تاریخ: ۱۳۹۹/۱۰/۱۰
بررسی اعتراضات اخیر در اقلیم کوردستان
 

 

 

از اواسط ماه گذشته، استان‌های حلبچه و سلیمانیه اقلیم کوردستان عراق، شاهد تظاهرات معترضان بوده است. برخی از ساختمان‌های احزاب اصلی به آتش کشیده شده‌اند و بنابر گزارش‌ها علاوه بر دستگیری بیش از 50 نفر از سوی نیروهای امنیتی اقلیم کوردستان (آسایش) تا کنون 6 نفر کشته شده‌اند. هرچند برخی از منابع تعداد کشته‌شدگان را 8 تا 12 نفر عنوان کرده‌اند.

خواسته‌ها و شعارهای معترضان در رابطه با عدم پرداخت حقوق کارمندان و همچنین طرح اتهام فساد اقتصادی علیه مقام‌های اقلیم کوردستان و دو حزب اصلی اقلیم، یعنی حزب دموکرات کوردستان عراق به رهبری خانواده‌ی بارزانی و اتحادیه میهنی به رهبری خانواده‌ی طالبانی بوده است. معترضان می‌گویند که این افراد ثروت اقلیم کوردستان را در راستای اهداف شخصی و سیاسی خود و یا حزبشان مصرف می‌کنند.

مسرور بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کورستان با صدور بیانیه‌ای آتش زدن ساختمان‌های دولتی و اموال خصوصی را از سوی تظاهرات‌کنندگان محکوم و این اقدام را مجرمانه قلمداد کرده بود. او از شهروندان خواسته بود «تحت تاثیر تلاش‌های مخرب و پیام‌هایی که با هدف بی‌ثبات و پیچیده کردن وضعیت اقلیم کردستان منتشر می‌شود، قرار نگیرند.»

پیشتر نیز اعتراضاتی در سال 2011 در اقلیم کوردستان، هم‌زمان با اعتراضات گسترده در چند کشور عربی روی داده بود.

برای بررسی ابعاد این موضوع هاژه گفتگویی با افشین غلامی روزنامه‌نگار، کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه داشته است که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

 

 

 

آقای غلامی همانطور که مستحضر هستید، گزارش‌ها دلایل اعتراضات اخیر در اقلیم کوردستان را اوضاع وخیم اقتصادی و پرداخت نکردن حقوق کارمندان عنوان کرده‌اند. چه عامل و یا عواملی باعث شده است که اقلیم کوردستان دچار این وضعیت شود؟

اقتصاد عراق و اقلیم کوردستان بر 2 پایه‌ی اساسی استوار است. یکی اقتصاد نفتی و رانتیر و دیگری اقتصاد مبتنی بر بده و بستان و سوداگری و معامله‌گری. در رابطه با اقتصاد نوع اول باید گفت که در طول سالیان اخیر، نه عراق و نه اقلیم کوردستان نتوانسته‌اند اقتصادی درون‌زا و مبتنی بر تولیدات داخلی از قبیل بخش کشاورزی، صنعت و خدمات پایه‌ریزی کنند. این امر باعث شده که اقتصاد این کشور وابسته به محصولات خارجی باشد. از این لحاظ اقتصاد اقلیم کوردستان همواره دچار بحران و چالش‌هایی بوده است که باعث شده هر از گاهی ناآرامی در این منطقه شکل بگیرد. اقتصاد اقلیم کوردستان به دلیل شرایط جنگی از سال 1360 نا 1370 و به دلیل عدم حمایت دولت مرکزی این منطقه، نتوانسته شاهد رونق و مدرنیسم صنعتی باشد و به همین خاطر اقتصاد این منطقه وابستگی شدیدی به نفت داشت و این وابستگی باعث شد که سرمایه‌گذاری‌های بنیادی در امور تولیدی و صنعتی در این منطقه شکل نگیرد.

 وابستگی دو طرف به نفت، باعث شده که نفت را به یک عامل هژمونیک در مقابل همدیگر به کار بگیرند. بر اساس قانون اساسی عراق، اقلیم کوردستان باید مقداری از سهم نفت را در اختیار دولت مرکزی قرار دهد و دولت مرکزی هم از طریق فروش نفت بودجه‌ای را در اختیار اقلیم قرار دهد. مشکل دو طرف این است که اقلیم همواره می‌گوید که نفت را در اختیار دولت مرکزی قرار داده، ولی دولت مرکزی با این توجیه و بهانه که سهم فرستاده شده توسط اقلیم کوردستان کافی و مطابق با قرارداد نیست، جوابگوی اقلیم بوده است. همچنین قراردادهای بین دو طرف شفاف نیست و این امر باعث می‌شود که بودجه از طرف دولت مرکزی بلوکه گردد. این امر با توجه به سیاست‌های دولت مرکزی باعث خواهد شد که فشار بر اقلیم کوردستان بیشتر شود تا به نوعی دولت اقلیم کوردستان در مقابله با خواسته‌های دولت مرکزی تسلیم شود. در این میان نارضایتی‌هایی نیز به‌وجود می‌آید زیرا اقلیم نمی‌تواند حقوق کارمندان و حقوق‌بگیران خود را پرداخت کند.

شعارهایی در رابطه با قبضه کردن قدرت و ثروت توسط دو حزب اصلی اقلیم کوردستان در اعتراضات اخیر شنیده شده است. نقش این دو حزب در این بین چه بوده است؟

قاعدتا هر کسی که به اقلیم کوردستان سفر کند، متوجه این امر خواهد شد. این دو حزب هم دارای هژمونی هستند و هم ادارات مختلف اقلیم کوردستان را در اختیار خود دارند و نوعی از دو اداره‌ایی و دو حکومتی در این منطقه وجود داشته و دارد. تاریخ این قبضه کردن قدرت به اتفاقات 1940 به این سمت و مخصوصا 1967 و انشقاقی که در بین حزب دموکرات کوردستان عراق صورت گرفت، بر می‌گردد. ما شاهد شکل‌گیری دو قطب اصلی در اقلیم کوردستان شدیم که تا به امروز نیز ادامه داشته است. معتقدم که باید به این مسئله از نظر تاریخی نگاه کرد و این سوال را مطرح کرد که اساسا چرا دو طرف نتوانسته‌اند تا به امروز منافع ملی مشترکی را برای حکمرانی در اقلیم کوردستان تعریف کنند و از طریق این منافع مشترک، از سود متقابل از سوی ملت و حاکمیت بهرمند شوند. گویا در این بین منافعی حکم می‌کند که برخی از افراد در داخل احزاب، موافق شکل گرفتن حکمرانی همه‌جانبه از سوی بازوهای قدرت در اقلیم کوردستان نباشند. تا این مسئله حل نشود ما شاهد شکل‌گیری منافع ملی قدرتمند در اقلیم کوردستان نخواهیم بود.

 
 
 

در این بین نقش دولت مرکزی عراق چه بوده است؟

تمام بلوک‌های قدرت در عراق و گروه‌های مختلف شیعی موافق وجود اقلیمی به نام اقلیم کوردستان در عراق نیستند، شیعی‌ها اکثریت کرسی‌های پارلمانی در عراق را در اختیار دارند و نگاهی ملی‌تر نسبت به مسائل عراق دارند. آن‌ها معتقدند که وجود فدرالیسم می‌تواند به منافع ملی‌گرایی، که شیعی‌ها سردمداری آن را به عهده دارند، ضربه بزند. به همین دلیل، هر از گاهی با اتخاذ سیاست‌هایی همچون عدم ارسال بودجه، سعی در کنترل و فشار بر اقلیم کوردستان به منظور باز گرداندن آن‌ها به حکومت مرکزی داشته‌اند. به نظر من اگر اقلیم کوردستان نتواند در داخل نوعی سیاست همگرایانه بوجود آورد، این موضوع می‌تواند در دراز مدت به پاشنه‌ی آشیل اقلیم کوردستان چه در مسائل داخلی و چه در رابطه با دولت مرکزی تبدیل شود.

مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان می‌گوید که دست‌هایی پشت پرده برای ناامن کردن اقلیم کوردستان وجود دارد. اگر این گفته درست باشد چه کسانی از بی‌ثبات کردن اقلیم کوردستان سود می‌برند و چرا؟

ما به اسناد بالادستی اقلیم کوردستان دسترسی نداریم که بدانیم این گفته‌های آقای بارزانی در چه رابطه است و در پشت پرده‌ها چه می‌گذرد. اما شما می‌دانید که اقلیم کوردستان در شرایط جغرافیایی حساسی قرار دارد، از سویی با ترکیه و از سویی دیگر با ایران مرز مشترک دارد. هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی و امنیتی به این دو کشور وابستگی شدیدی دارد. همچنین ما در چند سال اخیر شاهد حضور داعش در اقلیم کوردستان بوده‌ایم که این خود به نوعی حفره‌ایی امنیتی برای اقلیم کوردستان به شمار می‌رود. از سویی دیگر اقلیم کوردستان دارای مشکلات و معضلاتی با دولت مرکزی و بغداد است که این امر می‌تواند به مسائل امنیتی در داخل اقلیم کوردستان دامن بزند. اما برای بررسی این موضوع و اینکه منظور آقای بارزانی از پشت پرده‌ها چیست باید به پیشینه‌ی مسائل و مشکلاتی که در اقلیم وجود دارد رجوع کنیم. امروزه یک رقابت کوردی – کوردی در منطقه‌ی اقلیم کوردستان بین حزب دموکرات کورستان عراق و حزب کارگران کوردستان وجود دارد و این عامل می‌تواند علاوه بر مسائل امنیتی، مسائل سیاسی و بین‌المللی فراوانی را متوجه اقلیم کوردستان کند. حزب کارگران کوردستان در بخشی از اقلیم کوردستان حضور دارد و این امر هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ امنیتی فشارهای فراوانی را بر دولت اقلیم کوردستان وارد کرده است. ترکیه از این فاکتور استفاده کرده و با ورود زمینی در این منطقه، جایگاه  اقلیم کوردستان را در منطقه به چالش کشیده است. رقابت‌های پارتی و پ ک ک نیز در این بین بی‌تاثیر نبوده و آقای بارزانی احیانا به این موضوع اشاره کرده‌اند. کمااینکه امروزه در موضوع شنگال نیز، شاهد رقابت بین پ ک ک و پارتی هستیم. از یک طرف پارتی با مذاکره با دولت مرکزی، قراردادهایی را منعقد می‌کند و از سویی دیگر پ ک ک و حشد شعبی هم به صورت جداگانه نظرات مخالفی نسبت به این قراردادها دارند. این موضوع می‌تواند پاشنه‌ی آشیل و نقطه‌ عطفی برای تعارضات بین پ ک ک و اقلیم کوردستان باشد.

 
 
 

نقش سایر احزابِ اقلیم کوردستان،  هم‌چون گوران و سایر احزاب اسلامی در این بین چیست؟

احزابی مانند گوران و یا احزاب اسلامی به دلیل عدم امکانات نظامی و عدم حضور در شاهرگ‌های اصلی قدرت، توانایی تاثیرگذاری در موضوعاتِ امروز اقلیم کوردستان را ندارند. هر آنچه که در اقلیم کوردستان می‌گذرد یا قدرت تفنگ است و یا از طریق قبضه کردن مصادر قدرت توسط پارتی و اتحادیه. از این رو گوران و یا سایر احزاب در عرصه‌ی عمومی و فضای میدانی نیز امکان تاثیرگذاری بر مسائل را ندارند. مادامی که این دو حزب اصلی بر سرکار باشند و از آن‌جا که بسیاری از نیروها و افراد توسط این دو احزاب تامین می‌شوند، فعالیت‌های سایر احزاب به شکست منتهی خواهد شد.

این ناآرامی‌ها چه تفاوتی با اعتراضات سال 2011 در اقلیم کوردستان  دارد؟

ما در سال 2011 شاهد شکل‌گیری یک جنبش قوی بودیم که در آن جنبش تغییر و یا گوران توانست با نیروهای خیابانی خود، نوعی از اعتصابات مدنی و سراسری را در اقلیم کوردستان، به ویژه در سلیمانیه بوجود بیاورد. به نظر من این اقدام، نقطه عطفی در مسائل هویت خواهی و ملی‌گرایانه در اقلیم کوردستان بود، چرا که مخالفِِ این شیوه حکمرانی بودند و توانستند اولین رگه‌های اعتراضات در اقلیم کوردستان را بوجود بیاورند. ما تا سال 2016 به دلیل شکل‌گیری داعش و مسائلی که اقلیم درگیر آن بود اعتراضی را ندیدیم. اما با شروع تظاهراتِ معلمین و دیگر صنف‌ها در سال 2016 ، اعتراض‌ها از سرگرفته شد، البته با این تفاوت که دیگر گوران مثل گوران سابق نبود؛ چرا که نتوانست سیاست‌های خود را چه در پارلمان و چه در فضای عمومی به پیش براند و با ائتلاف با پارتی و اتحادیه‌ی میهنی، رایِ رای‌دهندگان به خود را سلب کرد و باعث شد بدبینی نسبت به گوران هم در فضای عمومی ایجاد شود. اگر به روند اعتراضات پس از سال 2017 به این سمت نگاه کنیم درمی‌یابیم که اعتراضات، از دست جریان‌های مختلف و گوران بیرون آمد و به دست خود مردم عادی کوچه و خیابان، فارغ از نگاه‌های حزبی رسید و این نشان دهنده‌ی این است که مردم از شیوه‌ی حکومت‌رانی به نوعی ناراضی هستند. این امر بعد از رفراندوم اقلیم کوردستان و موضوع عدم وحدت میان جریان‌های کوردی شدت گرفت و باعث شد که این اعتراضات رنگ دیگر و لعابی بسیار خشن‌تر به خود بگیرد. از همین رو، امروز عده‌ای خواهان این هستند که بغداد وارد شود و حکومت را در دست بگیرد که اساسا از نظر فکری و بینش سیاسی اقدام اشتباهی خواهد بود، چرا که خودِ بغداد دچار مشکلات و حفره‌های امنیتی و اقتصادی فراوانی به مراتب بیشتر از اقلیم کوردستان است. فساد در میان رده‌های پایین و بالای حکومت مشاهده می‌شود و این فساد نهادینه شده باعث می‌شود بغداد نتواند کنترل اقلیم کوردستان را در دست بگیرد. اقلیم کوردستان باید نگاهی بلند مدت و اصلاح‌گرایانه‌ای با توجه به مشکلات عدیده‌ای که دارد، داشته باشند.