صلاح عزیزیان
واحد احمد توزه
چکیده:
تمدن ها به لحاظ سطوح پیچیدگی اجتماعی و سازمانی از همدیگر متمایز می شوند. هر تمدنی با توجه به سنت ها، آداب و رسوم، جهان بینی و ... ویژگی های مخصوص به خود را دارا می باشد، که بازتاب این ویژگی ها در شیوه زندگی، رفتار، پوشش و در سطوح بالاتر حتی ساختار و مورفولوژی شهرها نمود پیدا می کند. تمدن اسلامی نیز به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین تمدن های موجود، ساختار فضایی و مورفولوژی بسیاری از شهرهای جهان به خصوص خاورمیانه را دستخوش تغییر و تحول قرار داده و مورفولوژی جدید مبتنی بر ایدئولوژی و جهان بینی اسلامی را در شهرها بنیان نهاده است. مورفولوژی شهری علمی است که بر اثرات ملموس نیروهای اجتماعی و اقتصادی متمرکز می شود و در این راستا به بررسی فرآیند شکل گیری انگاره ها و تمایلاتی می پردازد، که فرم و قالب شهرها را پایه ریزی می کنند. این پژوهش به بررسی و تآثیر تمدن اسلامی بر مورفولوژی شهر مهاباد می پردازد و سعی دارد که تاثیر جهان بینی اسلامی را در شکل گیری و دگرگونی مورفولوژی شهری بررسی کند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی- پیمایشی می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که تمدن اسلامی و عناصر معماری اسلامی باعث شکل گیری مورفولوژی و ساختار شهری مبتنی بر جهان بینی اسلامی در شهر مهاباد شده و مساجد، تکیه ها، بازار و معماری اسلامی از مشخصه های اصلی شهر می باشند.
واژگان کلیدی: تمدن اسلامی، جهان بینی، مورفولوژی شهری، مهاباد.
مقدمه
مورفولوژی شهرهای اسلامی شالوده تفکر اسلامی و جهان بینی اسلامی است و مدینه اولین شهری است که با جهانبینی اسلامی بنیانگذاری شده است. اگرچه مورفولوژی نشأت گرفته از اسلام در مدینه تجلی یافت اما با پیشروی های آن در سایر کشورها همچون ایران با موقعیت و اقلیمی متفاوت یا شبه جزیره عربستان روبه رو گشت. با ورود اسلام و مسلمانان به شهرهای ایران تغییراتی در فضای مورفولوژی شهرها به وجود آمد بدین صورت که مسلمانان با ورود به هر شهر به داخل آن وارد نمی شدند و در بیرون اردوگاه می زدند و همین امر توسعه ربض انجامید و در کنار آن از بین بردن شهرستان را در پی داشت به نحوی که در بعضی از شهرها به فرو ریختن دیوار شارستان منجر می شد. فرو ریزی بخش شارستان یکی از شاخص های جهانبینی اسلامی یعنی برابری را نمایان ساخت که در نتیجه ی آن بافت اجتماعی شهرها دست خوش دگرگونی شد. در دوره اسلامی آن زمان شهرها دارای عوامل مشخصه ای بوده اند که عبارت اند از: 1. مسجد جامع 2. بازار 3.محله 4. گذرها 5. دروازه و برج و بارو. که البته در مواردی دیگر ویژگی های شهرهای اسلامی را همراه ارگ حکومتی و محلات مسکونی با معماری اسلامی نیز آورده اند، ارگ حکومتی بیشتر به صورت قلعه ای بوده و در مجاور مراکز مذهبی و تجاری شهر قرار داشت و همچنین محلات مسکونی نیز در کنار بازارهای شهر تشکیل می شده اند، که این ویژگی در شهر مهاباد به خوبی نمایان می گردد به طوری که در اغلب موارد محلات مسکونی به بازار شهر متصل بوده اند و گرداگرد آن حلقه می زدند از ویژگی های محله های شهر مهاباد که در قرون معاصر و یا دوره ی صفوی به جا مانده می توان به تنگ و باریک بودن کوچه ها و پیچ در پیچ بودن آن و همچنین دیوارهای بلند اشاره کرد که نشاندهنده ی توجه فرهنگ اسلام به حریم شخصی خانواده است. در طول زمان در این پنج ویژگی مشخص مشخص که در بیشتر شهرهای باقی مانده از دوره اسلامی باقی مانده اند، تغییراتی حاصل گشته و در شهر مهاباد نیز این ویژگی های مورفولوژیکی شهر تغییراتی را شاهد بوده است به بیانی دیگر می توان گفت که قسمت های عمده از گذرهای شهر با معماری اسلامی، اکنون در نواحی قرار دارن که جزء بافت فرسوده شهری محسوب می گردد و در طول زمان یا تخریب یافته و یا به حال خود رها گشته است زیرا توجه به مرمت و یا برنامه ریزی بافت های فرسوده در شهر مهاباد دارای سابقه ی طولانی نمی باشد. بافت فرسوده در مهاباد سطحی بالغ بر 151هکتار را شامل می شود که این خود حاکی از میزان زیادی از بافت های تاریخی و قدیمی در این شهر است که در بیشتر آنها از یک نوع معماری در ساخت پیروی شده است. از دیدی گذرا به این شهر می توان آثار آن از جمله؛ حریم تنگ خیابانها، تجمع خیابانها و میدانها در مرکز شهر، تنگ بودن فضاها و کوچه ها ومنازل را مشاهده کرد. در بررسی مورفولوژی شهرها وجه تسمیه شهر، اعصار و حکومت ها نقش بسیار پر رنگی در شکل گیری مورفولوژی شهرها دارند بدین گونه که وجه تسمیه های شهر از تاریخ شهر سخن می گویند و حکومت ها از فلسفه وجودی شهرها، شهر مهاباد در گذشته نام قديمي آن ساوجبلاغ مكري بوده است كه از نام شيخ حيدر مكري كه از طرف شاه عباس صفوي حكومت اين شهر را داشت گرفته شده است. بناهاي قديمي شهر به وسيله حاكمي به نام بداق سلطان مكري نواده شيخ حيدر مكري در عهد سلطنت شاه سليمان صفوي به سال 1080 هجري قمري به انجام رسيدهاست. در سال 1314 به دنبال تعويض نام بسياري از شهرها و به دستور رضا شاه نام اين شهر به مهاباد تغيير پيدا كرد.
مبانی نظری
شهر نوعی از سازمان اجتماعی است که ظهور آن در محور زمانی نیاز به فراهم آمدن شرایط خاص داشته است.شهر خود را به عنوان یک واقعیت بیرونی، همه جا حاضر، و دارای "قدرت تام" به سایر واقعیتهای اجتماعی تحمیل می کند. دربررسی شهرها و نگاه کلی به شهرها این احساس ایجاد می شود که هر شهری دارای فضای مخصوص به خود وبا نگاه علمی دارای یک نوع تمایز از نظر مورفولوژی می باشد. در شهرها هر فعالیتی که توسط انسان بررسی می گردد اساسا متکی به فرهنگ است و فرهنگ نتیجه مقررات نامدون(عرف)، عادات، آداب، رسوم، سنت ها، سبک ها، و شیوه های متداول زندگی است. به طور کلی می توان گفت در فضا های شهری مجموعه ای از تمدن نهفته است که همچون واحه ها و جزیره هایی در شهر هستند. فضاهای شهری به مفهوم صحنه ای است که فعالیتهای عمومی زندگی شهری در آن ها بوقوع می پیوندند. خیابانها، میادین و پارکها یک شهر فعالیتهای انسانی را شکل می دهند. فضاهای شهری را می توان به دو صورت کلی مورد بررسی قرار داد:
1. حرکت در فضاهای شهری با توجه به سرعت و مقیاس فضا و جزئیات به صورت توالی نمود پیدا می کند.
2. به صورت ثابت که به دو صورت ثبت و تحلیل الگوهای رفتاری و برداشت و توصیف سنتی بررسی می شوند. از جمله عواملی که همواره در ساخت داخلی شهرها نقش تعیین کننده ای دارد و در همه شهرها بکار گرفته می شود، عوامل«فرهنگ شهری» است. می توان فرهنگ شهری را همان شالوده تمدن و رفتار شهروندان که نتیجهارزش ها در بطن جامعه می باشد دانست که محصول این فرایند مفهوم فضا در شهر می باشد که خود جزئی بسیار مهم از مورفولوژی شهرها را تشکیل می دهد.مفهوم فضا، کماکان و بی وقفه از زمانی که بشر فکرت آموخت و پیرامون مفاهیم، متافیزیکی و انتزاعی به تأمل و تفکر پرداخت، با فراز و نشیب هایی روبه رو بودهو با توجه تأثیر و تأثر متاقبل بین حوزه های مختلف فکری از جمله تبادل فلسفه و علم، به ویژه علم متافیزیک و عوامل بیرونی ادامه داشته است.امروزه فضاهای شهری در رابطه با رفتارهای استفاده کنندگان از آن فضا بررسی می گردد فضاهای موجود در شهر را می توان به سه دسته ی کلی فضاهای خصوصی، فضاهای نیمه خصوصی و نیمه عمومی و فضاهای عمومی طبقه بندی نمود و همواره باید توجه داشت که فضاهای شهری آنطور که پیش بینی شده مورد استفاده قرار نمی گیرند و ثانیا رفتارها در فضاهای پیش بینی شده اتفاق نمی افتند. ساختار فضایی(شهر) نظم و رابطه بین عناصر کالبدی و کاربریها را در مناطق شهری نشان می دهد. در رابطه با عناصر کالبدی که که با اندیشه ای برای ساخت همراه بوده اند می توان گفت، هر کدام از شهرها دارای مورفولوژی خاص خود می باشند و در هر حال منطقی است که اصول بررسیهای مربوط به ساخت شهر بر موارد زیر قرار گیرد:
1. تأکید بر اختلاف فضای مناطق داخلی شهرها
2. دقت در تأثیر این تضادها در ظهور الگوهای داخلی شهرها.
در دوره های اولیه شهرنشینی، دو عامل ساخت اجتماعی و تکنولوژی، در توسعه شهرهای بسیار مؤثر بودند، به دین گونه که در هر بازه زمانی ساخت شهرها از یک نوع پیشینه تفکری و جهانبینی خاص به خود تأثیر پذیرفته است که در زیر سه بازه زمانی که در ساخت شهرهای جهان اهمیت ویژه داشته اند که به صورت موردی به آنها اشاره شده است:
درساخت مورفولوژیک شهرهای قرون وسطی در اروپا پنج عامل بیش از دیگر عوامل مؤثر بوده اند که عبارتند از:1)دیوار شهر2)بازار3)قلعه نظامی4)کلیسا5)فلسفه خاص زندگی
در مورفولوژی شهرهای دوره رنسانس ، 3 عامل بیش از همه مؤثر بوده اند: معماران، نظریه پردازان شهری، مهندسان نظامی.
در ساخت مورفولوژیک شهرهای اسلامی عوامل زیر دخالت داشته است:1)عوامل مذهبی2)عوامل اقلیمی3)عوامل اقتصادی4)عوامل ارتباطی5)عوامل دولتی ونظامی6)عوامل بهداشتی7)عوامل وقف.
فرهنگ اسلامی نیز با شعار برابری، برادری و تحرک عمودی و افقی، باعث پویایی جامعه شهری و پویایی مردم در جامعه شهری گردید. به نحوی که میان مفهوم شهر و فرهنگ اسلامی در ابتدای امر روابط نزدیکی برقرار گردید و در شهر اولین دولت اسلامی تشکیل شد، فرهنگ اسلامی برای حریم زندگی خانوادگی و ارزش های آن اهمیت قائل بوده از این رو همه دستورات و قوانین به گونه ای برنامه ریزی شده، ساخت شهرها را تحت تأثیر قرار داد و به مورفولوژی آن ها هویت ویژه ای بخشید که با شهرهای دیگر نواحی دنیا متفاوت است.اسلام کاملترین منشأ هدایت بشری، مرجعی که دریچه تمدن، علم و معرفت را بر بشر میگشاید و بیش از هر آیینی بر شهر و شهروندی عنایت دارد. ديناسلام زمينهساز تمدني شکوفا با شتاب معجزهآسا در زماني کمتر از يک قرن، بخش پهناوري از جهان مسکون و مکشوف را از پيرنه تا هيماليا فرا گرفت. از اين رو، هم در دگرگوني شهرهاي پيشين موثر افتاد و هم موجد برپايي و رشد شهرهاي جديد با ساختار کالبدي مخصوص به خود شد. از طرفی ايدئولوژي اسلامي نه تنها در پيدايش شهرها مؤثر است بلکه در ساختار کالبدي نيز تأثير زيادي گذاشته اند اين ساختار در طي دوره هاي مختلف با روي کار آمدن حکومت ها و ايدئولوژي ها جديد تغييرات و تحولات مختلفي به خود ديدند. تجلي همه صفات شهر اسلامي(ازديدگاه تعاليم اسلام) در درون و سيماي شهر، چه رهاي از آرمان شهر اسلامي را درذهنت جلي ميدهد.
تحلیل کالبدی-فضایی مساجد
مسجد خود به عنوان یک عنصر شهری شامل؛ آستانه، بارو، گلدسته، صحن، حرم، محراب، رواق، بارگاه، حجره، شبستان، کتیبه، ستون، سرستون، طاق، خواجهنشین، آرامگاه و قبراست. بنابراین مسجد در اسلام بنای عمده مذهبی بشمار میرود و بحث خاستگاه آن فوق العاده صریح است، که مهمترین ویژگی مسجد ویژگی دموکراتیک آن است و در آن همه از حقوق مساوی برخوردارند و علاوه بر کارکرد مذهبی دارای کارکردهای دیگری نیز است، پس مسجد بعنوان قلب شهر اسلامی و قطب معنوی و مذهبی آن مطرح می باشد و مکانی است که گسترش شهر از آنجا آغاز و جهت میگیرد. در واقع مسجد هویت دهنده اصلی یک شهر اسلامی محسوب می شود. با توجه به اینکه دولت اسلامی در شهر تولد می یابد و تشکیل دولت برای اولین بار در مسجد صورت می گیرد، بنابراین مسجد جامع، به یکی از مشخصات اصلی شهر در دوره اسلامی تبدیل می گردد. در شهر مهاباد نیز، كه قديمي ترين و متمركزترين شهر منطقه بوده مهمترین اثر بیانگر شهرسازی و جهانبینی اسلامی در دوره ی صفوی، در مسجد جامع این شهر نمایان می گردد که از ویژگی های شهرهای اسلامی می باشد، مسجد كه اساساً به عنوان مكان تعليم علوم ديني آن زمان بوده،اصلی ترین نماد و هویت هر شهر وعامل اصلی و کلیدی در مورفولوژی شهر محسوب می گردید. زمان ساخت مسجد جامع مهاباد، به سال 1809 هجري قمري بر مي گردد كه مساحت كلي اين مسجد با حجره هاي رو به حياط و يك سردر ورودي و يك حوضخانه در ضلع جنوبي 1259 متر مربع و شبستان آن به مانند شبستان مسجد وكيل شيراز است. به طور کلی مساجد در شهر چه در دوره های عصر اسلام و چه در زمان حال همیشه عنصر جدا نشدنی شهرهای اسلامی بوده اند به گونه ای که هم اکنون نیز شهر مهاباد دارای72 مسجد دیگر می باشد که با توجه به توسعه شهر در سالهای اخیر نیاز به ایجاد مساجد دیگر نیز احساس می گردد.
تصاویری از مسجد جامع مهاباد به عنوان یکی از عوامل اصلی تشکیل دهنده مورفولوژی شهر در دوره اسلامی.
تحلیل فضایی بازار
از دیگر عناصر شهری که نشاندهنده ی مورفولوژی اسلامی و جهانبینی اسلامی است می توان به بازار اشاره نمود. در واقع بازار عنصر زنجیر مانند مسجد جامع شهر به حساب می آید که گرداگرد مسجد برپا گردیده است. در شهر مهاباد با روند توسعه شهر و همچنین تغییرات کالبدی که در ادوار گذشته متوجه بخش های سنتی شهر بوده، تغییراتی صورت گرفته که ناشی از تأثیر ساخت و سازهای جدید بدون تفکر ریشه ای بوده است. در شهر مهاباد با فاصله ای اندک از مسجد جامع بازار شهر قرار گرفته که هم اکنون نیز قیصریه ها و راسته های بازار بصورت پویا و زنده بازار پارچه فروشان و خیاطی ها می باشد. در بین بازار و مسجد جامع شهر حمام(میرزا رسول) قرارگرفته که نشان از اهمیت حمام در بافت شهر و بازار شهر می باشد. لازم به ذکر است که در گذشته ارتباط حمام با بافت پیرامون از طریق معبری در کنار کاروانسرای سیمون قرار داشته میسر میشده، در حال حاضر این حمام به موزه مردم شناسی تبدیل شده و در بررسی های ظاهری می توان گفت که ابنیه این ساختمان و معماری این ساختمان نیز همانند معماری و نوع مصالح بکار رفته در مسجد جامع شهر می باشد.
تصاویری از بازار شهر مهاباد به عنوان یکی دیگر از عناصر ساخت شهر.
تصاویری از حمام میرزا رسول شهر مهاباد به عنوان یکی دیگر از عناصر ساخت شهر.
این مجموعه به هم پیوسته نشان از ارتباط قوی و مورفولوژی منظم و با پیشینه تفکری ساخته شده است، عنصر بازار در شهر مهاباد جزئی از ساخت اصلی شهر در تمام ادوار گذشته بوده و بیشترین میزان فعالیت و پویایی انتفاعی در شهر را داشته استقرار این پهنه در دوره اسلامی در جوار مسجد جامع شکل گرفته و اکنون نیز از بخش میانی شهر محسوب می گردد. در گذشته در قلب بازار پارچه فروشان و تسبیح فروشان، خیاطان و خواروبار فروشان قرار داشته اند و در حاشیه آن آهنگران نیز مشغول به فعالیت بوده و اکنون نیز با حفظ این ویژگی ها در کنار آن شاهد شکل گیری انواع فعالیت های انتفاعی به شکل عمده فروشی و خرده فروشی در امتداد معابر و درون بازار شهر می باشیم. محدوده بازار در بافت مركزي شهر واقع است، اين محدوده از شمال به خيابان طالقاني و ميدان مولوي كرد و از جنوب به خيابان صلاح الدين ايوبي، از غرب به خيابان جمهوري و از شرق به خيابان سيد نظام منتهي مي شود اين محدوده به جهت ويژگي هاي اقتصادي فعاليت هاي جاري به عنوان عمده ترين مركز تجاري شهر محسوب مي گردد.محدوده بازار بواسطه ويژگي هاي اقتصادي جايگاه انواع فعاليتها، محل كسب و كار و نماد هويتي شهر است. به لحاظ فعاليت، افزايش تنوع و ميزان شدت كاربريها بيش از هر جاي ديگر در اين محدوده آشكار است. از نظر هويتي و بار معنايي قرارگيري بازار در كنار بافت قديم و خاستگاه اوليه شهر از اعتبار خاصي نزد ساكنين شهر برخوردار است.
تحلیل فضایی-کالبدی معابرشهری
اگر شهر را به عنوان موجودی زنده و پویا در نظر بگیریم، معابر وخیابانهای شهرها شریانهای حیاتی هر شهر به حساب می آیند. در گذشته نیز با توجه به اهمیت بازار در شهر در دوره های گذشته نیز این نقش را داشته اند. اساس استخوانبندی شهرهای ایرانی- اسلامی بر محورهای شهری،که مشخصترین نمونه آنها بازارها هستند، استوار است. معابر شهر در دوره ی اسلامی به عنوان عامل وصل کننده و ارتباط دهنده فضاها و عناصر شهری ایفای نقش کرده اند که معابر شهری مهاباد نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به عنوان مهمترین عامل مورفولوژی شهر نقش اساسی در ساختار و سازمان فضایی شهر ایفا نموده است.
تصاویری از معابر شهری به عنوان اصلی ترین عامل مورفولوژی شهری
تحلیل فضایی-کالبدی میدانها
میدانها و میدانچه ها و یا به طور عام فضاهای شهری باز و قابل دسترس عموم از اصلیترین عناصر تاریخی شهرهای ایرانی هستند که به شیوه های گوناگون به عنوان مکان فعالیتها و تعاملات اجتماعی و عامل هویتی شهرهای ایرانی ایفای نقش نمودهاند. در شهر مهاباد 2میدان اصلی شهر که مسجد جامع شهر و بازار شهر دربین آنها قرار دارد به عنوان نماد پویایی و سرزندگی شهری در تمامی دوره ها از جمله دوره اسلامی و معاصر همیشه جلوگاه تفکر و اندیشه و شالوده جهانبینی افرادی بوده است که در این شهر می زیسته اند. میدان ملاجامی به عنوان محل تجمع افراد و صاحبان پیشه و دستفروشان بوده است و دارای فضایی باز نیز بوده است که هم به عنوان یک میدان بزرگ و هم به عنوان یک پارک نیز به ایفای نقش پرداخته و آن هم به این دلیل می باشد که در تمامی ادوار تاریخی شهر به عنوان مکانی تفریحی، اجتماعی و فرهنگی نمایان بوده و این جایگاه را در دورانهای معاصر نیز حفظ نموده است. میدان میدان شهرداری فعلی(چوارچرا) نیز به عنوان محل تجمع های مردمی و نماد وحدت و همفکری جامعه بوده و بیشتر بیانیه های سیاسی و مذهبی در دوره اسلامی در این محل ایراد می گردیده و همچنین در دوران معاصر نیز هویت خود را حفظ کرده و به محلی برای خواسته ها و اعتراضات سیاسی حکومتها تبدیل گشته است.
تصاویری از دو میدان اصلی شهر(سمت راست: شهرداری "چوارچرا") و (سمت چپ: ملاجامی) به عنوان عناصر مورفولوژی شهری.
نتایج:
شهر اسلامی و بخصوص شهر ایرانی- اسلامی و به تبع آن مورفولوژی شهری و معماری خاص آن نیازمند به تبادل نظر و تحقیق بسیار است و آن طور که بعضاً شهرسازان به راحتی ایجاد شهرهای ایرانی اسلامی را تجویز می کنند، صدور چند بخشنامه نمی تواند امکان این امر را(حتی اگر قبول کنیم چنین چیزی وجود دارد) میسر سازد. استفاده عمومی از واحدهای مسکونی یک خانواری، گرایش به آپاتمان نشینی را تضعیف می کند. وضعی که تا این اواخر بر مورفولوژی شهرهای دنیا حاکم بود، اما در دو دهه ی اخیر، اوج حومه نشینی و توسعه شهری، قشرهای مختلفی از جامعه را به سوی آپاتمان نشینی کشانده است. در واقع هر یک از این ادوار تأثیر بسیار مستقیمی بر مورفولوژی شهری داشته به نحوی که اگر بر دوره ای که مورفولوژی شهرها بیشتر از واحدهای مسکونی یک خانواری تشکیل شده، مورفولوژی مخصوص به خود و فضای مخصوص به خود را داشته و در دوره ی دیگر نیز به همین صورت دارای مورفولوژی و فضای مخصوص به خود ناشی از وجود بلوک های آپارتمانی و آسمان خراشها می باشد. تمامی این عوامل می تواند بر فرهنگ شهری تأثیر گذار بوده و بصورت یک چرخه در نظر گرفته شود که علت و معلول بر یکدیگر بوده و در این چرخه مداوم معلول های به وجود آمده بر علت های آینده نیز تأثیر گذار باشند.به صورت کلی، اگر به روند شکل گیری مورفولوژی شهر مهاباد نگاه کنیم، این شهر تا سال 1335 دارای ویژگی های خاص شهرهای کهن شرق اسلامی می باشد، که در برابر نوآوریها تغییر شکل داده است. از سال 1341 که اولین عامل توسعه شهر مهاباد و نقطه عطفی در شکل گیری مورفولوژی این شهر می باشد؛ ورود کارشناسانی از کشور یوگسلاوی به شهر جهت احداث سد مهاباد بود. این مهم از سویی به توسعه شهر منجر شد و از سویی دیگر در تغییر مورفولوژی شهر از حالت اسلامی آن به مدرن نقش مهمی ایفا کرده است و از آن پس عوامل و عناصر مشخصه نظام سرمایه داری در مورفولوژی و ساختار شهری رسوخ و بافت مورفولوژیکی اسلامی آن را دستخوش تغییر و تحول و دگرگونی کرده است. بدون شک زندگی انسان معاصر در پرتو حکومت خرد از قرن هفدهم تا کنون به شدت دگرگون شده است. مدرنیته به معنی خردباوری و تلاش برای بخردانه کردن هر چیز، شکستن و ویرانگری عادت های اجتماعی و باورهای سنتی، همراه با پشت سر نهادن ارزش ها، حس ها، باورها و در یک کلام شیوه های مادی و فکری زندگی کهن، حیات اجتماعی و اقتصادی انسان را به کلی زیر و زبر کرده است. شهرسازی و مورفولوژی شهری نیز به عنوان عرصه همایش عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از این تحول عظیم بی بهره نمانده و سنگ و شیشه و بتن از طرفی و بزرگراه و آسمانخراش و اتومبیل از طرف دیگر به رقیبانی بلامنازع برای میراث فرهنگی به جامانده تبدیل شده اند. به طور کلی می توان گفت که هر چند با گذشت زمان مورفولوژی شهری در مهاباد با حفظ کلیات و مشخصه های اصلی مورفولوژی اسلامی به حیات خود ادامه داده، اما کم کم در ماهیت و شکل ظاهر به تبعیت از نظام جهانی حاظر دچار دگرگونی و تغییر گشته است.
منابع:
- آئینهوند،صادق(1383)،«شهراسلامی»چکیده مقالات همایش توسعه منطقه ای،چشم انداز توسعهپایدارشهرتهران،مرکز مطالعات وتحقیقات امور فرهنگی واجتماعی شهرداری تهران.
- بحرینی، سید حسین،( 1385)، فرایند طراحی شهری، انتشارات دانشگاه تهران
- بحرینی، سید حسین، (1387) ، تحلیل فضاهای شهری، انتشارات دانشگاه تهران
- پور جعفر محمد رضا، (1388)، مبانی بهسازی و نوسازی بافت قدیم شهرها، انتشارات پیام، تهران
- تولایی، نوین(1382)، فضاهای شهری و روابط اجتماعی- فرهنگی، نامه پژوهش فرهنگی، سال 7، شماره 5، صص 140- 109.
- حاتمی نژاد، حسین، احمدتوزه، واحد(1391)، بررسی مورفولوژی تطبیقی- تاریخی شهرهای برخی از تمدن های جهان(با تأکید بر تمدن اسلام).پنجمین کنگره جغرافیدانان جهان اسلام، تبریز، 18- 19 مهر
- حبیبی، سید محسن(1379)، جامعه مدنی و حیات شهری، نشریه هنرهای زیبا، شماره 7، صص 33- 21.
- حبیبی، سید محسن،( 1386)، از شار تا شهر تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، انتشارات دانشگاه تهران.
- رضوانی، علی اصغر،( 1386)، روابط متقابل شهر و روستا با تأکید بر ایران، انتشارات دانشگاه پیام نور
- زیاری، کرامت الله(1382)، تأثیر فرهنگ در ساخت شهر(با تأکید فرهنگ اسلامی)، جغرافیا و توسعه، صص 108- 95.
- سعيديرضواني،نويد(1371)، «شهرنشيني و شهرسازي در دوره بيست سال 1320-1300» فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، شماره 25.
- سلیمیان، عباس، 1373، روند شهرنشینی در مهاباد از سال 1342الی1372، پایانامه کارشناسی ارشد جغرافیای انسانی، دانشگاه شهید بهشتی.
- سیستانیافشار، ایرج نگاهی به آذربایجان غربی، جلد دوم، تهران.
- شکویی، حسین(1387)، دیدگاه های نو در جغرافیایی شهری، تهران: انتشارات سمت.
- شمس، مجید، قمری، مصطفی، عبودی، ادریس، محمدی، کاوه(1390)، بررسی مهاجرت های روستایی و تأثیر آن بر مورفولوژی شهرها نمونه موردی: شهرسقز، برنامه ریزی منطقه ای، سال اول، شماره سوم، صص 68- 57.
- صدیق، مرتضی، دانش فر، احسان، (1391)، طراحی شهری مفاهیم و کروکی، انتشارات سروش دانش.
- فرمانداری مهاباد(1391).
- فرید، یداله(1384)، جغرافیا و شهر شناسی، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز.
- فلچر، بنیستر(1388)،معماری اسلامی، ترجمه سمانه قرائن، نشر مقدس، تهران.
- فنی، زهره(1388)، بررسی ابعادی از تحولات جغرافیایی فرهنگ شهر(مطالعه موردی: مناطق 1و 2 شهر تهران)، پژوهش های جغرافیای انسانی، شماره 68، صص 54- 37.
- کاویانی راد، مراد، عزیزی کاوه، علی(1390)، نقش هویت مکانی در بروز کنش سیاسی مطالعه موردی: میدان و خیابان انقلاب شهر تهران، تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، جلد، 17، شماره 20، صص 167- 151.
- مجتهد زاده، غلامحسین، (1386)، برنامه ریزی شهری در ایران، انتشارات دانشگاه پیام نور.
- مدنی پور، علی(1387)، طراحی فضای شهری، ترجمه ی فرهاد مرتضایی، تهران، انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری.
- مرکز آمار ایران(1390).
- معماریان،غلامحسین(1384)،آشنایی بامعماریایران(درساختمانهایدرون شهریوبرونشهری)،انتشارات سروش،تهران.
- مهندسین مشاور پویا نقش شهر وبنا(1385). طرح جامع شهر مهاباد، وزارت مسکن و شهرسازی.
- مهندسین مشاور شهر فردا سازان(1386). بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهر مهاباد، خلاصه ی گزارش مرحله دوم طرح تفصیلی.
- ناصر العمارف کیانوش، بیات، آتوسا(1382)، مورفولوژی شهری ایران رهیافت الگوی مداخله در بافت شهر کهن، مجله ی معماری و شهرسازی، شماره 74- 75.
- هیلنبراند، رابرت(1377)، معماری اسلامی، شکل،کاربرد و معنا، ترجمه باقرآیت الله زاده شیرازی، انتشارات روزنه، تهران.
- سعيديان،عبدالحسين،(1372)، سرزمين و مردم ايران(مردم شناسي و آداب و رسوم اقوام ايراني)، تهران