هفتم آبان امسال، پنج نفر از اعضای یک خانوادهی کورد سردشتی در آب غرق شدند. این خانواده پس دو بار تلاش ناموفق و پرداخت هزاران یورو به قاچاقچیان، بر اثر وزش باد و سرنگون شدن قایقشان جان خود را از دست دادند.
بر اساس آخرین آماری که سازمان ملل متحد منتشر کرده است از سال 2014 تا کنون، حدود 2 میلیون نفر از پناهجویانی که قصد مهاجرت از طریق دریای مدیترانه را داشتهاند، 20 هزار نفر آنها به کام مرگ رفتهاند. همچنین تقریباً 300 پناهجو از جمله 36 کودک در 20 سال گذشته در تلاش برای عبور از کانال مانش و برای ورود به انگلیس جان خود را از دست دادهاند.
برای بررسی ابعاد مهاجرت و دلایل آن، هاژه مصاحبهای با عثمان مزین، وکیل سردشتی ترتیب داده است. مزین 18 سال است که مشغول وکالت در دادگستری است و در زمینهی حقوق اقلیتها و مهاجران فعالیت میکند.
در ادامه مصاحبه هاژه را با ایشان میخوانید.
آقای مزین بفرمایید که عمدهِ دلیل افراد و به ویژه کوردها برای مهاجرت چیست و چرا حاضرند این مسیر دشوار و خطرناک را انتخاب کنند؟
مهاجرت مردم در سردشت و سایر مناطق کوردنشین دلایل مختلفی دارد، نخست آنکه مردم در کوردستان و بهویژه در شهرهای مرزی منبع درآمد و شغل ندارند و محصولات کشاورزی هم به شیوه سنتی تولید شده و درآمدی را عاید مردم نمیکند، از سوی دیگر میان مرکز کشور و این مناطق تبعیض فاحش وجود دارد، یعنی امکانات آموزشی، شغلی و رفاهی که در اختیار سایر مناطق قرار دارد اصلا در اختیار مردم این مناطق قرار نمیگیرد، این مساله باعث شده تنها راه امرار معاش مردم این مناطق کولبری باشد. شغلی که نتیجه آن یا نقص عضو یا کشته شدن است.
همانطور که مستحضرید بنابر گزارشها خانوادهی مرحوم ایراننژاد سعی داشتهاند به طور «غیرقانونی» از ایران مهاجرت کنند و متاسفانه جان خودشان را از دست دادهاند. آیا ایران به عنوان کشور مبدا مسئولیتی در قبال ایشان دارد و قانونگذار برای وضعیت کنونی مادهای پیشبینی کرده است؟ از منظر حقوق بینالملل این وضعیت چگونه بررسی میشود؟
در کشورهای جهان سوم که ایران نیز یکی از آنها به حساب میرود، مسائل حقوق شهروندی و حقوق اتباع جایگاه ضعیفی دارند و توجه چندانی به حقوق مهاجرین نشده است. کمااینکه ما شاهد وضعیت نابهسامان مهاجران در داخل ایران هستیم. از امکانات تحصیل برخوردار نیستند، در مراودات بانکی دچار مشکل هستند و حتی در پارهای از مواقع نمیتوانند حساب بانکی و یا دسته چک داشته باشند. کوتاه سخن اینکه تا زمانی که ما در کشور خودمان حقوق مهاجران خارجی را به رسمیت نمیشناسیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم کشورهای خارجی نیز حقوق اتباع ما را به رسمیت بشناسند.
در خصوص حقوق بینالمللی مهاجران باید گفت که موازینی وجود دارد. نباید جان، جسم، آموزش و بهداشت مهاجران در معرض خطر قرار بگیرد و از حقوق قانونی و رفت و آمد برخوردار باشند. چنانچه در کشور مقصد اعلام کنند که جانشان در خطر باشد به کشور مبدا برگشت داده نمیشوند. اما نمیتوان مهاجرت کوردهای ایران همچون خانوادهی مرحوم ایراننژاد و جوان سردشتی مرحوم دابان صالحزاده، با توجه به وضعیت ناگواری که در ایران دارند، به مهاجرت غیرقانونی متهم کرد. مهاجرت حق بدیهی هر انسانی است که ناشی از حق رفت و آمد است. ما نمیتوانیم افراد و شهروندان را وادار کنیم که مثلا حتما باید در سوریه و یا سردشت بمانید. بیشتر افرادی که قصد مهاجرت دارند دلایل منطقی برای خود دارند. این دلایل میتواند مسائل اقتصادی، ناامنی و بیکاری باشد.
بعد از تراژدی آلان کوردی که واکنشهای بینالمللی در پی داشت، قرار بود که در مورد حقوق و وضعیت مهاجران بازبینیهایی انجام شود. آیا از آن زمان تغییراتی صورت گرفته است و وضعیت مهاجران دچار دگرگونی شده است؟
بعد از این اتفاق، کشورهای اروپایی بعضی از سیاستهای سختگیرانهی خود را در مورد پذیرش مهاجران کنار گذاشتند و وضعیت مهاجرانی که به مقصد رسیدهاند و یا در راه هستند مطلوبتر شده است.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
نظر کشورهای مهاجرتپذیر نسبت مهاجران چیست؟ به هر حال شرایط مهاجرتپذیری قاعدتا باید بر اساس ضوابطی باشد. به عبارتی دیگر شرایط فرد مهاجر باید چگونه باشد که کشور مقصد با آن موافقت کند؟
کشورهایی که مهاجران را میپذیرند در کل دیدگاه مثبتی به مهاجران را ندارند. چون مطالبهگر حقوق قانونی آن کشور خواهند شد و بار مسئولیت برای دولتها ایجاد خواهند کرد. دولتها هم سعیشان در این است که این امر کمتر متوجه آنها شود. ولی در مواردی که به نیروی کار مهاجران نیاز دارند و یا اینکه برایشان مسجل شود که جان فردِ مهاجر در کشورش در خطر است مهاجر را پذیرش میکنند. او را اسکان میدهند و حق و حقوقی برای او در نظر گرفته میشود. بهویژه کودکانی که در آنجا به دنیا میآیند، به تبع سیستم خاک از تابعیت آن کشور برخوردار خواهند بود. امکانات یک شهروند بومی را برایشان فراهم میکنند.
آیا آماری در رابطه با مهاجران وجود دارد که چه افرادی هستند و شرایط کنونی آنها چگونه است؟
تاکنون آمار رسمی در این رابطه منتشر نشده است. مهاجرتهایی که از ایران و کوردستان به سمت اروپا صورت میگیرد شامل تمام طیفها است. قشر نخبه و تحصیل کرده که بر اساس یکسری سیاستهای تبعیضآمیز شغلی برای آنها وجود ندارد و از تدریس کردن در دانشگاهها محروم میشوند و آنچنان شاید و باید به آنها توجه نمیشود. افرادی هم هستند که سرمایه و شغلی ندارند و آیندهای برای خودشان متصور نیستند و یا به کولبری مشغول بودند. حتی مواردی مشاهده شده که فرد جانباز شیمیایی بوده و به دلیل اینکه در ایران امکانات پزشکی در اختیارش گذاشته نشده برای مدوای رایگان و پیشرفته راهی اروپا شده است. کسانی نیز تحت تعقیب مراجع قضایی و انتظامی قرار گرفتهاند یا اتهامات دیگری دارند و محکوم به حبس شدهاند درصدد ترک دیار خودشان هستند.
غالب آنها جوانان هستند و به صورت فردی مهاجرت میکنند. مدتها در جنگل و کمپها بسر میبرند. در مسیر کوهستانی و صعبالعبور و با پای پیاده حرکت میکنند. بعضا دستگیر میشوند و به کشور قبلی برگردانده میشوند. همچون خانوادهی ایراننژاد تمام مصائب و ناراحتیها متوجه کودکان و اعضای خانواده نیر هست. مسوولین نیز هیچ تصمیمی برای مهاجرت که اکنون حالت تحمیلی نیز پیدا کرده است و قشر وسیعی را دربر میگیرد اتخاذ نکردهاند.
چه تفاوتی بین مهاجرت با ویزا و بدون ویزا وجود دارد؟ آیا هر دو نوع مهاجرت از حقوق یکسانی برخوردار خواهند بود؟
کسانی که پس از مراجعه به سفارت آن کشور خارجه ویزا دریافت میکنند و مهاجرت میکنند خطر جدی متوجه آنها نیست و با هواپیما به مقصد میرسند. پس از رسیدن اعلام میکنند که قصد برگشت ندارند و خودشان را به ادارهی مهاجرت معرفی میکنند و در کمپهای مهاجران منتظر پذیرش خواهند شد. ولی کسانی که امکان اخذ ویزا را ندارند به ناچار باید از ترکیه شروع به حرکت کنند و از مسیرهای دشوار و پر خطر و جنگل و دریا خودشان را به اروپا برسانند. نمیتوان مهاجرت بدون اخذ ویزا را مهاجرت غیر قانونی و قاچاق نامید. مهاجرت یک حق قانونی طبیعی انسان است. هر فردی از کرامت انسانی برخوردار است و در هر کشوری باید معیشت و سرپناه برایش تامین شود که در صورت عدم تامین آن حق دارد برای یافتن شرایط بهتر مهاجرت کند. چون مهاجرین در جستجوی اعتلا و پیشرفت هستند نباید مورد مواخذه و بازخواست قرار گیرند. باید این سوال را مطرح کنیم که چرا یک فرد بدون ویزا مهاجرت میکند؟ پاسخ واضح است: چون ما به او ویزا ندادهایم. یعنی کشور مقصد با خودداری از دادن ویزا به شخص او را هدایت میکند که از مسیر غیرقانونی راهی آن کشور شود.
در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
به نظر من ما باید این سوال را مطرح کنیم که چرا دولتهای کشور مبدا، شرایط زندگی و ادامهی حیات را برای شهروندان سخت کردهاند که راه مهاجرت را در پیش بگیرند؟ چرا کوردها در عراق، سوریه و یا در هر جای دیگری دچار معضلات اقتصادی و یا جنگ میشوند که باعث مهاجرت آنها شود؟ این ایراد بر دول مبدا وارد است. از این حیث ما باید مسوولیت دولتهای مبدا را نیز درنظر بگیریم. باید بپرسیم که دلیل این همه مهاجرآفرینی چیست؟ چرا سطح امکانات در دو کشور اروپایی و غیر اروپایی تا آن میزان متفاوت است که همه حاضرند هرچه دارند از دست بدهند و این مسیر خطر را در پیش بگیرند. اگر شرایط زندگی عادلانه برای این افراد فراهم شده و بتوانند به راحتی امرار معاش کرده و تبعیض میان کوردستان و مناطق مرکزی از بین برود جوانان ناچار به ترک وطن و حضور در کشورهای اروپایی نیستند. چه بسا بسیاری از این مهاجران در کشورهای اروپایی ناچارند مشاغل سطح پایین را بپذیرند. باید فضایی فراهم شود که جوانان، شهر و دیار خود را به امید آیندهای بهتر رها نکنند جوانان باید در خاک و وطن خود خدمت کنند چرا که این خاک متعلق به این جوانان است. نباید زندگی را آنقدر برای مردم تلخ کنیم که از وطنشان فراری شوند.