جنسیت و برنامه درسی
کیوان جمشیدی کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی
چاپ و انتشار کتاب ریاضی پایه سوم دبستان و حذف تصاویر دختران از روی جلد آن با واکنش های صاحب نظران و متخصیصین تعلیم و تربیت روبه رو بوده است. حتی تیغ این انتقادات و فشارها وزیر آموزش و پرورش را مجبور به عذر خواهی کرد.
سازمان تالیف کتب درسی نیز با این استدلال که از نظر روان شناسی ، زیباشناسی و شلوغی جلد کتاب اقدام به این کار نموده است، در صدد توجیه بر آمده است.
در سالیان اخیر( از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا کنون) بر حسب نیاز و به روز بودن برنامه درسی تغییرات زیادی در محتوای کتب درسی صورت گرفته است. هر چند که دامنه این تغییرات صرفا منوط به عنصر محتوای برنامه درسی نبوده است. بلکه سایر عناصر( روش های تدریس، ارزشیابی، نقش معلم و دانش آموز ، سازماندهی تجارب یادگیری و...) نیز به تبع اهداف دستخوش تغییر شده اند.
واقعیت این است تغییرات کارشناسی نشده و بدون در نظر گرفتن سایر جنبه ها تنها در بحث تعادل جنسیت در برنامه درسی خلاصه نمی شود؛ بلکه در سایر ابعاد نیز به وضوح این عدم تعادل خود را نشان می دهد که در این جا با توجه به سنخیت و دایره شمولیت موضوع، بحث تعادل جنسیت محور بحث قرار می گیرد.
در حوزه برنامه درسی و عنصر محتوا، یکی از موضوعاتی که اهمیت شایانی دارد توجه به برابری های جنسیتی در تمام سطوح تعلیم و تربیت است و این یک تجربه جهانی است. مدرسه سعی می کند به بهترین نحو ممکن به برابری های جنسیتی به واسطه ایجاد برنامه های تدریس که فاقد هر گونه سو گیری جنسیتی می باشد، دست یابد؛ کما اینکه قرآن کریم صراحتا برابری انسانها را نه به جنس، طبقه، نژاد و گروه خاصی می داند بلکه تقوا را ملاک عمل می داند.
ان اکرمکم عند الله اتقاکم
پاینار و همکاران(۱۹۹۵) معتقدند که اخیرا به بحث جنسیت در برنامه درسی توجه ویژه ای می شود و توجه به مسئله جنسیت در برنامه درسی شامل تحلیل شیوه های نابرابری( متفاوت) است که افراد به خاطر تفاوت های جنسیتی در معرض آن قرار می گیرند.
بحث تعادل جنسیت موضوع مهم و ارزشمندی در برنامه درسی به شمار می آید و آموزش و پرورش رسمی در دهه های اخیر در جهت درک نقش ها و موقعیت های مردان و زنان در جامعه سازماندهی شده است.
روند رایج و غالب این موضوع تا دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ این بود که ساختار آموزش و پرورش مرد- محور باشد.
در قرن نوزدهم در کشورهای غربی تعلیم و تربیت به شدت مرد- محور بود. نورمن( ۱۹۸۳) معتقد است آموزش دختران در گذشته بیشتر آشنایی با وظایف همسرداری، آشپزی و رانندگی بود و محتوای برنامه درسی بر این اصول سازماندهی شده بود.
با آغاز قرن بیستم نوع نگرش نسبت به نقش زنان در جامعه و روش های آموزشی و تربیتی تغییر کرد و از برنامه درسی که صرفا مرد- محور بود کاسته شد.
با این حال تا دهه ۱۹۶۰- ۱۹۷۰ دیدگاه مرد محورانه جای خود را به تعادل جنسیتی داد و نقش زنان پر رنگ تر شد.
تصورات قالبی و کلیشه ای، تبعیضات جنسیتی، تلاش در جهت کاستن نقش زن در جامعه و نادیده گرفتن توانایی ها وحذف آنها از دوران کودکی تا بزرگسالی و نهادینه کردن این تفکر کاری بیهوده و نادرست است.
خوشبختانه هم اکنون در بسیاری از کشورهای جهان برنامه درسی بصورت متعادل در تمام عرصه ها ارائه می شود.
اصلاح برنامه درسی نیازمند یک بازنگری اساسی در این زمینه است. و این اصلاح سوای به تعادل کشاندن این موضوع باید زمینه به فعل رساندن دستاوردها و مشارکت زنان در جامعه بینجامد.
در این زمینه لازم است:
- برنامه ریزان درسی به دیدگاههای زنان احترام بگذارند و از مشارکت آنان به نسبت مساوی سود جویند.
- نباید هیچ گونه تبعیض جنسیتی در محتوای دوره های مختلف تحصیلی یا مواد آموزشی که مورد استفاده قرار می گیرد؛ وجود داشته باشد.
- نباید هیچ گونه تصور قالبی جنسیتی در برنامه درسی پنهان مدارس وجود داشته باشد.
- نباید ساختارهای آموزشی و اداری موجب حفظ موقعیت برتر مردان در جامعه گردد.
طرح ها و خط مشی های ذکر شده باعث می شود که جنسیت گرایی و تبعیض جنسیتی در تعلیم و تربیت کاهش یابد.