تاریخ: ۱۳۹۵/۱۰/۶
رعایت حقوق شهروندی، وظیفه ای است همگانی

ابراهیم قربانی- دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی- مدرس دانشگاه

 

برای تفکر در  حوزه ی حقوق و تکالیف شهروندی ابتدا این سوال مطرح می شود، اولاً، حقوق شهروندی چیست؟ چه کسانی می توانند این حقوق را داشته باشند؟ و در کجا میتوان آن را جست و جو کرد؟ و دوماً: آیا رعایت آن فقط از سوی نهادها و سازمانها و اشخاص دولتی الزام آور است یا کلیه ی شهروندان باید آن را رعایت نمایند؟

این سوالات و از این قبیل پرسش ها سالهای سال است در مجامع علمی و غیر علمی تکرار می شود، به نظر می رسد که دست یابی به پاسخ آنها هم، کار چندان دشواری نباشد.

حقوق شهروندی هدیه الهی و جزو حقوق ذاتی و فطری انسان هاست و از صفات انسانی محسوب می شود و کسی نمی تواند آن را به دیگری هدیه کند و یا به ناحق از دیگری سلب نماید. قوانین اساسی اکثریت کشورها آن را به رسمیت شناخته اند و حتی برای متجاوزان ضمانت اجراهای متفاوتی را پیش بینی نموده اند.

 

گفتگوی محاوره ای دو نفر از شهروندان در تاکسی باعث نگارش متن حاضر گردید که چرا ماموران راهنمایی و رانندگی اقدام به حمل خودروهایی که در پیاده رو پارک شده اند، نمی نمایند؟ شاید در بادی امر سوال خوبی باشد و انتظار هم، کاملا بر طبق قانون همین باشد که باید با متخلف فارغ از شخصیت، پست، مقام، نژاد، زبان و ... برخورد شود. اما سوال اساسی تری که مطرح می شود این است که چرا ما باید همیشه انتظار داشته باشیم، شخصی باشد تا ما را از انجام تخلف که بعضاً آن را نوعی زرنگی و باهوشی تلقی می نماییم، منع نماید؟ مگر نمی دانیم پارک کردن خودرو در پیاده رو نه تنها از لحاظ قانونی ممنوع است، بلکه از لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز وجه ی  ناشایستی دارد. مگر ما نمی دانیم در تاکسی، تالارها، دعوتی ها و اماکن عمومی که سربسته هستند، نباید سیگار بکشیم؟ آیا حتما باید شخصی معترض باشد یا عمل حتما باید جرم انگاری شود تا از انجام آن خودداری نماییم؟

مگر دور زدن یک فلکه چقدر از زمان با ارزش!!! ما را می گیرد که تخلف می کنیم؟ حال اگر خدای ناکرده در همان موقع شخصی آسیب و صدمه ببیند، چه می توان کرد و چه می توان گفت؟ آیا شخصی پیدا خواهد شد که عمل آن متخلف را تایید نماید؟ مسلماً جواب از دیدگاه عقلایی منفی است، چرا که همه دوستدار رعایت قانون هستیم. اما مشکل آنجاست، نوبت که به خودمان رسید، با هزار بهانه و دلیل تراشی های عجیب و غریب، آن را توجیه می نماییم. معلوم نیست تا چه زمانی خواهان آنیم که حتماً باید ماموری سر چهارراه یا در جاده در سرما و گرما مشغول انجام وظیفه باشد، تا ما شهروندان تخلف نکنیم. یا هروقت ایشان حاضر بودند ما نیز نمونه شهروندی قانونمدار خواهیم بود و حتی دیگران را امرو نهی می کنیم و به محض اینکه ایشان نبودند، خود سکاندار بی قانونی خواهیم شد. معلوم نیست تا چه زمانی این رفتار نابجا را خواهیم داشت و کی آن را از زندگی خویش حذف خواهیم کرد؟

بی شک هر شهروندی فارغ از سطح سواد و آگاهی می داند، که پیاده رو به هیچ عنوان حتی اگر جلوی مغازه و یا منزل خودت نیز باشد، جای پارک کردن نیست، تالار، مکان عمومی سربسته و تاکسی و ... مکان مناسبی برای استعمال دخانیات نیست، شستن ماشین در فصل زمستان در کوچه کار درستی نیست، انداختن برف حیاط یا جلوی مغازه وسط خیابان، کار پسندیده ای نیست. چرا که مطمئنا حقوق سایرین مخدوش می گردد.

لذا با بررسی این مسایل و خیلی دیگر از این قبیل موارد، هر کسی وجدان خویش را داور این قضایا قرار بدهد، به راحتی با ما هم نظر خواهد بود وانجام چنین اعمالی را خلاف حقوق شهروندی می داند، چرا که لازم نیست حتماً جنایتی رخ دهد یا مال دیگری آتش زده شود یا تخریب گردد تا بتوان شخص را متخلف و یا مجرم قلمداد کرد، بلکه بسیاری از این مسایل ریز و جزئی نمونه بارزی از تضییع حقوق شهروندان است که به کرات از سوی عده ای اقل از شهروندان عزیزمان رخ می دهد. لذا باید دانست رعایت حقوق شهروندی نه تنها از سوی سازمانها و ارگانهای و اشخاص دولتی الزام آور است بلکه هر یک از ما نیز باید به دیده احترام به این مساله مهم و با ارزش نگاه کنیم و این تفکر نادرست را که صرفاً اشخاص، سازمان ها و ارگانهای دولتی ملزم به رعایت آن هستند از ذهنمان پاک کنیم و قبول نماییم ما خودمان رعایت نمی کنیم و باعث گسترش آن شده ایم و لذا اگر ایمان داشته باشیم و به حقوق دیگران احترام بگذاریم آنها نیز مجبور خواهند شد که عمل متقابل را انجام بدهند. پس بیاید همه با هم اول به حقوق تک تک شهروندان احترام بگذاریم و به هیچ وجه حاضر به نقض قانون حتی برای لحظه ای نشویم و ایمان داشته باشیم مشارکت مردم باعث اجرایی شدن هر چه بهتر قوانین خواهد شد.