظارت مدرسه و معلم حذف میشود.
رشیدی با تاکید بر نقش خانواده بر روند آموزشی دانشآموز در دوران کرونا میگوید: خانواده، هم نقش معلم و هم آموزش و پرورش را ایفا میکند. در این بین کلیدیترین عامل انسجام و تربیت خانواده است. باید پرسید این خانواده تا چه اندازه در فرزندش نفوذ دارد و یا در زمینه آموزش آگاهی و یا مهارت کسب کرده است. حال این مسئله را با مشکلات اجتماعی چون خانوادههای درگیر طلاق و یا اعتیاد درنظر بگیرید؛ میزان آمار خانوادههای از هم گسیخته کم نیست.
بهینهسازی نظام آموزش و پرورش مسئله مهمی است که بارها در آسیبشناسی معضلات آموزش و پرورش به آن اشاره شده است. آقای رشیدی هم به این موضوع اشاره میکند و معتقد است که سیستم آموزش و پرورش کهنه و فرسوده است. او میگوید: سیستم آموزش و پرورش ما کهنه و فرسوده است. دورۀ این نوع شیوه آموزش، مدیریت و برنامهریزی کنونی، ده ها سال است که به سر آمده است. این در حالیست که ما از دهه 80 میلادی با شکل نوینی از آموزش و پرورش، مدارس شبکهای شده و معلمان زبده و دروس بهینهسازی شده در فضای اجتماعی جدیدی روبهرو بودهایم. امروزه بایستی آموزش و پرورش، بتواند در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی خود را بهروز کند. به اعتقاد من این سیستم اموزش و پرورش در حالت حضوری هم آن کارایی لازم را هم نتوانسته داشته باشد. سیستم فعلی متناسب با عصر امروزی نیست و در مواجهه با بحران دچار اختلال میشود. بر همین اساس است که باید ترک تحصیل را معنا کنیم.
مامند احمدزاده، کارشناس ارشد روانشناسی که خود از نزدیک در مرکز مشاورهاش با تارکان تحصیل و خانوادههایشان سروکار دارد میگوید در رابطه با ترک تحصیل دانشآموزان بایستی موضوع را از جهات متفاوت بررسی نمود و تک بعدی نگریستن به موضوع خطایی است که خروج از این موضوع و یا بحران را، به بن بست می کشاند. در رابطه با مقوله ترک تحصیل عوامل گوناگونی همچون مسائل فردی، ویژگیهای شخصیتی، هوش، انگیزه، علاقه به تحصیل و گاها اختلالات رفتاری میتواند دخیل باشد.
احمدزاده بر نقش مهم خانواده تاکید میکند و میگوید میزان تحصیلات و سواد خانواده تاثیر بسیاری بر ترک تحصیل دانشآموزان دارد، هرچه میزان تحصیلات والدین بیشتر باشد ترک تحصیل دانشآموزان کمتر است. همچنین همراهی والدین در روند آموزشی بسیار مهم است. در یکسال اخیر که آموزش در فضای مجازی اتفاق میافتاد برخی از والدین قادر به همراهی فرزندان خود نبودند.
احمدزاده به بعد دیگری از رابطه والدین و فرزندان در دوران کرونا اشاره میکند و میگوید قرار گرفتن والدین در نقش و جایگاه معلم و فقدان تسلط بر مهارتهای تدریس، موجب فشار روانی زیادی به والدین و دانش آموزان شد و این امر به منجر به سرخوردگی و بیانگیزگی دانشآموزان و درماندگی والدین شد، با تداوم این وضعیت تنشهای بین والدین و فرزندان روز به روز افزایش یافت و موجب ترک تحصیل برخی از دانشآموزان شد.
احمدزاده میگوید ظهور کرونا، تعطیلی مدارس و ورود زودهنگام کودکان به فضای مجازی آسیبهای فراوانی به آنها وارد کرد. او ادامه میدهد: از نظر علمی استفاده از گوشیهای هوشمند برای کودکان زیر 15 سال مجاز نیست و مضر است منتها با توجه به شرایط کرونایی، والدین و سیستم آموزشی گوشی را در اختیار کودکان قرار داد. این امر عواقب بد بسیاری را در پی داشت. برای مثال باعث طولانی شدن ساعات آموزشی شد. در سیستم آموزشی دانشآموز از ساعت 8 صبح تا 12 درگیر آموزش است اما در فضای مجازی از اولین ساعت روز و به محض اینکه چشمانش را باز میکند تا آخر شب گوشی به دست مشغول درس خواندن است. جریان آموزشی به تمام طول روز تسری پیدا کرده و این روند بر خواب و تغذیه فرزندانمان تاثیر گذاشته است.
احمدزاده در انتها به راهکارهای حل این موضوع به صورت موردی اشاره میکند و میگوید: باید با بهبود شرایط وضعیت بهداشتی تمهیداتی اندیشه شود که حضور دانشآموزان به صورت حداکثری در کلاسها فراهم شود. شاهد این هستیم که گاها والدین در بسیاری از موقعیتهای اجتماعی حضور دارند اما در رابطه با حضور فرزندانشان نگران هستند. در سطح کلان باید نقاط ضعف نظام آموزشی فعلی موجود در کشور پذیرش و رفع شود. وضعیت فیزیکی مدارس بهبود بیابد. محتوای کتب درسی بر اساس نیازهای روانی و عاطفی دانش آموزان تدوین شود. تربیت نیروی متخصص و علاقمند به آموزش بدون دغدغه مالی و متناسب با شرایط موجود صورت بگیرد. ضریب نفوذ خدمات مشاوره ای در جامعه در راستای افزایش سلامت عمومی جامعه و رفع تنشهای زوجین افزایش بیابد. جهت جلوگیری از ازدواج زودهنگام (موضوعی که اکنون با توجه به سیاستهای جمعیتی در جهت عکس آن تلاش می شود) برنامهریزی لازم صورت بگیرد.