بهار واپسین روزهای خود را میگذراند، گرمای تابستان از راه رسیده اما کرونا بیرحمانه می تازد و موجب مرگ شهروندان می شود.
اگرچه آمار تعداد مبتلایان بصورت روزانه از سوی دانشگاه علوم پزشکی اعلام نمیشود، ولی تعداد مبتلایان در مهاباد به سرعت به 1 هزار و پانصد نفر نزدیک شده و تعداد مرگ و میرها نیز که عمدتا والدین و سرپرستان خانوار هستند احتمالا از مرز 50 نفر عبور کرده است. اگر تعداد مرگ و میرهای ناشی از لخته خون و سکتههای مغزی و قلبی مرتبط با کرونا را هم اضافه کنیم عددی نگران کننده با بحرانی چند بعدی بدست میآید.
آنچه واضح و مبرهن است عادی شدن بحران و وحشت چند ماه قبل شهروندان از کرونا است، به نحوی که حتی مرگ عزیزان نیز عادی شده و علیرغم علم به اینکه با مرگ هر نفر خانوادهای بیسرپرست میماند اما باز هم برخیها در رعایت دستورالعملها تعلل دارند.
این روند اگرچه نشان از علاقمندی به مرگ نمیباشد اما غیر مستقیم به وضعیت روحی، روانی و اقتصادی افراد در ارتباط است که نیازمند مطالعه و اقدامی جدی از سوی مسوولان و کارشناسان است.
وقوع هر بحرانی در جهان، افکار عمومی را به سوی خود جلب میکند به نحوی که کسانیکه حتی در مواجه با بحرانها و برخی مسائل سیاسی و اجتماعی بیتفاوت هستند با انتشار و نشر پوستهای مربوط به موضوع با موج مردم همراه میشوند، این امر در برخی کشورها همچون ایران بسیار احساسیتر و گرمتر روی میدهد، زلزله کرمانشاه، سیلهای ایلام، زلزله قطور، پلاسکو و شیوع کرونا در این اواخر بهخوبی احساسی بودن مردم را در بحران نشان داده است.
به عنوان مثال زلزله کرمانشاه و کاروانهای تریلی، کامیون و حتی تویوتا پانکیها که بیشتر برای قاچاق مورد استفاده است گواهی بر دلسوزی، جوانمردی و حس نوعدوستی مردم نسبت به یکدیگر است، پیشگامی خیرین و تولیدکنندگان مهابادی برای تأمین تجهیزات و ملزومات پزشکی، احداث بیمارستان موقت، توزیع بیش از 7 هزار بسته معیشتی که درمجموع میتوان 15 میلیارد تومان تخمین زد نمونه واپسین این وضعیت در جامعه است.
اگرچه تمامی این اقدامات در نوع خود بینظیر و مهم است اما فرسایش بحران را نباید نادیده گرفت، زمان و گذر آن موضوعی انکار ناپذیر در تمامی بحرانها است.
دیگر از ایجاد کمپینهای پرشور و جمعآوری کمک به زلزله زدگان کرمانشاه با وجود ماندگاری بحران مسکن، اقتصاد و وضیت روحی و روانی زلزله زدگان، خبری نیست، حتی از وعدههای بازسازی و تصویب قوانین به نفع زلزله زدگان نیز سخنی به میان نمیآید. وضعیت در بحران کرونا نیز به همین منوال است گذر زمان وحشت مردم از شیوع را نه بدلیل پایان بحران بلکه به علت گذر زمان و ورود فرسایش به بحران کم رنگ کرده و کار تا جایی پیش رفته که شهروندان علیرغم آگاهی بر تمامی دلایل ابتلا و نحوه پیشگیری از آن بازهم در رعایت دستورالعملها تعلل میکنند.
عبور تعداد مبتلایان از هزار نفر و پر شدن تابلوی اعلانات مجالس ترحیم در خیابان و مساجد تلنگری دیرهنگام را به شهروندان وارد کرده که نتیجه آن را باید در 2 هفته آتی مشاهده کرد.
در چنین مواقعی اگرچه ممکن است بسیار هزینهبردار باشد اما تسهیل در دسترسی شامل توزیع رایگان و یا با حداقل قیمت ماسک در بین شهروندان بهترین اقدامی است که باید با مشارکت خیرین شهرستان صورت گیرد.
امکانات، تجهیزات و ظرفیت بیمارستان مهاباد اگر چند برابر هم شود نمیتواند جمعیت چند هزار نفری شهروندان را در خود جای دهد و در این بین فرسودگی و خستگی نیروی کار و کادر درمانی شهرستان نیز باید درنظر گرفته شود.
کادر پزشکی یا همان فرشتگان سلامت شهرستان از اسفندماه سالجاری با این بحران دست به گریبان هستند، بسیاری از آنها کانون گرم خانواده و فرزندان عزیز خود را ترک کرده و شبانه روز جسم و روح و دانش خود را برای خدمت به شهروندان هزینه میکنند.
کادر درمانی در شرایطی زندگی خود را برای شهروندان به خطر انداختهاند که ممکن است همانند بسیاری از کارمندان حقوق ماهیانه کفاف خرجی آنها را ندهد و حتی حق و حقوقی عقب افتاده نیز داشته باشند، تحمل چند دست لباس و چند ماسک، دستکتش و پوشیدن لباس ایزوله و کلاه بر روی سایر لباسها در این گرمای سوزان بمدت چند ماه کار بسیار سادهای نیست و درجهای برای سختی کار آنها نمیتوان تعریف کرد.
اگرچه تصور همنشینی با یک بیمار کرونایی برای چند لحظه حتی قویترین و نترسترین افراد را فراری میدهد کادر درمانی مهاباد از اسفندماه با این وضعیت فشار و ترافیک دست به گریبان هستند و آمار و خبرهای مربوط به کرونا تلاش و سختی کار آنها را بصورت غیرمستقیم و ناخواسته به حاشیه رانده است.
اگرچه در محافل رسانهای آماری از تعداد مبتلایان کادر درمانی به کرونا از سوی مسوولان ارائه نمیشود اما این بدان معنا نیست که هیچ یک از کادر درمانی شهرستان به این ویروس مبتلا نشده است، نیروی انسانی محدود و افزایش صعودی مراجعات به بیمارستان از دیگر مشکلاتی است که حوزه بهداشت و درمان مهاباد با آن روبروست، واضح و مبرهن است کار در چنین شرایطی بسیار سخت و هرکسی از عهده آن برنمیآید، لذا دور از ذهن نیست که این افراد دچار خستگی و فرسودگی شوند.
اگر با تفکری جامع و سیستمی به وضعیت کرونا در منطقه نگاه کنیم تعطیلی بازار و اجرای قرنطینه تنها یک شهر عملا غیر ممکن است و اگرچه تجهیز بیمارستان و گسترش فضای درمانی مهاباد با توجه به سرانهها بسیار ضرورت دارد اما در چنین شرایطی تنها تمرکز بر افزایش دستگاه وینتیلاتور، تخت بیمارستانی، گسترش فضا و ... در سایه عدم رعایت دستورالعملها از سوی شهروندان نتیجهای مطلوب نخواهد داشت.
کلام آخر
گذر زمان در بحران منجر به ایجاد سیکل فرسایشی میشود و در برنامه ریزیهایی که در شورای سیاست گذاری شهرستان تدوین میشود، جلوگیری از فرسایش و عادی شدن بحران باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد.
بجای تعطیلی بازار که تنها پاک کردن صورت مسأله است، برای نزولی کردن نمودار شیوع، بحران کرونا را از حالتی تک بعدی و تنها مربوط به حوزه درمان شهرستان، باید به ضرورتی اجتماعی، فرهنگی، دینی و اخلاقی تبدیل کرد تا شهروندان از بدو خروج از منزل از ماسک استفاده نمایند و هر خودمراقبتی شامل عدم تجمع، عدم حضور ضروری در خیابان و بازار و ...به امری رایج همچون پوشیدن لباس تبدیل شود.
رسانههای شهرستان که عمدتا از بودجههای کلان دولت محروم هستند در این بحران به عنوان بازوی توانای مسوولان عمل کردهاند که اجرای این برنامهها و فرهنگسازی میتوان از آنها استفاده کرد.
افزایش آمار مبتلایان و خستگی فیزیکی، روحی و روانی در بین پرسنل و کادر درمانی شهرستان کاملا مشهود است و در این بین تجهیز سخت افزاری بیمارستان اگرچه از بار مشکلات میکاهد اما تغییری در وضعیت روحی و روانی کادر درمان ایجاد نمیکند و باید بر روی استفاده شهروندان از ماسک به عنوان موثرترین اقدام پیشگیرانه متمرکز بود.
تمدید همکاری با نیروهای قراردادی و فراخوان جذب کادر درمانی با توجه به کاهش نیروی انسانی حوزه بهداشت و درمان و افزایش مراجعات اجتناب ناپذیر است.
فراخوان برای همکاری داوطلبانه برخی پزشکان شهرستان و افراد متخصص در زمینه بیماریهای عفونی، داخلی، آزمایشگاهی و... در بخشهای مختلف بهداشت و درمان شهرستان میتوانند به کادر درمان شهرستان کمک نمایند تا نفسی تازه کنند.