تاریخ: ۱۳۹۹/۹/۲۱
سنت شکنی یا مدرنیته؟
محمدسلیم عباسی

یازدهمین مارتن انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه سردشت و پیرانشهر، شاهد رقابتی جالب بود، آقایان کمال حسین پور و معروف خلیلی از شهرستان پیرانشهر و احمد علیپور از شهرستان سردشت از سه رقیبان اصلی این میدان به شمار می‌آمدند که البته در نهایت حکم تنفیذ نمایندگی بهارستان به کمال حسین‌پور رسید.
حسین‌پور توانست با کسب بیشتر از ۳۵ هزار رای ماخوذه از ۷۰ هزار رای ریخته شده به صندوق‌ها، جامه‌ی وکالت مردم این دو شهرستان را بپوشد و پس از وی، خلیلی و علیپور با اخذ اعتماد ۱۲ و ۸ هزار رایی، به ترتیب در جایگاههای دوم و سوم رده‌بندی اعتماد مردمی حوزه انتخابیه قرار گرفتند.
معمولا بر اساس یک قانون غلط و نانوشته رسم بر این است که پس از انتخابات، رقبای احتمالی و حتی هواداران آنها مورد غضب نماینده پیروز قرار می‌گیرند و در صورتی‌که هریک از این افراد کارمند دولت باشند، جابجا و در اسفل‌ سافلین سازمان متبوع خود بکار که نه بلکه به بیکاری گمارده می‌شوند.
احمد علیپور که اتفاقا و بصورت تصادفی هم نام نماینده مجلس اول از حوزه انتخابیه شهرستان‌های پیرانشهر و سردشت می‌باشد، علیرغم اقبال خوبی که در اخذ آرای شهرستان سردشت از خود نشان داد، با درایت رقیب از این قانون نانوشته و قاعده نامرئی مستثنی شد و با علم نماینده منتخب به توانمندی فردی و تجربه کاری، در کمتر از ۸ ماه از شروع به کار مجلس یازدهم با نظر مساعد و چراغ سبز جناب وکیل بر کرسی ریاست جهاد کشاورزی شهرستان سردشت جلوس کرد. 
با توجه به جغرافیای عملیاتی و منابع انسانی در اختیار مدیریت جهاد کشاورزی، بدون شک این اداره از سازمان‌های استراتژیک و مهم مد نظر نمایندگان در هر حوزه انتخابیه محسوب می‌شود که کمتر نماینده‌ای شاید اجازه بدهد که مجوز مدیریت آن برای دایره افراد غیر خودی صادر شود.
این سنت شکنی حسین‌پور از آنجا حائز اهمیت است که غالبا در کوران تبلیغات انتخابات‌های داخلی بازار بی‌اخلاقی و انواع تهمت و شبنامه نویسی‌ها علیه کاندیداهای رقیب در جریان است، در این آشفته بازار، توجه و تکیه بر شایستگی افراد، برخلاف جریان ساری در میدان رقابت، در حقیقت از افق باز ذهنی و دورنمای وسعت اندیشه کاندیدای پیروز حکایت دارد، مطلبی که متاسفانه بر خلاف تحقق آن در این استثنا، قاعده غالب سایر سناریوهای پسا انتخاباتی و مناقشه و نزاع‌های دامنه‌دار منتجه از آن است که فضای همدلی و همکاری را از دایره وسیع شایستگی به دایره تنگ خودی، تقلیل می‌دهد و مانع اصلی توسعه مدیریت منابع انسانی در جامعه‌های بسته و کمتر توسعه یافته است.
اگر بپذیریم که منابع انسانی مهمترین سرمایه‌های یک جامعه هستند و بدون آنها حتی با پیشرفته ترین تجهیزات و نوین ترین تکنولوژی‌ها نمی‌توان به اهداف بلندپروازانه در مسیر توسعه‌ رسید، بدون شک نگاه صفر و یک مدیران به این نیروها و اسیر شدن آنها در دایره تنگ تقسیم منابع انسانی به افراد درون مدار و خارج از مدار، می‌تواند هزینه‌های کمرشکن و جبران ناپذیری را بر پیکره سازمان‌ها و در راس آن کشور وارد کند که البته به نظر بسیاری از کارشناسان حوزه منابع انسانی این نگرش سیاه و سفید، صفر و یک، خودی و ناخودی از دلایل اصلی عقب‌ماندگی کشور در برخی از حوزه‌های مهم و بلاخص اقتصاد محسوب می‌شود.
مطلب حائز اهمیت بعدی در گذار از این سنت و سنت شکنی، ارائه راه و مسیر صحیحی است که در نهایت به مدینه مدرنیته منتهی می‌شود، مدرنیته‌ای که فارغ از اختلافات و گرایشات قومی، مذهبی، زبانی، سیاسی و حتی فکری به ما آموزش می‌دهد که به عنوان یک انسان می‌توانیم در کنار هم با آرامش زندگی کنیم و علیرغم همه اختلافات، ضمن تبدیل رقابت به رفاقت در یک جبهه واحد برای پیشرفت و ارتقای جامعه و تحقق مدنیت، کمک‌کار، همیار و همراه یکدیگر باشیم.