سامان احمدی پور
کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی
در مدح و ثنای فعالیت فرهنگی هرچه بگوییم و بنوسیم کم است ! چرا که بدون شک یکی از راههای اعتلای فرهنگی جامعه فعالیت مستمر و مداوم فرهنگی در همه حوزە هاست. گسترە فرهنگ بسیار وسیع است و از همین رو فعالیت فرهنگی نیز طیف وسیعی از برنامەها در حوزەهای مختلف هنری ، اجتماعی و ... را در برمیگیرد.
اما سوال این است فعالیت فرهنگی به چه منظور و با کدام هدف؟ آیا هر برنامه به ظاهر هنری را میتوان تحت عنوان فعالیت فرهنگی (در راستای اعتلای فرهنگی جامعه) قلمداد کرد؟ بدون شک نه !
تصویر آقای دکاندار مسئول کمیسیون فرهنگی شورای بوکان
همانطور که سریالهای مبتذل ترکیه ای را نمیتوان با فیلمها و سریالهای هنری مقایسه کرد هر فعالیت به ظاهر هنری و فرهنگی را نیز نمیتوان تحت عنوان فعالیت فرهنگی تعریف نمود. استقبال قابل توجه مردم از سریالهای مبتذلی که دارای کمترین ارزشهای هنری هستند به منزله موفقیت و ارزش هنری این آثار نیست بلکه به این معنی است که ذائقه مخاطب ما به حدی تنزل پیدا کردە که دیگر پذیرای اثر جدی و هنری نیست و توانایی درک و ارتباط با آثار جدی هنری را ندارد.
حال چارەی کار کجاست؟ تغییر فرهنگی یک امر آموزشی، زمانبر و تدریجی است و مستلزم تلاش پیگیر و مداوم در همه حوزە هاست. به نظر بنده مناسبترین راه حل ممکن جهت نیل به تغییر فرهنگی مطلوب (رشد و اعتلای فرهنگی جامعه و آشنایی جامعه با آثار فاخر فرهنگی و هنری) همانا تقویت تشکلهای مدنی است. تشکلهایی که غیرانتفاعی و برخاسته از دل اجتماع اند، مشارکت و حضور در آنها به صورت داوطلبانه بوده و توسط اشخاص حقیقی و مدنی ادارە میشوند و کمترین نفع مادی و شخصی برای فعالین آن در برندارند. همچون انجمنهای هنری و ادبی و زیست محیطی و ... .
در این تشکلهای مدنی فعالیت فرهنگی در خدمت مقاصد فرهنگی است نه منافع شخصی و جناحی. یعنی فعالیت فرهنگی بیشتر از آنکه وسیله باشد به خودی خود هدف است.اما زمانیکه فعالیت فرهنگی توسط شخص یا نهادی غیر از این تشکلهای فرهنگی و مدنی صورت میگیرد باید انتظار داشت چنین فعالیتی تبدیل شود به وسیله ای برای رسیدن به نفع شخصی و جناحی و در اینجاست که امر فرهنگی به حاشیه راندە میشود و تبدیل میشود به ابزاری برای تبلیغات و کسب مقبولیت اجتماعی و سیاسی.
مسلما کسب مقبولیت اجتماعی از طریق اهتمام به امر فرهنگی و فعالیت فرهنگی یک کار مذموم و ناپسند نیست، اما مکانیسمهایی که یک فعال فرهنگی برای فعالیتهای فرهنگی در نظر میگیرد با مکانیسمهای یک سیاستمدار کاملا متفاوت است، برای اولی فعالیت فرهنگی هدف است و برای دومی وسیله. زمانیکه فعالیت فرهنگی تبدیل به وسیله میشود مقوله فرهنگ به مخاطره می افتد. چون هدف بیش از هر چیز کسب مقبولیت اجتماعی است ،از اینرو سیاستگذاری فرهنگی بر عوام پسند بودن امر فرهنگی تاکید خواهد کرد و اثر هنری و فعالیت فرهنگی در حد ذائقه تودە تنزل پیدا میکند.
حال بپردازیم به برنامه بزرگداشت استاد مصطفی شیرزاد: بدون شک تجلیل از شخصیتهای فرهنگی و هنری کار بزرگ و پسندیدە ای است اما باید پرسید توسط چه کسی و چگونه و با چه هدفی؟!
زمانیکه کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر بوکان پس از مجموعه ای از برنامه های ناتمام و به انجام نرسیده و وعده و وعیدهای واهی، یک سال مانده به انتخابات شوراها شروع به برگزاری اولین بزرگداشت تجلیل از مشاهیر بوکان مینماید باید اندکی شک کرد! شک از این لحاظ که هدف دبیر محترم کمیسیون در وهله اول نه تجلیل از یک شخصیت هنری بلکه کسب مقبولیت از دست رفته اجتماعی در واپسین سال مسئولیت ایشان در شوراست.
اگر هدف صرفا فعالیت فرهنگی و تجلیل از مشاهیر فرهنگی است حضور نیروهای سیاسی و خیل عظیم نیروهای نظامی در مراسمی که جهت تجلیل از هنرمندی که بیش از نیم قرن را صرف نقاشی کردە است چه معنا و مفهومی میتواند در پی داشته باشد؟ به عنوان مثال اگر معاون سیاسی امنیتی استان به عنوان یک شخص حقیقی همچون سایر شرکت کنندگان حاضر در مراسم حضور می یافت بسی جای تقدیر بود اما دعوت رسمی از ایشان و هیات همراهشان توسط شورای اسلامی بوکان برای برنامه ای که در راستای تجلیل از یک هنرمند نقاش تدارک دیدە شدە محلی از اعراب ندارد جز آنکه جناب آقای آوات دکاندار به دنبال کسب مشروعیت نزد مسئولین بالارتبه استان برای انتخاباتهای آتی است.
در اینجاست که کل برنامه و حتی شخصیت مورد تجلیل قرار گرفته تبدیل به ابزار و دستاویزی برای تبلیغات و جلب توجه عوام و مسئولین میشود.
هاژه ـ انتشار این مطلب به منزله تایید محتوای آن نیست