تاریخ: ۱۴۰۰/۹/۱۱
جنگ ذهنی چیست؟
به گزارش هاژه به نقل از میگنا، با توجه به اهمیت موضوع و مطالعات محدودی که در این زمینه انجام شده است، پژوهشگران به بررسی خشونت محل کار در دانشجویان پرستاری پرداختند.
مهم ترین کاری که شما در مقابل جنگ ذهنی که حاصل پرداختن بی نتیجه به یک سری افکار تکراری است باید انجام بدهید این است که بلد باشید تا فکر کردن را در هر لحظه ای که متوجه آن شدید، کنترل کنید و خاتمه ببخشید.
 
جنگ ذهنی را می توانیم به نوعی همان نشخوار ذهنی معرفی نماییم. اما قبل از اینکه بخواهیم به این موضوع روانی بپردازیم، بهتر است که ابتدا با معنا و مفهوم نشخوار آشنا شویم.
نشخوار را عموما درباره عملکرد و سیستم بدنی حیواناتی مانند گاو ها بیان می کنند. این حیوانات برای اینکه بتوانند غذاهای روزانه و علوفه ای که میخورند را به خوبی هضم کنند، برای بار چندم، غذای قورت داده شده را از معده به داخل دهان می آورند و نشخوار می کنند و میجوند تا بتوانند راحت تر آن را هضم کنند. 
پس تا اینجا متوجه شدیم که نشخوار به معنای جویدن و یا پرداختن چندین باره به یک موضوع مانند غذا است. برای نشخوار ذهنی نیز می توانیم همین تعریف را بیان کنیم، پرداختن به موضوعاتی که پرونده  آن ها بسته شده و یا کاری درباره ی آن ها نمی توان انجام داد را ، نشخوار ذهنی و یا جنگ ذهنی می نامند.
تفاوت جنگی ذهنی و یا همان نشخوار ذهنی با نشخوار عادی این است که در نشخوار غذا، غذا راحت تر هضم می شود اما در نشخوار ذهنی چنین اتفاقی نمی افتد و معمولا شرایط بد و بدتر می شود.
جنگ ذهنی که با عنوان نشخوار ذهنی نیز معرفی می شود، می تواند آنقدر ذهن فرد را به خود مشغول کند که توانایی حل مسائل را از فرد گرفته و او را آنقدر درگیر کند که دیگر نتواند با هیچ کسی، ارتباط برقرار کند. نشخوار و یا جنگ ذهنی می تواند حتی بعد از یک دیدار ساده ی دوستانه در یک محیط کاملا امن و راحت هم شروع شود و از دل چیزهای ریز و بی معنا، مشکلات بزرگ را بیرون بکشد. 
 
جنگ ذهنی معمولا چگونه و در چه شرایط اتفاق می افتد ؟
ردیف اول افرادی که زمینه خوبی برای جنگ ذهنی دارند، افراد افسرده و درگیر انواع تروما هستند. این افراد به شدت درگیر افکار منفی و مشکل سازی هستند که ممکن است در اطراف خودشان وجود داشته باشند.
توانایی این دسته از افراد برای پرداختن به افکار منفی و شروع انواع جنگ های روانی، بسیار بالاست. آن ها حتی می توانند به راحتی خودشان، جسمشان و حال خوششان را در این نبرد درونی، ببازند و این دقیقا قسمت ناراحت کننده ی ماجراست. 
بنابراین شرایط مختلفی وجود دارند که می توانند زمینه ساز یک جنگ ذهنی برای افراد شوند. در ادامه به برخی از مهم ترین این شرایط خواهیم پرداخت: 
• مواردی مانند ضربات جسمی و روحی شدید ناشی از مرگ یکی از عزیزان، به هم خوردن یک رابطه عاطفی بسیار مهم، تجاوز به فرد در کودکی و یا نوجوانی و جوانی، حوادث طبیعی مثل سیل، جنگ، زلزله، تصادف و غیره، همگی می توانند بستری را فراهم کنند که فرد دائما با خودش نسبت به آن اتفاق دچار جنگ ذهنی شود. 
• مورد بعدی، عوامل اجتماعی هستند که کنترل آن ها از عهده ی ما خارج است. عواملی مانند بیکاری، تورم، گرانی و ناامنی های مختلف اجتماعی، می توانند به راحتی ذهن فرد را آشفته کنند و حال او را بهم بزنند و باعث بروز جنگ ذهنی شود. 
• اما به لحاظ روانی نیز فرد می تواند مشکلاتی داشته باشد که بتواند به راحتی او را به هم بزند. مثلا کمال گرایی بیش از اندازه، باعث می شود که شما دائما درباره ی خودتان، وضعیت تان و نتیجه کارهایتان در زندگی، نشخوار فکری داشته باشید. 
• اعتماد به نفس پایین نیز یکی دیگر از مواردی است که می تواند درباره ی هر مسئله کوچکی برای فرد، جنگ ذهنی راه بیندازد چرا که فرد به دلیل پایین بودن اعتماد به نفسش، قدرت حلاجی کردن مسائل و اعتماد به عملکرد خود را از دست می دهد. 
• منتظر نتیجه کاری بودن نیز یکی دیگر از شرایط ایجاد جنگ ذهنی است. مثلا انتظار برای نتیجه یک آزمایش و یا انتظار برای پایان یک عمل جراحی و موارد شبیه این گزینه، می تواند تاثیر بسیار زیادی در بهم ریختگی ذهنی و جنگ ذهنی شما داشته باشد. 
در نهایت اگر فرد نتواند نشخوار و یا جنگ ذهنی خود را کنترل کند و یا در آن پیروز شود، احتمال اینکه انواع بیماری های روانی مانند افسردگی شدید، اسکیزوفرنی، انواع وسواس شدید، ترس، فوبیا و اضطراب در فرد به شدت ظاهر شود وجود دارد. از این رو این موضوع نیز مانند تمامی مشکلات ذهنی و روانی، به درمان و کنترل نیاز دارد. 
 
چگونه با جنگ ذهنی مقابله کنیم؟
مهم ترین کاری که شما در مقابل جنگ ذهنی که حاصل پرداختن بی نتیجه به یک سری افکار تکراری است باید انجام بدهید این است که بلد باشید تا فکر کردن را در هر لحظه ای که متوجه آن شدید، کنترل کنید و خاتمه ببخشید.
باید تا می توانید مانع از این شوید که یک فکر، در ذهن و جان شما جا خوش کند. از این رو باید مهارت های کنترل افکار را بلد باشید و یا با یک روانشناس و یا متخصص این کار مشورت نمایید. 
قبل از هر چیزی یاد بگیرید که حواستان را با کتاب خواندن، فیلم دیدن، پیاده روی، گردش و هزار و یک کار دیگر پرت کنید. 
سعی کنید تکلیف افکارتان را تا جایی که می شود معلوم کنید، یعنی یک بار بنشینید و به تمامی مسائلی که دائما در حال فکر کردن به آن ها هستید، بپردازید و ببینید اگر راه حل دارند، حل شان کنید و اگر ندارند، سعی کنید به زمان بسپارید. 
سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. این کار باعث می شود که راحت تر بتوانید از میدان جنگ ذهنی خلاص شوید. 
عوامل تحریک کننده ی ذهن تان را بشناسید و تا می توانید از موضوعاتی که ممکن است ذهن شما را به خود مشغول کند، دوری کنید. 
در نهایت می توانید از یک روانشناس کمک بگیرید اما یادتان باشد که شما خودتان هم می توانید از پس این مشکل بر بیایید و تنها زمانی به روانشناس مراجعه کنید که علائم این مشکل، تمام زندگی شما را تحت شعاع قرار داده است.