تاریخ: ۱۴۰۰/۳/۹
بورس چه مرگشه؟!
دکتر عبداله محمودی، متخصص علوم اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد

افت و خیزهای پیاپی و شارپی شاخص و نمادهای بورسی با تمایل بالقوه به پایین، همه بورس بازان را شوکه کرده است. به نظر می رسد که افتهای از بیست هزار به پایین روزانه، در هفته اخیر که اگر جاداشت، یعنی اگر محدودیت چهاردرصدی به پایین نبود، بیست که هیچ، چهل هزار را هم رد می کرد، احتمالا با افزایش درجه خوش بینی رفع تحریم ادامه داشته باشد. اما چرا؟


می دانیم که روزهای اول مرداد 1396 که قیمت دلار هنوز پرواز خود را شروع نکرده بود و 3775 تومان معامله می شد، شاخص کل بورس 89120 بود. در آن روزها بود که سرمایه های سرگردان و خیابانی با زمزمه تحریم، به بازار دلار روی آوردند و همراه سایر عوامل از جمله تز جهانگیری و دستپاچگی دولت، در زمانی نه چندان زیاد، در مهر 99 قیمت قله ای 30700 تومان را به نام به دلار ثبت کردند. سپس با عملیاتی شدن حذف ترامپ از صحنه سیاسی آمریکا، قیمت دلار روند کاهشی خود را آغاز کرد و در نزدیکیهای 20 هزار و حول و حوش آن اتراق کرد.

قیمت دلار با خبرهای خوب از وین، فشارش می افتد و عدم توافق، بازارش را مجددا داغ خواهد کرد. اما سرگذشت بورس! بورس هم هر چند با تاخیر زمانی، اما همچون سایر کالاها در بازار کالا، پرواز را شروع کرد. شاخص کل، در اردیبهشت 97 تنها به کمی بیش از 100 هزار واحد رسیده بود. شاید از تیر 98 بود که پولهای سرگردان از بازار خسته ارز، وارد مسکن و بورس شدند و هوس رشد نمودند.

بورس تهران با سه برابر شدن شاخص در مهر 98، عامه مردم را به تماشا و اقدام کشاند، تا اینکه در آذر، به قول اقتصاددانان رفتاری، رفتار گله ای شروع شد و طوفان بورس هر آدم ریسک گریزی را نیز به هیجان آورد، و شاخص کل، چهارنعل جلو رفت.

بیشتر اقتصاددانان، عبور شاخص بورس  از یک میلیون را، حباب تلقی کردند و اما مالیه دانان، آن را مشخصه اصلی بورس می دانستند و حق و سهم بورس از تورم. اقتصاددانان رفتاری نیز هشدار می دادند که عمل عامه مردم، رمه ای است و مراقب باشید. دولت هم بر پیوستن مردم به بورس با هدف فروش سهام شرکتهای خود در قیمتهای بالا و کنترل نسبی تورم، این هجوم را تشویق کرد.

 از 19 مرداد 99 که بورس قله 2 میلیون و هشتاد هزار واحدی را فتح کرد، برگشت به عقب را آغاز نمود و از آن موقع تاحالا، این خوی نزولی را ترک نکرده است. یک حساب سرانگشتی نشان می دهد که سرانجام و عاقبت این دوره تحریم و تورم رکودی، تاکنون افزایش تقریبا 7 برابری دلار و سایر کالاها بوده است که طبیعتا شاخص کل نیز (البته با تعدیلاتی) و ضمنا با ورود برخی شرکتهای جدید به بورس، بایستی حدود 7 تا 10 برابر شده باشد.

با این حساب، شاخص بورس نمی تواند بیش از 800 هزار باشد و با این اوضاع، پیش بینی می شود، شاخص بورس، با اتمام جو انتخاباتی، ابتدا بعلت شرایط روانی و کاهش قیمتها، حتی گشتی در زیر 800 هزار داشته باشد، اما در بلند مدت در محدوده 800 هزار تا یک میلیون قرار گیرد.

بعلت روند نزولی بورس در یک سال گذشته، شاهد اعتراضهای بورس بازان یا به قول خودشان مال باختگان بورس بوده ایم، و دولت و مجلس از طرق متفاوت خواسته اند حداقل از کاهش آن جلوگیری کنند، و به همین دلیل افزایشهای موقتی در بورس مشاهده شده است (به اصطلاح جهش گربه مرده)، اما حتی دخالتهای سیاستمدار و تزریق پول از منابع محدود دولت، کارساز نخواهد بود و به نظر می رسد، مسیر کاهشی آن تا محدوده منطقی فوق الاشاره ادامه داشته باشد.

پس اگر در روزهای آتی نیز بورس را قرمز دیدیم، نباید شوکه شویم، چون هنوز جا دارد. اشتباه دخالت دولت در این بود که بازاری را که خود و به اقتضای شرایط درحال رشد بود، هل داد و این هل دادن اکنون برای دولت دردسر و میدان مشت زنی جناحهای سیاسی شده است.

 اگر دولت این اشتباه را مرتکب نمی شد، اکنون همچنانکه در قبال کاهش قیمت دلار و متضرران آن، احساس مسئولیت ندارد، می توانست سقوط بورس را نیز طبیعی جلوه دهد. ناگفته نماند که با تعیین سبد هفت نفره برای نشستن در پاستور، در این روزها، بورس تکانکی اندک خورد و به نظر شورای نگهبان روی خوش نشان داد، اما به نظر می رسد، رفع تحریمها، بیشتر موثر باشد از اینکه چه کسی بر کرسی اجرایی کشور جلوس کند.

براساس تحلیلهای بنیادی بیشتر اقتصاددانان بر این باورند که فضای کاملا سبز و اردیبهشتی بورس را برای فروش و گل چینی انتخاب کنید و تصور اینکه تابستان پیش رو نیز کاملا سبز باشد، البته نه غیر ممکن ولی دور از انتظار است.