شهوی یهلدایه یا دهیجووره ئهمشهو
که دیدهم دوور له تۆ بێنووره ئهمشهو؟!
دڵم وهک حاکمی مهعزووله قوربان!
خهڵاتی وهسڵی تۆی مهنزووره ئهمشهو
واژهی یلدا در لغت به معنی میلاد و تولد است. عدهای بر این باورند که این واژه در اثر رشد ارتباطات و رسانهها جایگزین کلمهی شهو چله در کوردی شده است، هرچند برخی معتقدند که مراسم شهو چله را میتوان در شب چهلم هر فصلی برگزار کرد و یلدا مراسم دیگری است.
دلیل تقدس این شب در فرهنگ کوردی به دلیل جغرافیای کشاورزی در منطقهی زاگرس بوده است. در واقع یلدا ریشه در تقویم کشاورزی دارد. آخرین روز پاییز، کوتاهترین روز و شب آن طولانیترین شب سال بوده است. پیشینیان این شب طولانی را شب تولد خورشید ( خۆەر یا هۆەر در زبان کوردی) میدانستهاند. یکی از عناصری که این شب را با آیین مهرپرستی و یا میترائیسم پیوند میدهد همین تقدس «مهر» یا خۆەر است.
واژهی "چل" در زبان کوردی و تمام گویشهای آن به معنی عدد 40 می باشد. این عدد در آیینهای کهن زاگرس مقدس است. بعدها در آیینهای سامی نیز این عدد تقدس خود را حفظ میکند. یکی از چشمههای اطراف زیارتگاه مقدس یارسانان در باوایاگار، به اسم چلانه میباشد. در تقویم کوردی نیز زمستان به چله بزرگ و چله کوچک تقسیم میشود.
کوردها از گذشته بر این اعتقاد بودهاند که چلهی بزرگ از اولین روز دی ماه شروع شده و تا 40 روز ادامه دارد؛ پس از گذشت 40 روز برادر کوچکتر یا چله کوچک از راه میرسد که تا 20 روز زنده است.
در افسانههای کوردی این باور وجود دارد که بعد از مرگ برادران یا چلههای کوچک و بزرگ، خواهر آنها به نام «خاتو زمهریر» از راه رسیده و برای مرگ برادرانش شیون میکند.
چنین تعبیر شده که شیون «خاتو زمهریر» که روز اول که از مرگ برادرانش بسیار دلتنگ است به صورت برف و باران شدید نمایان میشود و روز دوم که قدری آرامتر شد، از ابری بودن هوا کاسته میشود و بارانی آرام میبارد.
در سومین روز از شیون خاتو زمهریر، نه از ابری بودن هوا خبری هست و نه بارش برف و باران، بلکه تنها وعدهی نزدیک بودن بهار را نوید میدهد.
از نمادهای این شب که ریشه در آیین میترایسم دارد، رنگ قرمز میوەهای اَنار و سیب قرمز و هندوانه است، که این رنگ از نمادهای آیین میترا هستند.
در این شب میوەهای خشک شدە نیز بر سفرە و کرسی خانوادههای کورد قرار میگیرد که به آنها "شەوچەڕە" میگفتهاند. واژە «چەڕە» که از مصدر «چەڕین»، «چەڕاندن» یا «چەڕانن»میآید در گویش کورمانجی به معنای «خوردن» است، یعنی تنقلاتی که در شبهای زمستانی و شەوچلە خوردە میشود.
در بعضی از مناطق کوردستان با توجه به نوع محصول کشاورزی و در صورت وجود کدو، آن را در فصل برداشت (معمولا اول پاییز) در کاهدان و یا در زیر کاه نگهداری میکردهاند و در شەوچلە کدوی پختە هم در بر سر سفرەی خانوارهای کورد وجود داشتە است.
در بعضی از مناطق «کالک» را از چند شب قبل در سرکه میگذاشتند تا برای شب چله آماده شود. آویزان کردن انگور از سقف عمارتها و خانهها و ترکیب آجیلهایی از قبیل مغز گردو، خشکبار، کشمش قبل از فرارسیدن شب یلدا از دیگر تدارکاتی بود که کوردها به آن میپرداختند.
برخی معتقدند که تنها غذای مورد استفاده این شب در میان کوردها، دلمهی کلم بوده است و غذاهایی از قبیل رشته پلو که امروز از آن به عنوان غذای مخصوص شب یلدا نام برده میشود، در گذشته وجود نداشته است.
بعضی نیز غذای شەوچلە در نواحی اطراف کرماشان را همانند غذای نوروز، رشته پلو با کشمش و روغن کرماشانی میدانند.
بازگویی داستانها، افسانەها و معماهای کوردی از سرگرمیهای این شب بودە است. از انواع رسوماتی که تا امروز در بعضی از مناطق کوردستان پابرجا مانده، بردن خوانچه یا (شهو زمسانی) از جانب خانوادهی داماد برای دخترانی است که نامزد دارند.
این متن صرفا برای آشنایی با آیین و رسوم شب یلدا در کوردستان منتشر شده است و با توجه به پاندمی کرونا ویروس از همشهریان عزیز درخواست داریم از رفتن به دورهمی های خانوادگی به منظور پیشگیری از ابتلا به کووید 19 و کاهش مرگ و میر ناشی از این بیماری خودداری کنند.