گفتگو، نقطهی آغازین هر ارتباطی است. ارتباطات انسانی در همه کنشها و رفتارهای ما حضور دارد و همگی متضمن معنا هستند. در بحران کرونا که در قرن اخیر بی سابقه است مناسبات ارتباطی، شیوه های انتقال معنا و پیام، برداشت مورد انتظار فرستنده، پیام و دیگر عناصر ارتباطی دستخوش تغییر و تاثیر شده است. کرونا چه تاثیری بر ارتباطات انسانی گذاشته است؟
برای بررسی ابعاد این موضوع و چند موضوع دیگر، هاژه گفتگویی با دکتر احسان شاهقاسمی استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران داشته است. شاهقاسمی بیش از 25 عنوان کتاب در حوزهی ارتباطات را به فارسی ترجمه کرده و مولف چهار عنوان کتاب است.
در ادامه مصاحبهی هاژه با ایشان را میخوانید.
آقای دکتر همانطور که مستحضرید با ورود کرونا به جهان، ارتباطات انسانی دستخوش تغییراتی شده است و ممکن است حتی به پیدایش نوع و یا زمینهی مطالعاتی جدیدی شده باشد. قاعدتا کرونا در بلندمدت تاثیرات خود را در این زمینه خواهد داشت. خوانش شما از این موضوع چیست؟
در حوزهی ارتباطات مبحثی به نام«phatic communication» وجود دارد. این موضوع کمتر دربارهی آن پژوهش شده و معادلی برایش در فارسی وجود ندارد. من آن را «ارتباطات گفتگوگُشا» ترجمه کردهام. اولین بار برانیسلاف مالینوفسکی نزدیک به صد سال پیش به آن اشاره کرده است.مالینوفسکی و بعدها ریمون جیکبسون متوجه شدند که بعضی از انواع ارتباطات محتوا ندارند یعنی محتوایی را برای خوانش ندارند. برای مثال «سلام» و یا «صبح شما بخیر». به عبارتی دیگر ممکن است اطلاعاتی جابهجا شود ولی هدف از آن چیز دیگری بوده و این نوع ارتباطات مقدمهای برای شروع به بحث دیگری است و کار آمادهسازی انجام میدهد.
در پیوند این مقوله با کرونا در ایران باید بگویم همانطور که مستحضرید وقتی که کرونا به ایران آمد و مردم خانهنشین شدند، مصرف دیتای اینترنت دو برابر شد. تعداد کاربران در کشور 2.5 درصد افزایش یافت و به 59 میلیون نفر رسید. داد و ستدهای اداری در بستر فضای مجازی در طی سه ماه گذشته 81 درصد افزایش داشته است. میخواهم بگویم زمانی که رئیسجمهور در جمع هئیت وزیران و به طور زنده در مورد کرونا صحبت میکند، اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که هیچ اطلاعاتی ارائه نمیدهد. با وجود میلیونها مخاطب هیچ نکتهی تازهای در سخنرانیهایش وجود ندارد. ماسک بزنید، فاصلهی اجتماعی را رعایت کنید، کسب و کارها به فعالیت خود ادامه بدهند، انشاالله کرونا را شکست خواهیم داد و … . حتی یک بیت اطلاعات جدید به ما داده نمیشود اما اگر از منظر ارتباطات گفتگوگشا به این موضوع نگاه کنیم آنچه برداشت میشود آن است که «من هستم». یعنی ما هستیم و به فکر شما هستیم و مشغول فعالیت هستیم.
کرونا به عنوان یک بحران، چگونه میتواند بر تعاملات فردی انسانها تاثیر بگذارد؟ با توجه به اینکه روز به روز شاهد کاهش ارتباطات چهره به چهره و در این بین نقش فضای مجازی پررنگتر شده است. آیا فضای مجازی در بلندمدت میتواند آسیبی به افراد برساند؟
در کل روابط مجازی آسیبرسان هستند و شکی در این موضوع نیست. روابط مجازی کیفیت لازم را ندارند و باعث آسیبهای روحی روانی خواهند شد. منتها درجات آن در پلتفرمهای مختلف، متفاوت است. برای مثال میزان آسیب در تلگرام نسبت به اینستاگرام کمتر است. به این خاطر که پلتفرم تلگرام بسته است و فضای آن، فضای ارتباطات پیشااینترنتی است. گروههای کوچک و خودمانی و بحثهای محلی زنانه از ویژگیهای تلگرام است. این موضوع میتواند حتی کمککننده باشد در حالی که حضور در اینستاگرام آسیب روانی زیادی را متوجه فرد خواهد کرد.
بر اساس یکی از طبقهبندیهایی که نیلپستمن از رسانهها داشته آنها را به دو رسانهی تصویرمحور و متنمحور تقسیم کرده است. انسانها برای آنالیز تصویر انسان از نیمکره راست استفاده میکند که مربوط به بخش احساسی انسانها و درک محتوای سطحی است در حالی که برای خوانش متن از نیمکرهی چپ و بخش منطقی و درک محتوای جدی است. شاید به همین دلیل است که در اینستاگرام بیشتر شاهد محتوای آبکی و مبتذل هستیم. با توجه به آنچه گفته شد میتوان گفت تهدیدی متوجه ماست؟
بله. خودم در اینستاگرام عضو هستم و تا جایی که ممکن باشد از آن استفاده نخواهم کرد کمااینکه مجبور شوم کامنتها را پاسخ بدهم. اکثر پستهای دنبالشوندهها را هم نمیبینم. از این جهت نمیتوانیم بگویم که فضای مجازی خوب یا بد است. یکی از مزایا این است که کیفیت روابط به آدمها نشان میدهد یعنی تنها با آدمهای واقعی نیازهای ارتباطی شما تامین میشود و نه دوستان مجازی. ما تازه در آغاز کار برای ارزیابی هستیم. ارزیابیهای ما مبتنی بر گمانه است.
آقای دکتر از مزایا و معایب فضای مجازی گفتید. در ابتدا برخی معتقد بودند که اینترنت 0.2 منجر به جهانیشدن خواهد شد. از سویی نیز کسانی بر این باورند که فضای مجازی باعث تقویت خرده فرهنگها و اقلیتهای قومی میشود. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله. فضای مجازی به اقلیتهای قومی این اجازه را میدهد که خودشان را باز تعریف بکنند. البته به این معنی که دوباره بازگشتی به هویتهایشان داشته باشند نه اینکه هویت تازهای بسازند. این امر باعث خواهد شد که گروههای قومی برجسته شوند. باید دقت کرد که این موضوع یک سر ماجراست، بحث دیگر آن است که گروههای قومی خودشان گروه قومی دارند. مثلا کوردها هورامیها را دارند. برای مثال خودم کوردی بلد هستم.[مقداری کوردی صحبت میکند]. من که خودم به گویش موکریانی صحبت میکنم، وقتی مثلا به سرپل ذهاب میروم سعی میکنند که واژههای سرپلذهابی به من یاد بدهند. در مسافرتهایی که من به جوانرود و ثلاث باباجانی داشتهام آنها هم سعی کردهاند که من با گویش آنها صحبت کنم. باید پذیرفت که یک فرد هویت قومی یکپارچه ندارد و هویت چندپارچه دارد و سپس متوجه خواهد شد که هویتهای قومی دیگری وجود دارند که ممکن است تهدید کننده باشند. هم تهدید کنندهی هویت کوچک قومیاش و هم تهدید کنندهی بزرگ قومیاش و این باعث خواهد شد که صفبندیهای جدیدی ایجاد شود. ما در ابتدا فکر میکردیم که فضای مجازی تمام جهان را یکدست خواهد کرد. البته یکسری از مسائل را مثل لباس پوشیدن، رفتار و مخصوصا رفتارهای جنسی یکدست کرده است ولی فضای مجازی در رابطه با تقویت اقلیتهای قومی مسئلهی بسیار شگفتآوری بوده است از جمله اینکه شما شاهد ظهور کوردهای پانایرانیست هستید. این تجربهای بود که 15 سال پیش وجود نداشت. به همین دلیل است که عضو شورای شهر ارومیه خطاب به شهردار میگوید که فارسی صحبت کنید، کشور ما ایران است و زبان رسمی ما فارسی است. بنابراین فضای مجازی هویتهای قومی را تقویت میکند اما لزوما، آن بخشبندیهایی که پیش از اینترنت گمان میرفت که باعث تقویت هویت قومی میشود، تقویت نمیکند.
آقای دکتر آخرین سوال در رابطه با فیلترینگ در کشور است. اساسا فیلترینگ چرا اعمال میشود؟ نتیجهی آن چه بوده؟ چه مزایا و معایبی دارد؟
به منظر من فیلترینگ حتما باید اعمال شود ولی باید در مورد کیفیت فیترینگ باید بحث کنیم. پورنوگرافی و پورنوگرافی کودکان باید فیلتر شود. سخنان نفرتانگیز (Hate Speech)، مخصوصا در محیطهای قومی باید فیلتر شود و با آن برخورد شود. نخبگان میتوانند بشینند در مورد آن صحبت کنند ولی وقتی به سطح عوام نفوذ پیدا میکند باعث قتل و غارت خواهد شد. اما فیلترینگ در ایران وضعیت غیرحرفهای دارد. ما فیلترینگ را صرفا به عنوان تنها راه حل میبینیم. من معترض فیلتر تلگرام بودم و الان نیز هستم. تلگرام مثل واتسآپ است و فرق آنچنانی ندارد. تلگرام فیلتر شد و تلگرام طلایی که در کنترل بود هم فیلتر کردند ولی اینستاگرام باز است. احتما تصور کسی که اینستاگرام را فیلتر نکرده این است که چون در اینستاگرام کیف و کفش و لباس و رقص نشان داده میشود به کیان سیاسی کشور آسیب نمیرساند. این چه استدلالی است؟ مگر میشود در کشور که نوجوانش جز به کفش نایک(Nike) فکر نمیکند به کیان سیاسی کشور آسیب نرسد. دختر نوجوان 13 سالهای که فقط و فقط به فکر این است که نمایشی از بدن خود را در اینستاگرام به اشتراک بزارد که فالورهای بیشتری داشته باشد مگر این کشور میتواند یک کیان سیاسی دینی داشته باشد؟ این به آن معنی است که متاسفانه کسانی که مسئول فیلتر کردن هستند، هیچ اطلاعی از سپهر رسانهای و حتی فرهنگی ندارند. بنده یک عضو هیئت علمی هستم. چرا گوشی بنده نباید برای دیدن فیلم آموزشی به یوتیوب وصل شود و من آن را به دانشجو نشان بدهم؟ چرا باید یک استاد سواد رسانه در دانشگاه تهران فیلتر شود و کار غیرقانونی انجام بدهد و از فیلتر شکن استفاده کند. تمام اینها نشان میدهد که سیاست سیستم فیلترینگ در ایران بسیار ناپخته است و اثرات آن را الان میبیند و متاسفانه در سالهای آینده نیز خواهید دید.