تاریخ: ۱۳۹۹/۳/۲۵
ملک الکلام دوران قاجار را بشناسید
به گزارش هاژه به نقل از ایسنا، هزاران دریغ و افسوس که زندگینامه بسیاری از ستارگان هنر و ادب کوردستانی در هاله‌ای از ابهام و تقریبا ناشناخته باقی مانده یا بسیار کم در باب آنان سخن رانده شده است.
به امیرالکتاب مشهور بود و از جمله بزرگان آسمان و هنر و ادب ایران و کوردستان است، در خوشنویسی دستی بر آتش داشت و خطوط کوفی تزئینی و ثلث توأمان و توقیع و طغرایی را با مهارت می‌نگاشت و در خط‌شناسی در زمان خود بی‌همتا و در تعلیم خط استاد بود.
عبدالحمید ملک الکلامی "امیرالکتاب" فرزند عبدالمجید ملک الکلامی سقزی و نواده عبدالکریم سقزی بوده و پدر و پدربزرگش از دبیران و خوشنویسان و شاعران و رجال نامدار عهد ناصری به شمار می‌رفته‌اند.
امیرالکتاب در سال ۱۲۶۲ شمسی در سنندج چشم به جهان گشود و از دوران کودکی تا اوان جوانی در همانجا به کسب علوم و فضایل و کمالات و هنرها پرداخت و با پدر خود سفری نیز به حجاز کرد و مراسم حج را به جا آورد و هنگامی که ابـوالقـاســم خــان قـــراگـوزلـو (ناصرالملک) به حکومت کردستان رسید و از آنجایی که پیشکار او میرزا سلمان بیان السلطنه با پدر امیر الکتاب محشور و مصاحب بوده، با استعداد ذاتی و ذوق هنری امیر جوان آشنا شده و شایستگی‌های او را به ناصرالملک معرفی و والی او را به دارالایاله فرا خواند و مورد تشویق و تحسین قرار داده و وی را در دستگاه ایالتی به کار انشا گماشت و پس از چندی چون وزارت مالیه به ناصر الملک تفویض شد و به تهران رفت، پس از اندک زمانی امیر نیز به تهران فراخوانده شد و در دفتر استیفای وزارت مالیه مشغول به کار شد و پس از آنکه ناصرالملک به نیابت سلطنت احمد شاه قاجار منصوب شد، امیر نیز به دفتر ریاست الوزرا انتقال یافت و معززاً به سمت منشی نخست وزیر به انجام وظیفه اشتغال داشت.
ملک الکلامی‌ها از خاندان اصیل و ریشه‌دار اختیارالدینی‌های بانه بوده که تا وفات عبدالکریم سلطان، آخرین فرمانروای بانه در سال 1289 هـ. ق از حکمرانان بانه بوده‌اند، وجه تسمیه این خاندان به اختیارالدینی بدین سبب است که ایشان در صدر اسلام با میل و رغبت خود به اسلام گرویده‌اند.
پدر امیر، مرحوم عبدالمجید ملک الکلامی متخلص به (مجدی) در زمان مجید خان اردلان در سقز منشی حکومتی بوده و زمانی که حسنعلی‌خان امیر نظام گروسی از رجال زبده و خوشنویس و ادیب صاحب سبک دوران و رئیس ایل بزرگ گروس در کردستان، با دیدن خط و اشعار عبدالمجید مجدی او را به جهت قبول یکی از مشاغل حکومتی از سقز به سنندج فراخوانده و در یک اتفاق تاریخی عبدالمجید مجدی با ناصر الدین شاه قاجار، که خود مدعی شعر و شاعری بوده، مواجه می‌شود و سلطان با شنیدن قصیده و غزلی از مجدی و دیدن خط و کتابت او به رسم آن زمان در فرمانی عنوان (ملک الکلامی) را به او بخشید و آوازه‌اش در ایران پیچید و در تهران با ادیب الممالک و رضا قلی‌خان هدایت که از شاعران و ادیبان نامی زمان بوده‌اند همدم و مصاحب شد و به احتمال زیاد در خط شاگرد مرحوم میر حسین خوشنویس باشی نیز بوده است. در ضمن سنگ قبرهای مجید خان اردلان و مصطفی خان اردلان در گنبد حکام سقز و سنگ قبر سردار اسعد بختیاری در اصفهان از خطوط وی می‌باشد.
مرحوم دکتر مهدی بیانی در مورد ایشان می‌نویسد :سال  ۱۳۲۰ به فرمان رضا شاه پهلوی، نخست وزیر وقت محمد علی فروغی در یک تیم کارشناسی و انتقال کتب از کتابخانه سلطنتی به کتابخانه ملی، من و امیر الکتاب و تنی چند از رجال فرهنگی همکار یکدیگر شدیم و این همکاری چندین ساله به دوستی دراز مدت و خانوادگی استوارتر شد و من از آن پس تا دو روز قبل از فوت امیر، با وی انیس و مونس بودم .
بیانی می‌نویسد: امیر، مسلمانی پاک بوده و با اعتقاد و مذهب تسنن ملایمتی نیز داشت. به لغت عرب مسلط بود و تقریبا حافظ تمام قران بوده و با بسیاری از تواریخ متداول آشنا بود و در اقسام ادبیات زبان فارسی استاد و منشی زبر دست بود و نثری شیوا و رسا داشت و شعر را خوب می‌شناخت و می‌خواند و می‌سرود و در شعر( شرقی) تخلص می‌کرد، خوش محضر و نکته سنج و حافظه‌ای نیرومند داشت و مکرر دیدم قصایدی که بیش از یکصد بیت داشت را بدون تامل و به دنبال هم می‌خواند، از هنرهای دستی، نقاشی آبرنگ، گراور، نقاری و حکاکی بهره تمام داشت و بعضی سر سکه‌ها که در دوره او در ضرابخانه دولتی ضرب می‌شد را او کنده است، مرکب می‌ساخت و کاغذ را خوب رنگ و آهار و مهره می‌کرد، به نگهداری انواع گل‌ها علاقه داشت و نژادهای مختلف گیاهان راخوب می‌شناخت، بذال و سخی الطبع بود و از علایق دنیوی گریزان و تسلط وی در کتابت خطوط متنوع به آن درجه بود که در نیم قرن اخیر خوشنویسی به جامعیت او نیامده است.
در نوشتن نسخ و ثلث و ریحان و محقق و نستعلیق و شکسته نستعلیق و شکسته تعلیق دستی بر آتش داشت و آن را را استادانه می‌نوشت.
خطوط مانند کوفی تزئینی و ثلث توأمان وتوقیع و طغرایی را با مهارت می‌نگاشت و در خط شناسی در زمان خود بی‌همتا و در تعلیم خط استاد بود و از شاگردان وی که خود از برجسته‌ترین خوشنویسان ذوالفنون معاصر بوده می‌توان به مرتضی عبدالرسولی اشاره کرد.
برخی از آثار امیرالکتاب عبارتند از کتیبه ثلث سردر موزه ایران باستان، کتیبه سردر کتابخانه ملی و دارلفنون، کتیبه آرامگاه حافظ در شیراز، کتیبه رضاشاه پهلوی (ناتمام)، کتیبه برنجی دانشگاه تهران، سردر مدرسه نوبنیاد تهران، دیوان مرحوم حاج ملک‌الکلام به خط نستعلیق کتابت ممتاز (۱۳۳۶ق) تهران چاپ سنگی،کتیبه چندین ابنیه فرهنگی در تبریز و دیگر شهرهای ایران
امیرالکتاب در شب چهارم مهرماه سال ۱۳۲۸ شمسی در سن ۶۶ سالگی چشم از جهان فرو بست و در امام‌زاده عبدالله تهران مدفون گردید.