به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی هاژه، افزایش جمعیت سگهای بلاصاحب یا بی سرپرست موضوع تازه و مختص به یک شهر نیست و بسیاری از شهرها با آن دست به گریبانند شهر مهاباد در نیم دهه گذشته همواره با افزایش جمعیت سگهای بلاصاحب روبرو بوده و بها ندادن به موضوع ساماندهی سگهای بلاصاحب در شهرستان مهاباد از سوی مسوولان و متولیان در چند سال گذشته درحالی در جریان است که هر روز به تعداد آنها اضافه میشود و به تبع آن تشدید بحران، افزایش هزینه و میزان نارضایتی شهروندان را درپی داشته است.
دلایل افزایش سگهای بلاصاحب در مهاباد
شهرستان مهاباد به طور کلی با داشتن آب و هوای معتدل، وجود آب و رودخانه و همچنین باغات زیاد آن اکوسیستم کامل و جامعی برای تولید مثل جانوران ازجمله سگها است که در صورت عدم تهدیدات، شاهد افزایش جمعیت تمامی گونههای جانوری خواهیم بود.
عمدهترین دلایل افزایش تعداد سگهای بی سرپرست باروری طبیعی آنها در اکوسیستم است که طی آن هر سگ بالغ و سالم در سال 2 بار تولید مثل میکند و هر بار با توجه به سن، سلامت جسمانی و... از 3 الی 11 توله متفاوت است، در واقع تولید مثل سگها بصورت باینری است و در صورت تداوم چند ساله با انفجار جمعیتی روبرو خواهد شد.
مشکلی که در تولید مثل سگهای بلاصاحب وجود دارد این است که بدلیل اینکه تحت نگهداری و مراقبت نیستند ممکن است در سنین بسیار پایین تولید مثل را شروع نمایند و در این حالت ضمن بروز برخی بیماریها، تولههایی متولد میشوند که به مراتب ضعیفتر خواهند بود و همین امر تولید مثلهای بعدی را تحت تأثیر کاهش کیفیت بدنی و مرغوبیت نژادی قرار خواهد داد.
دلیل دوم آن نبود سرپرست و یا "بد سرپرست" است به نحوی که برخی افراد در اواسط بهار تا نیمههای پاییز از سگها برای نگهبانی از گله، باغ، برخی مراتع و زمینهای کشاورزی و... بهرهکشی میکنند و در فصل سرد سال آنها را در حاشیه شهر رها کرده، که ضمن افزایش تعداد سگها از نظر آماری به جفت گیری و تولید مثل بیشتر منجر میشود.
دلیل سوم آن عدم مکانیزم کنترل جمعیتی آنها است که بطور کلی به آن ساماندهی گفته میشود که طی آن با نگهداری و اصلاح نژاد و یا عقیم سازی، کنترل جمعیتی آنها صورت گرفته و یا ترکیبی از هر دو روش استفاده میشود.
سگهای بلاصاحب بطور کلی بصورت دسته جمعی زندگی میکنند و گردش روزانه آنها برای بدست آوردن مواد غذایی ضمن بزرگنمایی آماری و سوء برداشت، با حساسیت شهروندان روبرو شده و جالب تر آنکه این سگها شبانه در محلات نقش نگهبان و حفاظت از قلمرو را برعهده میگیرند و ممکن است در ساعاتی از شب با پارس کردن و حملههای نمایشی موجب ترس و وحشت شوند، هرچند که با کوچکترین مقاومت از سوی شهروندان ساکت میشوند اما عدم آشنایی با رفتارشناسی سگها موجب شده برخی افراد پا به فرار بگذارند و همین امر سگها را برای تهاجم تشویق کند.
در خصوص افزایش تعداد سگهای بی سرپرست در هر حالت خطایی متوجه آنها نیست و چه بسا انسانها نیز در چرخه حیات خود افزایش جمعیت را تجربه کرده و به دلایل مختلف این رشد جمعیت دچار نوساناتی شده است، اما در رابطه با سگهای بی سرپرست در مهاباد دلایل انسانی بیش از دلایل طبیعی دخیل است.
دلایل ترس برخی از شهروندان از سگها؛ آیا سگهای مهاباد تهاجمی هستند؟
اقلیمهای متفاوت در جهان اکوسیستمهای متفاوتی را ایجاد کرده است، بارها در خبرها و شبکههای جمعی از پناه آوردن آهو، بز کوهی، گوزن و ... به شهرها و خانهها لذت بردیم و از ورود مارها و کروکدیل شیر و ببر ترسیدهایم.
بنابر این موقعیت شهرها، فضا و اقلیم همواره در رفتار شهروندان با حیوانات نقشی تعیین کننده دارد، به نحوی که اگرچه دیدن کروکدیل در برنامههای راز بقا حتی در تلویزیون برای شهروندان مهابادی وحشتناک است اما کم نیستند شهرهایی در آنسوی قارهها که روزانه در حیاط منازل و خیابان با آن روبرو شوند.
حضور سگهای بی سرپرست در مرکز شهر گردشگر پذیر مهاباد همواره مورد انتقاد بوده و سیمای شهری را از مهاباد گرفته و گزارشاتی از حمله و تهاجم این سگها در طول روز در برخی مناطق حاشیه شهر توسط شهروندان ارسال شده است.
اوج تهاجم سگهای بلاصاحب مهاباد بیشتر در ساعاتی از شب یا موقعیتهایی که قلمرو و حریم شخصی آنها نقض میشود گزارش شده است، به نحوی که سگهای ساکن در هر قلمرو شبها ساکنین را نمیشناسند و ممکن است پارس یا تهاجمی داشته باشد، در واقع سگها نیز قلمرو و حریم شخصی دارند و این مهم تنها مربوط به انسان نیست و آزده کردن و کتک زدن هر یک از آنها ممکن است نفر بعدی که به قلمرو آنها وارد میشود را تهدید نماید.
در ماههای گذشته که جمعیت آنها افزایش یافته مواردی از برخی گلههایی که بسیار تهاجمی هستند نیز در برخی مناطق مشاهده شده و حتی گزارشات حیوان گزیدگی نیز مخابره شده و همین امرتسریع در ساماندهی را ضروری و اجتناب ناپذیر کرده است.
شهرها و روستاها از دیرباز فضایی مخصوص به خود را داشته و موضوع بسیار عجیبی نیست که افرادی که در شهر زندگی کنند با جانوران ازجمله سگ، روباه و حتی گاو و اسب نیز نامأنوس و بیگانه باشند و چه بسا ترس نیز داشته باشند و این امر موجب شده تا در خصوص سگها ترسی کاذب همواره در دل برخی افرادی که در شهر زندگی میکنند وجود داشته باشد، در واقع اگرچه برخی افراد از صدای پارس کردن و یا نزدیک شدن سگها به آنها وحشت میکنند، چه بسا برخی افراد به آن علاقمند بوده و از بازی کردن با آنها نیز لذت ببرند یا دست کم به وجود آنها عادت کردهاند.
بی پرده باید گفت که برخی افراد به ویژه کودکان و خانمها ذاتا از سگها وحشت دارند و دیدن سگها به ترس، وحشت و فرار ختم میشود که در برخی موارد بازی دنبال کردن افراد توسط سگها به حمله تفسیر شده است، عدم رفتار شناسی سگها و در کنار آن اهلی بودن و نزدیک شدن سگها به شهروندان برای دریافت غذا و بازی کردن در بسیاری از مواقع بدلیل ترس از آن به وحشت و فرار و تهاجم تفسیر شده است.
برخی شهروندان مهابادی سگها و گربهها را آلوده، نجس و کثیف میدانند و به همین جهت ممکن است از آنها تنفر نیز داشته باشند و در برخی موارد به انتقاد از مسوولان، تنفر از سگها و حتی حیوان آزاری منجر شود. در این بین شیوع کرونا و اظهارنظرهای جسته گریخته برخی افراد مبنی بر احتمال ابتلا و شیوع برخی بیماریهای عفونی و میکروبی دربین سگهای بی سرپرست به افزایش نگرانیها در این زمینه دامن زده است.
افزایش سگهای بیسرپرست در مهاباد بر کسی پوشیده نیست و این موضوع را حتی مدافعان حقوق حیوانات نیز میدانند و به همین جهت ضمن اعلام همکاری بدون چشم داشت بارها از مسوولان برای ساماندهی سگها در مهاباد درخواست کردهاند اما تاکنون بدون نتیجه مانده است.
در ماههای گذشته درگیری شبانه بر سر قلمرو آنها بصورت چشمگیری داشته و شهروندان را در برخی مناطق شهر کلافه کرده است. شکستن سکوت شب در مناطق حاشیهای و مسکونی و همچنین صدای زیاد آنها علاوه بر سلب آسایش از خانوادهها برای آندسته از خانوادههایی که دارای کودک و یا سالمند هستند بسیار ناخوشایند بوده و احتمال تهاجم در حین عبور عابرین پیاده را در شب افزایش داده است.
اما؛ تجربه کشتار مارها در یکی از روستاهای هندوستان افزایش تعداد جمعیت موشها و به تبع آن شیوع طاعون را رقم زد، بنابراین نمیتوان یک گونه جانوری را بدون شناخت و کارشناسی ازبین برد، لذا کشتار سگها در حالتی که زاد و ولد آنها بصورت باینری است آب در هاون کوبیدن است و قتل عام یک باره یک گونه جانوری برای کنترل آنها امری غیر انسانی و محکوم است.
همان گونه که از نام آنها پیداست بیسرپرستی و بلاصاحبی این حیوانات ممکن است تبعاتی داشته باشد که انفجار جمعیتی، افزایش ترس شهروندان و خصوصا کودکان و خانمها، شیوع برخی بیماری در بین آنها، تداخل قلمرو و درگیری بین آنها، ایجاد سرو صدا و پارسهای شبانه و همچنین در مواردی نادر ورود گونههای وحشی همچون گرگاس به میان آنها و تولید تولههای دورگه ممکن است به حالت تهاجمی منجر شود، لذا خواسته برحق شهروندان برای ساماندهی اصولی بیش از پیش ضروری است.
اگرچه واکاوی عدم جدیت مسوولان و مجموعه مدیریت شهری در مهاباد نیاز به جستاری جداگانه و مفصل دارد اما اتفاقات اخیر در شورای شهر و شهرداری نشان داد که عدم اهتمام به ساماندهی سگهای بلاصاحب در شهر مهاباد ناشی از کمبود اعتبارات نبوده و به سوء مدیریت و نگرش مجموعه شورای شهر و شهرداری مرتبط است.
وظیفه اصلی ساماندهی سگهای بلاصاحب در حیطه وظایف شهرداری بوده و نقش محوری باید در این رابطه ایفا نماید اما در سایه بی مسوولیتی شهروندان میتوانند با حمایت از سازمانهای مردم نهاد نقشی محوری را برای ساماندهی آنها ایفا نمایند.
حذف هر سگ و یا دستهای از آنها جایگزینی دستهای دیگر و عدم آشنایی با قلمرو را بهوجود خواهد آورد و به تبع آنها تا مدتی شاهد تهاجم و یا رفتارهای ناآشنا با محیط از سوی سگهای جدید خواهد بود، بنا براین گزینه حذف تنها موثر نخواهد بود.
جمع آوری و تجمیع آنها بدن هیچ امکاناتی تنها به زاد و ولد بیشتر و حتی به جان افتادن آنها را همانند اتفاقات ناگورا ماههای اخیر بدنبال خواهد داشت، لذا هرگونه تجمیع آنها بدون برنامه و تنها با هدف جمعآوری از شهر بدون تأمین مواد غذایی، عقیم سازی و واکسیناسیون، امری نادرست و حتی غیرانسانی خواهد بود.
در خصوص عقیم سازی این حیوانات نیز باید بدانیم که بسیاری از حقوق این حیوانات نیز پایمال خواهد شد اما در بحران فعلی که شهر مهاباد با آن دست به گریبان است به عنوان تنها راه حل مطرح شده و در صورت اجرای آن در طولانی مدت شاهد کنترل و چه بسا توقف جمعیت سگهای بی سرپرست باشیم که با درنظر گرفتن عامل تورم در آینده مقرون به صرفه تر نیز به نظر میرسد.
افزایش تعداد جمعیت سگهای بلاصاحب تنها مختص به مهاباد نبوده و بسیاری از شهرها با آن روبرو بوده در این میان استفاده از تجربههای موفق شهرها و حتی برخی کشورهای دیگر نیز بسیار موثر خواهد بود.
در بسیاری از شهرها، مدیریت شهری به عنوان متولی، با پلاک گذاری، انجام واکسیناسیون و عقیم سازی سگهای بلاصاحب و رهاسازی آن ضمن کاهش هزینه نگهداری در میان مدت سیاست کنترل و توقف جمعیتی را اعمال کرده که بسیار نتیجه بخش بوده و در این مدت نیز با اجرای سیاستهای فرهنگ سازی و روشنگری در خصوص رفتارشناسی این جانواران به شهروندان ضمن جلوگیری از هر سوء برداشت سگهای بلاصاحب نیز مواد غذایی مورد نیاز خود را بدست آورده و جمعیت آنها بشدت کاهش خواهد یافت. سازمانهای مردم نهاد نوپا نیز توان برنامه ریزی و همکاری و یا درآمدزایی خواهند داشت.
به نظر میرسد همزمان با فرهنگ مشارکت مردم با سازمانهای مردم نهاد جهت ارائه خدمات و برخی امور حمایتی تنها روش استاندارد و راه چاره فعلی سگهای بلاصاحب پلاک گذاری، واکسیناسیون، عقیم سازی و رها سازی آن در قلمرهایشان است تا ضمن جلوگیری از هرگونه عمل غیرانسانی و ناخوشایند در طولانی مدت شاهد توقف جمعیت آنها باشیم.