مدگرایی نه خوب است نه بد. اما وای به روزی که به نگرانی و دغدغه روزمره تبدیل گردد. اینک سیاستمداران، سلبریتی و برندها در تلاشند به هر طریقی تفکر و ظواهر مردم را جهانی و یکدست کنند که مدگرایی یکی از این طرحهاست.
رویکردی که سیاسیت مداران نظام سرمایەداری جهان به وسیله برندها و سلبریتیها در پیش میگیرند، افزایش تمایلات مردم به سوی مادیات است. شرکتهای تبلیغاتی در تلاشاند که با تغییر آداب و رسوم فرهنگهای کهن بە مدگرایی درآمد کلانی بە جیب بزنند.
رسانه تاثیرگذارترین سلاح برای مقابله با سنتهایی است که معرف آداب و رسوم های کهن است. طریقەای که آنها در پیش میگیرند غیر از اینکه فرهنگها را درهم میشکنند، موجب ترویج مدگرایی میشود. شرایطی که برای مردم ایجاد میکنند، عادی سازی به نمایشدرآوردن اندامهای ظاهری است.
زیمل، جامعه شناس آلمانی معتقد است که مد از طبقات بالا به پایین میآید. از نظر او همیشه طبقات پایین از طبقات بالا تقلید میکنند و همیشه تمایل دارند که همانند آنها باشند و این مسیر هیچ وقت در جهت عکس نیست. به محض اینکه طبقه پایین مد را گرفتند، طبقه بالا به مد دیگری پناه می برند و این چرخه مرتبا تکرار میشود.
نو شدن و تغییر باعث ایجاد اعتماد به نفس در زندگی میشود، اما در شکل افراطیاش میتواند هویت فرد را به خطر بیاندازد.حذف لباس، که نماد معرفی یک ملت است و ارزشمندی های یک جامعه کهن را نشان میدهد، باعث از بین رفتن نمادهای آن فرهنگ شده و در نهایت به فاجعه مبدل می گردد. ماندگاری مد به تدریج به آداب و رسوم و خردەفرهنگرا شکل میدهد.
مدگرایی میتواند زندگی فرد را از یکنواختی بیرون آورد، اعتماد به نفس را افزایش دهد، اما اینکه مد به دغدغه روزمرگی تبدیل شود یک نوع تهدید خطرناک برای هویت فرد محسوب میشود.
بحران هویتی بە وسیله پدیده جراحی زیبایی، مدگرایی و امثالهم از خط قرمز گذشته است. در کشورهای اروپایی اکثرا سلبریتی ها این عمل را انجام می دهند و کمتر مردم عادی. مدگرایی در ایران نیز به یک دغدغهای روزمره بدل گشته است. این شرایط باعث به خطر افتادن ارزشهای اجتماعی و فرهنگی میشود. جراحی زیبایی خیلی سریع به زندگی مردم عادی نفوذ کرده است.
بە یاد داشته باشیم، مدل لباسهایی که ما میپوشیم تعیین میکنند که ما چه شخصیتی داریم. هرگاه نوع رنگ لباس خود تغییر میدهیم، حال چه رنگی مات داشته باشد و یا چه شاد، تاثیر مضاعف بر نوع تفکر مردم نسبت به ما خواهد داشت.