رحمن بایزیدی
هاژه ـ از سال 1960 تا به حال در ترکیه سه کودتای کلاسیک و یک کودتای جدید و «پست مدرن» که می توان از آن بهعنوان «شبهکودتا» یاد کرد، رخ داده است. از این رو بسیاری ترکیه را زمانی کشور کودتاها می دانستند. کودتای اول1960: ژنرال جمال گورسل نخستین ژنرال کودتاگر ترکیه، فرمانده نظامی ترکیه در 27 می1960 علیه دولت راستگرای عدنان مندرس دست به کودتا زد و دولت را برکنار کرد و قریب 600 نفر از وزیران و مقامات دولتی را تحت بازداشت و محاکمه قرار داد.
کودتای دوم: مارس 1971 و در زمان اوج تنش سیاسی بین ترکیه و یونان بر سر جزیره قبرس بار دیگر ارتش ترکیه، این بار علیه دولت راستگرای سلیمان دمیرل، دست به کودتا زد. بهانه این اقدام ارتش ترکیه بیتوجهی دولت ترکیه به هشدارها و دستورات ارتش ترکیه به دولت درباره نقض اصول کمالیستی، تضعیف نهاد دولت، افزایش اعتراضات دانشجویی و مدنی، ضعف بوروکراسی دولتی و نیز واردات مواد غذایی مورد نیاز مردم ازجمله شکر و گندم بود. این کودتا برخلاف کودتای اول هیچ تلفاتی نداشت.
کودتای سوم؛ بیگمان تلخترین و خشنترین کودتای تاریخ ترکیه، کودتای 12سپتامبر 1980 بوده که از آن بهعنوان آخرین کودتای کلاسیک در ترکیه نام می برند. این کودتا نیز به دلیل بهانههایی چون ضعفهای سیاسی و اقتصادیدولت ترکیه و نیز نقض اصول سکولار قانون اساسی انجام شد اما این کودتا در شرایطی صورت گرفت که اوضاع منطقهای و بینالمللی نیز دگرگون شده بود. فعالیت احزاب سیاسی ممنوع شد و به جز تشکیلات هوایی ترکیه، سازمان سرپرستی از کودکان و صلیب سرخ، فعالیت دیگر تشکلها هم متوقف شده بود. تشکیلات پلیس و حتی مهمتر از آن رئیس امنیت ملی هم باید از فرمانده کل ژاندارمری دستور میگرفت. روزنامههای ترکیه نیز تا 300روز بعد از کودتا اجازه انتشار نیافتند. این کودتا سیاهترین کودتا در تاریخ ترکیه لقب گرفته و در دهههای بعد بسیاری از هنرمندان آثار زیادی درباره آن منتشر کردهاند که نشان میدهد جامعه ترکیه در آن برهه تا چه میزان از این کودتا سرخورده بوده است.
کودتای پست مدرن ترکیه: 28 فوریه 1997 کودتایی دیگر در ترکیه به وقوع پیوست که متفاوت از کودتاهای پیشین بود. در اثر فشاری که گفته میشود از جانب ارتش ترکیه به دولت اسلامگرای نجمالدین اربکان نخست وزیر وقت ترکیه وارد آمد، وی مجبور به استعفا شد و انتخاباتی زودرس برگزار شد و حزب اسلامگرای رفاه از سوی دادگاه قانون اساسی ترکیه منحل شد. از این کودتا در ترکیه به عنوان نخستین کودتای پست مدرن نام برده میشود و در سالهای گذشته دولت اردوغان پروندهای تحت عنوان پیگیری و محاکمه کودتاکنندگان 28 فوریه در دست بررسی دارد.
از زمان آتاترک تا به حال همواره نظامیان در ترکیه دارای قدرت زیادی بوده اند و در مسائل سیاسی دخالت داشته اند. بر این اساس دولت حال حاضر ترکیه با درسهایی که از تاریخ این کشور گرفته در سالهای اخیر دست به دستگیری نظامیان به اتهام تلاش برای کودتا اقدام کرده و به نظر می رسد که تصور دولت اردوغان اینست که خود را در برابر کودتای نظامیان مصون کرده است. اردوغان با مطرح کردن پیگیری عاملین کودتای 1997 مقدمات ایزوله کردن حکومت خود از کودتا و اجرای سیاست هایش را فراهم کرده است. چنانچه عنوان شد در چند بار کودتای انجام شده در گذشته ارتش زمانی که راست گراها و اسلام گراها به قدرت رسیدند کودتا کرده و استدلال اساسی در همه کودتاهای ترکیه جدایی دین از سیاست و فاصله گرفتن دولتها از این اصل است. اردوغان هم با اندیشه به اصطلاح اسلام گرای خود همواره از این مسئله ترس داشته است، بنابراین اقدامات پیش گیرانه انجام داده است.
اما خود اقدامات اردوغان را می توان نوعی کودتا دانست، این بار کودتای در حال وقوع از نوعی دیگر رخ می دهد کودتایی سیاسی که اردوغان برای افزایش قدرت و اختیار خود انجام می دهد و به نظر می رسد تمامی شرایط را برای آن فراهم کرده است. بر این اساس هر روز شاهد اتفاقات جدیدی در عرصه سیاسی ترکیه هستیم:
1-کناره گیری داوود اغلو از سمت خود در روزهای اخیر و گزینه های احتمالی بعدی که مهره های نزدیک به اردوغان برای ریاست حزب عدالت و توسعه هستند که با اولین اظهار نظر رسمی رئیس حزب جمهوریخواه خلق ترکیه روبرو شد، او در اظهاراتی گفت: برکنار کردن نخست وزیر مشروع کشور آنهم به منظور فراهم کردن زمینه قانونی رژیم دیکتاتوری در حقیقت کودتاست که به نام کودتای پست مدرن.
بی شک داووداغلو یکی از مهره های اساسی در حزب عدالت توسعه است، کناره گیری او به هرچه بیشتر شدن شکاف در سه جبهه گل، اردوغان و داووداغلو در حزب عدالت و توسعه می شود. شکاف موجود بر سر اختلاف عقیده بر سر یک مسئله نیست، شکاف ناشی از جنگ قدرت است. اما این مسئله چه تاثیری بر کردهها خواهد گذاشت؟ آنچه در این زمینه وجه تمایز است دید سیاست مداران به مسئله کردهاست. تاریخ نشان داده است که هرچند در بین سیاستمداران ترک اختلاف وجود داشته باشد باز در مسئله کردها نظرشان به یکدیگر نزدیک است. اما در حال حاضر می توان گفت تفاوتهایی نیز مشاهده می شود، اردوغان دیدی کوتاه مدت نسبت به مسائل دارد و همین مسئله او را در حل مسئله کردها ناتوان می کند زیرا کردها یک مسئله بلند مدت در ترکیه هستند. اردوغان به دلیل دید کوتاه مدت خود از سیاستهای موضعی و محدود به زمان خاص پیروی می کند، در ابتدا روند صلح و گفتگو را با کردها پیش گرفت و پیشرفت های زیادی در این زمینه در ترکیه بوجود آمد و او رای کردهای زیادی را کسب کرد، اما به محض اینکه در انتخابات دور اول پارلمان موفق به کسب حداکثری برای تشکیل دولت نشد و کردها به لیست خود رای دادند، با استفاده از حس ناسیونالیستی و جنگ علیه پ ک ک توانست رای های زیادی از ناسیونالیست های ترک را به سمت خود جذب کند، این مسئله ناشی از دید کوتاه مدت نسبت به مسائل ترکیه است. اردوغان غافل از این است که کردها هیچگاه تاریخ را فراموش نمی کنند و شروع جنگ با آنها به آسانی پایان نمی یابد.
داووداغلو با اردوغان بر سر آینده مذاکرات صلح با کردها و همچنین طرحهای اردوغان برای تغییر قانون اساسی جهت اعطای قدرت اجرایی بیشتر به رئیس جمهور، استحکام قدرت خود و حزب عدالت و توسعه با یکدیگر اختلاف دارند. آنها همچنین بر سر مدیریت اقتصادی و سرکوب منتقدان توسط اردوغان با یکدیگر درگیر هستند.
2- وجهه دیگر این مسئله در ترکیه طرح لغو مصونیت پارلمانی نمایندگان کرد است که ابتکاری جدید در دنیای سیاست! و شکل دیگری از ناسیونالیسم و قبضه کردن قدرت و عوام فریبی ناسیونالیستی در ترکیه است. باید اذعان کرد که نمایندگی پارلمان بدون مصونیت معنایی ندارد، تفاوت قانونگذار با مردم عادی اگر در مصونیت نباشد، به منسبی کذائی و بدون ارزش تبدیل می شود. AKP و در مرحله بعد پارلمان ترکیه با تصویب چنین طرحی در درجه اول به رای مردمی که به نمایندگان لغو مصونیت شده توهین کرده اند و در درجه بعدی به دموکراسی توهین و خدشه وارد کرده اند. چنین اقداماتی پس رفت سیاسی در نظام حاکم ترکیه است. این اقدام کوره راه حل سیاسی مسئله کردها در ترکیه را نیز مسدود می کند و هرچه بیشتر کردها را به این اندیشه سوق می دهد که راه حل سیاسی برای احقاق حقوق و خواسته های آنها وجود ندارد و تنها راه بدست آوردن آن راه حل نظامی است.
از سوی دیگر در سخنانی از فرمانده سابق ارتش ترکیه می شنویم که اذعان می کند، سیستم پارلمانی را برای اداره ترکیه بهتر و مناسب تر می داند. اینها ناشی از زنگ خطرهایی برای تغییر سیستم سیاسی ترکیه هستند. اینکه حاکمیت چه نوع سیستم سیاسی در ترکیه بهتر است مشخص نیست، اما اراده اردوغان برای تغییر در این سیستم مشخص بوده و ثابت کرده است در این راه حتی از قربانی کردن نزدیک ترین یاران خود و حتی دستور حمله به شهرهای کردنشین نیز دریغ نمی کند. فشار بر مطبوعات و اخبار هر روزه تعطیلی، بازداشت و دستگیری روزنامه نگاران نشانه دیگری برای تغییرات اساسی در ترکیه است.
تمامی وقایع رخ داده در ترکیه در چند سال اخیر نشان از تصمیم اردوغان برای هرچه بیشتر قوی تر کردن خود و تضعیف دیگر نهادها و پست ها در ترکیه است. روند پیش گرفته شده از سوی اردوغان را می توان کودتای سیاسی او دانست. در این راه او از تمامی مسائل مانند پناهجوها، کردها و حتی داعش نیز به نحوی به سود خود استفاده می کند. هیج اصلی انسانی و اسلامی آنقدر اهمیت ندارد که سیاست های اردوغان را تحت تاثیر قرار دهد، آنچه اهمیت دارد اهداف و قدرت شخص اردوغان است.