خبرنگار همواره بیانگر و روایت کننده دردها و مشکلات مختلف شهر و جامعهای است که بیشتر مواقع اصلاح و رفع میشود، اما قصه غریبانه خود را همچنان با خود و هم قلمان باید زمزمه کند.
قلم به دستانی که در روزگار خویش و وطن خویش غریب هستند، نه تنها برگی از یک تقویم، بلکه نسیم فصل بهار، گرمی تابستان نیز نمیتواند بیانگر دردهای آنانی باشد که غریبی پاییز و سردی زمستان سراسر زندگیشان را فرا گرفته است، آری خبرنگاران درحالیکه خود بی درد و رنج نیستند، راوی تمام دردهای جامعهای هستند که حل هر یک، تبسمی زیبا و نفسی پر از آرامش به آنها خواهد داد.
شهادت یک خبرنگار در دوزخ خاورمیانه پر از خون موجب تا روزی از سال در کشور به روز خبرنگار اختصاص یابد، گویی این روز فرصتی برای حلالیت از قلم بدستانی است که یک سال آزردهشان میکنند و در این روز با صدور پیام تبریک و یا برگزاری مراسمی و اهدای لوحی از آنها دلجویی میشود.
واضح و مبرهن است که قلم بدستان واقعی و دلسوز برای جامعه خویش هیچگاه به روزی خاص و ساعتی خاص بسنده نکرده و معتقدند بینش، روح و کالبد هر خبرنگار و روزنامهنگار باید در هر لحظه و هر دم در خدمت جامعه خویش برای توسعه و تعالی باشد.
هر ساله چند روز مانده به روز خبرنگار سیل خبرهایی همچون اهمیت جایگاه رسانه در جامعه، سختی کار رسانه، لزوم حمایتهای مادی و معنوی از رسانه از سوی مسوولان کشوری و استانی مطرح میشود که تنها چند روز دوام میآورد و تا سالی دیگر به فراموشی سپرده میشود. در شهرستان مهابادی نیز همواره رسانهها و خبرنگاران با عدم پذیرش از سوی مسوولان، عدم اعتماد و پاسخگویی در طول سال روبرو هستند و دست آخر در یک روز خاص با اهدای یک لوح تقدیر و یا کارت هدیه درصدد دلجویی و یا حلالیت هستند که عملا با رسالت رسانههای مستقل و شخصیت حقیقی و حقوقی خبرنگاران همخوانی ندارد.
کم نیستند پیشکسوتانی که در این راه زندگی خود و یا حداقل بخشی از زندگی خود را فدای صداقت قلم کردهاند و فراز و نشیب روزگار موجب شده تا نامی از آنها برده نشود، شایدهم رنج و درد آنها نسل به نسل منتقل شده، روزمرگی و قبول این شیوه زندگی از سوی همه موجب شده تا تلاشهای بزرگان به چشم نیاید و ذیق وقت مسوولان هم مجال تکریم آنها را ندهد.
در فضای پرتلاطم خاورمیانه، کشور و شهرستانها همواره اصحاب رسانه با مشکلات عدیده روبرو هستند که در شهر مهاباد نیز این روند حاکم است، عدم امنیت شغلی، عدم تکریم و حتی بی احترامی و تهدید از سوی مسوولان و برخی افراد که منافعشان به خطر افتاده، مشکلات عدیده اقتصادی برای رسانههای چاپی و نشریات با توجه به گرانی هزینههای چاپ و عدم برخورداری از یارانههای کافی همچون سایر رسانههایی که در مرکز استان و یا مرکز کشور قرار دارند از مشکلات رایج بسیاری از رسانههای شهرستانها است و در این بین متهم شدن به خوشخدمتی به مسوولان در خارج از مرزها و متهم شدن خبرنگاران به آشوبگری و تشویش اذهان عمومی از سوی مسوولان و مدیران ادارات و دستگاهها در داخل، بر رنج فعالان رسانه در مهاباد اضافه کرده است.
عدم پاسخگویی مسوولان به خبرنگاران بهویژه در زمان بحران و پخش اخبار شهری که دارای بیش از 10 رسانه چاپی، مکتوب، تصویری و برخط است در خارج از مرزهای کشور دل هر خبرنگار و فعال رسانهای را در مهابادآزرده میکند و از سویی دیگر عدم اعتماد به رسانههایی که چندین سال از عمر آنها میگذرد و در فضایی عاری از هرگونه شیطنت و جنجال سازی در حال اطلاع رسانی به مخاطبان خود هستند، اعتبار و اعتماد عمومی به رسانههای داخل شهر را کاهش و در مقابل مخاطبان را برای کسب خبر از رسانههای خارج از کشور سوق میدهد.
اگرچه استقلال قلم در هر رسانههای اعم از چاپی و مکتوب موجب شده تا رسانههای بخش خصوصی و مستقل از پذیرش کمک مادی مسوولان امتناع کند اما این بدین معنا نیست که اصحاب رسانه بی نیاز از درآمد و مخاطب هستند، لذا اگر امکان تغییر سیاستهای کلی کشور در خصوص کمک به رسانهها مقدور نیست لااقل میتوان زمینه را برای افزایش مخاطب و کسب درآمد از آن برای رسانههای مستقل فراهم کرد.
واقعیت این است اگر عمیقا به رسانهها به عنوان ابزار پیشرفت و توسعه هر جامعه اعتقاد داشته باشیم، نیازمند توجه و اهتمام بیشتر به رسانه در شهرستانها هستیم و این مهم تا زمانیکه برخی سیاستهای کلی حمایت از رسانهها مورد بازنگری قرار نگیرند محقق نمیشود.
کشور پهناور ایران دارای اقلیم های متفاوت و به تبع آن جوامع مختلفی است که تأثیر گذاری رسانههای مرکز کشور بر آن حاشیه آن بسیار کم رنگ است و نقش اصلی هرگونه اطلاع رسانی بر عهده رسانههای محلی و شهرستانی است، در این میان تفاوت چشمگیر برخورداری حمایت و تکریم اصحاب رسانه در شهرستانها در مقایسه با رسانههای متمرکز در تهران و یا مرکز استان نیازمند اصلاح و بازنگری است.
در شرایطی که اصحاب رسانه مورد بی مهری و عدم پاسخگویی تعدادی از روسای ادارات و مدیران دولتی و غیر دولتی قرار میگیرند، عدم حمایت و سکوت مسوولان رده بالای شهرستان در قبال فعالان حوزه رسانه نه تنها بر بار مشکلات این قشر اضافه میکند بلکه مانع از توسعه فرهنگی و اجتماعی شهر و مطالبه گری شهروندان میشود که نتیجه آن رواج بیگانگی با ادارات و عدم تمایل شهروندان به مشارکت در برنامهها است.
در زمان بحران کرونا که فعالان این عرصه را با افزایش سرسام آور هزینهها و کاهش شدید درآمد روبرو کرد، عدم پاسخگویی مسوولان به خبرنگاران، همزمان با انتشار اخبار شهرستان در خارج از مرزهای کشور، شرایط بحرانی شهرستان را آبستن حوادثی ناخواسته کرد که اگر این روند ادامه داشت، نه تنها حیات رسانهها را تهدید میکرد بلکه تلاش برای مشارکت و تشویق مردم به خودمراقبتی جهت جلوگیری از شیوع که بار اصلی آن بر دوش رسانهها بود ناممکن میساخت.
پیشینه رسانه و روزنامه در شهر مهاباد قدمتی دیرین دارد و حضور رسانههای چاپی، مکتوب، کوردی، فارسی، دولتی و خصوصی همواره مسائل و مشکلات ریز و درشت شهرستان و منطقه را برا اصلاح و توسعه جامعه روایت کردهاند.
صرف نظر از تأخیرهای چند روزه، در چند سال گذشته در شهرستان مهاباد مراسمات روز خبرنگار همواره با حاشیه روبرو بوده امسال نیز شیوع ویروس کرونا موجب شد تا از این روز بزرگ با توجیهات کرونایی و سکوت معناداری صرف نظر شود و تنها با صدور پیامهای تبریک کپی شده از روز خبرنگار عبور کنند، علی رغم اینکه برخی جلسات و مراسمات روتین اداری شهرستان همچنان در حال برگزاری است.
در چند سال گذشته ظهور رسانههای مکتوب و مجازی در شهر مهاباد فرصتی را پدید آورد تا اصول روشنگری و شفافیت بیشتر به سمع و نظر شهروندان برسد، اگرچه این اقدام به مزاق مسوولان شهرستان بخصوص مدیریت شهری خوش نیامده و دورههای قبل نیز برخوردهای لفظی، نیش، کنایه و... در طول سال ادامه داشته است.
اوج رودرویی رسانه به عنوان چشم و گوش مردم و مدیریت شهری که خود را وکلای شهروندان میخوانند در دوره فعلی شهرداری و پارلمان محلی روی داد و عدم تاب آوری مسوولان جهت شفافیت بیشتر منجر به اخراج خبرنگاران از جلسات علنی و رسمی شد و به نوعی جلساتی که قرار بود در شیشهای و بدون هیچ پردهای برگزار شود جای خود را به دیوارهای بتنی، قفل، درهای قلعه مانند با چندین نگهبان داد.
در نهایت تبدیل شورای شیشهای به بتنی منجر پاسخگویی اعضای شورا و مدیران رده بالا و میانی در ساختمانهای بتنی به دستگاههای نظارتی و امنیتی شد و همین امر بهخوبی نشان داد که جایگاه خبرنگاران فراتر از تولید یک خبر و انتشار آن در فضای مجازی و واقعی است.
همانگونه که بیان شد فعالان حوزه رسانه هیچگاه دغدغه برگزاری یک مراسم برای تجلیل از عملکرد خود با اهدای یک لوح تقدیر یا یک کارت هدیه که کفاف هزینههای یک روز یک خبرنگار را نمیدهد، ندارند، لذا انتظار خبرنگاران و اصحاب رسانه مهاباد مادی نیست و بیشتر به رهیافتی جهت تکریم اصحاب رسانه از سوی مسوولان و افزایش اعتماد به آنها متمرکز است.
انتظار اصلی اصحاب قلم در مهاباد حداقل برگزاری جلسه یا جلساتی رسمی نه صرفا به مناسبت یک روز خاص با مسوولان رده بالای شهرستان است تا در آن حداقل با درنظر داشتن رویدادهای اخیر مصوباتی برای پاسخگویی مسوولان به رسانهها، تکریم و اعتماد به رسانه و خبرنگارانی است که مدت چندین سال بدون حاشیه فعالیت کردهاند، همچنین به منظور جلوگیری از فساد و رانت و عدم شفافیت مصوباتی تدوین شود تا ضمن ایجاد شفافیت و روشنگری بیشتر، اعتماد عمومی شهروندان به مسوولان و اصحاب رسانه بازگردانده شود.
فروپاشی مدیریت شهری و پارلمان محلی مهاباد اگرچه رویدادی تلخ برای این شهر است اما نتیجه روند و فضایی بود که در آن جایگاه رسانه و تکریم خبرنگاران به فراموشی سپرده شد و خبرنگاران بارها به آشوبگری متهم میشدند و سماجت آنها برای پیگیری دردهای جامعه و شهر به رفتار بچگانه، پیله کردن، دشمنی با مسوولان، لجبازی و... تفسیر و بیان میشد، در نتیجه برخی مدیران رده بالا و میانی در سازمانها و ادارات با متهم کردن خبرنگاران شهرستان به آشوب در شهر و سو استفاده از موقعیت حساس شهر مهاباد فضا را برای مدیریت یکجانبه و بدون نظارت خود فراهم میکردند.
واضح و مبرهن است پرونده اتهام رانت و فساد تنها در جمعی 15 نفره در شهر خلاصه نمیشود و هر خبرنگاری میداند احتمال اینکه برخی مدیران و افراد دیگر که زمینه آن را را فراهم کردهاند دور از انتظار نیست.
تقدیر از پیشکسوتان و تلاشگران حوزه رسانه، نشستی با محتوای هماندیشی با رسانهها جهت اصلاح امور و تدوین مصوباتی در راستای ترویج فرهنگ مطالبهگری، شفافیت و روشنگری، تکریم و اعتماد سازی و همچنین نشستی با هدف برطرف کردن بخشی از مشکلات فعالان رسانه در شهرستان کمترین خواسته با کمترین هزینه است که امسال نیز همچون سالهای گذشته به دست فراموشی سپرده شد.