ابراهیم قربانی، دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی- مدرس دانشگاه
بی گمان یکی از مهمترین و با ارزش ترین حوادث زندگانی انسان، ازدواج و تشکیل خانواده می باشد و در این بین کمتر کسی پیدا می شود که آرزوی چنین اتفاق عظیم و مبارکی را نداشته باشد و یا اینکه قطب نمای زندگی اش در مقطعی به آن جهت نچرخد.
اما مساله اساسی عدم سهولت انجام آن می باشد چرا که ما انسانها عوض شده ایم، تغییر کرده ایم و به زبان نسل امروزی باکلاس شده ایم. زندگانی سابق معنا و مفهومی ندارد و تجملات لعاب بی رنگی است برآن زندگی معنوی قدیم و میدان مسابقه ای جدید برای خانواده ها و گذاشتن کلاس که بعضی ها آن را مایه ی وجود تمامی خصایص و سلوک انسانی می دانند. به عنوان مثال در روز خواستگاری هر چقدر دسته گل داماد بزرگ تر باشد و یا جعبه شیرینی سنگین تر باشد به همان اندازه، داماد و خانواده اش با وقارتر و سنگین تر خواهند بود. در حالیکه اصالت، شخصیت و متعهد بودن را با مادیات نمی توان خرید و یا جای خالی آن را بطور کامل پر نمود.
مخلص کلام اینکه در این مناسبت بجای اینکه چشم به صرفه جویی داشته باشیم دست به افراط و تفریط های زیادی می زنیم که اگر درصدی از آن را صرف زندگی مشترک زوجین کنیم، زندگی آنها حتما طعم دیگری به خود خواهد گرفت و مشکلات زیادی را برای دو نفر جوان حل خواهد نمود.
از همه این ولخرجی های مقدماتی که بگذریم به ناچار مراسم عروسی باید در تالار برگزار شود و مردم هم نسبت به آن بنا دلایل خاصی رغبت نشان می دهند که همین مساله راه را برای تخلفات قانونی و غیرقانونی سودجویان باز می کند و این قانونی است لایتغیر. چرا که تقاضا زیاد است پس به همان اندازه هم باید انتظار تخلف و گرفتن رقم های نجومی را از سوی برخی از افراد داشت. شهروندان هم کمتر حوصله پیگیری و جر و بحث را دارند و به نوعی نمی خواهند شادی خویش را بر هم بزنند اما بعدها زبان گلایه باز می کنند و دیگران را نصحیت می کنند و این مساله همچنان طی می شود بدون اینکه من، شما و دیگران دلایل آن را از مدیران تالارها بخواهیم و تنها به این گفته اکتفا می نماییم. فلانی خودش معترض نشده می خواهد من آتش افروز باشم...
به هر حال مدگرایی، تنوع و تشریفات با اخذ هزینه های غیراستاندارد مثل قارچ از زمین می رویید و جالب آن است که انتخاب را برای متقاضیان مشکل می نماید. چنانچه رنگ بندی هم نرخ خاص خود را دارد که معلوم نیست کدام کارشناس، ارگان یا سازمان این نرخ ها را تعیین نموده است که این گونه تالارها آن را اخذ می نمایند.
از طرف دیگر گران فروشی در بوفه های مستقر و وابسته به آنها سرسام آور است. چرا که شهروندان عزیزمان می دانند یک جنس بسیار عادی که کاربرد آن فقط برای بچه هاست با تفاوت قیمت چشمگیری نسبت به همان کالا در داخل شهر عرضه می شود، بدون آنکه نظارت دقیق و حساب شده ای هم باشد. (شاید مشکل فقط همین نباشد اما سوء استفاده از مردم به حساب می آید) مگر آنجا کجاست؟ آیا جایی غیر از محدوده شهر است؟ بیراهه و بیغوله است؟ یا واقعا کیفیت و کمیت آن کالا متفاوت است، اصلا شاید وارداتی است و یا بهترین جنس؟!
شاید عده ای از خوانندگان عزیز معتقد باشند مقصر خودمان هستیم که از آنها خرید می کنیم. بنده هم موافق این نظر هستم اما در جایی که بازار رقابت باشد ولی در تالار ها بوفه ها و بوفه داران بی رقیبند و خودشان یکه تاز هستند و لذا مردم هم قدرت انتخاب را ندارند و چاره ای جز خرید از آنجا نیست. این مساله را هم به نوعی ناشی از عدم آشنایی مردم با حقوق خویش تفسیر می نمایم، چرا که حق ما در اینجا تضییع می گردد و به چه دلیل یک جنس 100 تومانی باید بیشتر از قیمت مندرج بر روی کالا فروخته شود. لذا بجاست این قبیل موارد از سوی شهروندان به مراجع ذیصلاح اطلاع داده شود تا اقدام مقتضی صورت بگیرد. مسئولان ذیربط عالم الغیب که نیستند باید به طریق این مسایل و مشکلات به گوش آنها برسد تا بدین طریق از مردم سوء استفاده نگردد.
حال موقع خداحافظی است و مهمانان باید تالار را ترک نمایند، دم خروجی محوطه تالار و اطراف و احیاناً پارکینگ آن و حتی سرکوچه هایی که به آن تالارها ختم می شود، عزیزانی چراغ قوه به دست منتظر حرکت خودروهای پارک شده و دریافت هزینه پارکبانی هستند. سوال اینجاست، این اشخاص چه کسانی هستند؟ آیا از پرسنل محترم و زحمت کش تالار هستند؟ یا خیر، آنها نیز آن محدوده را اجاره نموده اند؟ در هر حال منطق ایجاب می نماید، مدیریت محترم تالارها زمینه حفاظت و نگهداری از وسایل مهمانان شخصی که با آن قرارداد منعقد نموده را بوجود بیاورند و گرفتن حق پارک در محدوده ای که حتی یک وجب آن متعلق به مالک تالار نیست کاری کاملا غیرقانونی است و اگر هم حیاط تالار می باشد یا در ملکیت مالک تالار هست و یا آن را اجاره نموده، گرفتن حق پارک، عذر بدتر از گناه است. بارها دیده شده که شهروندان به هر دلیلی از دادن هزینه پارک در تالارها خودداری نموده اند ولی نگهبانان تا فرسنگ ها وی را همراهی می نمایند تا شاید هزینه را بپردازد. شاید چنین هزینه هایی را کسی احساس نکند اما در کل گرفتن آن حق نیست و همین مساله سنگینی می کند.
فردای آن روز و یا چند روز بعد از آن است که خانواده عروس یا داماد با این سوالات مواجه می شوند چرا نگذاشتند آشپز را خودمان ببریم؟ چرا نشد خودم وسایل آشپزی و پذیرایی را تهیه کنم؟ مگرخودم بلد نبودم چند کیلو میوه لازم دارم؟ فیلمبردار، عکاس و از همه بیشتر آرایشگر چرا انقدر هزینه گرفت؟ حال می طلبد مسئولان محترم شهرستان مثل همیشه دست به کار شده و نسبت به درجه بندی تالارها، معرفی تالارهای حامی طرح ازدواج آسان و تصویب نرخ اصولی و ضابطه مند با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی تمامی اقشار جامعه در این گونه مکان ها اقدام نمایند و نظارت خویش را بیش از پیش بر مکان هایی که شبانه و در زمان استراحت آنها فعالیت می کنند، بیفزایید.
لازم به ذکر است این مسائل به هیچ وجه در خصوص یک تالار خاص صدق نمی نماید و نمی توان برخورد مناسب و شایسته مدیران و پرسنل را با شهروندان و مهمانان نادیده گرفت. یقین داریم که این مسائل جزئی هم با خواست و همت مسئولان و مالکان تالارها حل خواهد شد.