به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی هاژه، درحالیکه تایید مراجعه 1 مورد مشکوک به کرونا در 2 ماه قبل بمدت 1 هفته به سوژه رسانهها و جنجال خبری تبدیل شده بود، این روزها ابتلا به کرونا و حتی مرگ بر اثر این بیماری چندان مورد توجه شهروندان مهابادی قرار نمیگیرد، امری که اگر به همین صورت ادامه پیدا کند فاجعهای بزرگ را رقم خواهد زد.
تکذیب مراجعه افراد مشکوک به کرونا در یکم اسفندماه و توضیح رییس شبکه بهداشت و درمان مهاباد درخصوص انتشار یک فایل ویدئویی از فردی که بر زمین افتاده است نه تنها دربین شهروندان و مسوولان شهرستان جنجال بهپا کرد بلکه فرایندی بود که فضای رسانهای شهرستان در بازه زمانی چند روزه تجربه کرد، در این میان نظارت بر نحوه خبررسانی و تبادل نظر لحظهای هیات نظارت بر مطبوعات کشور با رسانههای محلی و منطقهای نیز جالب بود.
در این مدت بسیاری از رسانهها با افزایش بی سابقه مخاطبان روبرو بودند و اطلاع رسانی در خصوص روشهای مقابله با این ویروس و کمبودهای پزشکی و درمانی به عنوان مطالبه جمعی و اصلی شهروندان روزانه از سوی رسانهها بازتاب داده میشد، در این مدت ترس شهروندان را تنها باید با وحشت طاعون سیاه قرون وسطی مقایسه کرد.
حال با گذشت 2 ماه و نیم از شیوع کرونا در شهرستان، بسیاری از موضوعات ازجمله ابتلا به کرونا وحشت اولیه خود را از دست داده، به نحوی که شهروندان معترض به کمبود ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی کننده هم دیگر میل و رغبتی برای محافظت خود و خانواده از این ویروس مهلک نشان نمیدهند.
اگر در اسفندماه وحشت از مگس و پشه به عنوان یکی از عوامل جابجا کننده ویروس بارها به سوژه اصلی محققان و البته رسانهها و شهروندان تبدیل شده بود، حال خیابانهای شهر مملو از جوانان و نوجوانانی است که در این بهار کرونایی، پیادهروهای پر تراکم مرکز شهر را برای قدم زدن انتخاب کردهاند، بیخبر از اینکه یکی از مهمترین عوامل انتقال دهنده این ویروس به والدین و خانواده هستند.
رسانههای مهاباد در ماههای گذشته بارها شاهد انتقاد شهروندان از مراجعه خادمان مسجد، کارگران خدمات شهرداری و کنتورخوانها تنها به دلیل تماس انگشت دست با زنگ منازل و احتمال انتقال ویروس بودند، اما این روزها تردد حداکثری شهروندان، ترافیک گره خورده خودروها در خیابان و البته اجتماعهای چند نفره در خیابان به عنوان یک روند عادی پذیرفته شده است.
رفتارهایی که این روزها شاهد آن هستیم به هیچ عنوان قابل مقایسه با 2 ماه قبل نیست و انگار بازاریان شهرستان 2 ماه تعطیلی بازار و مغازه را استراحت در منزل و پرستاران جان خود را برای تنوع و مانور به خطر انداختهاند، یا تولیدکنندگان، خیرین و سازمانهای مردم نهاد بدلیل تنفر از درآمد و زمان بخشی از درآمد خود و تولیدات خود را رایگان در بین شهروندان پخش کردند و یا دست کم بخش از امکانات را برای ضدعفونی کوچه، خیابان و حتی خودروها اختصاص دادند.
آنچه روی داده گذار از وحشت به بیخیالی است، روندی که در زندگی خصوصی شهروندان نیز از نظر روانشناختی و جامعه شناسی قابل بررسی است، کرونا را باید آزمایشی دانست که بیشتر نتایج آن برای حوزههای دیگر قابل تعمیم است.
در واقع بیخیالی جمعی نسبت به سرنوشت خود در مهاباد نه تنها بخش سلامت بلکه حوزه اجتماعی افراد را هم شامل میشود، به نحوی که امروزه در محافل مختلف این بیخیالی با افزایش چند درجهای هوا، به نتیجه رسیدن تحقیقات کشف و تولید واکسن در آمریکا و چند کشور غربی و نظریه پردازان جهانی توجیه میشود.
کمبود واکسن آنفلوانزا و بازار سیاه این درمان ارزان قیمت که به وفور در هر شهری بغیر از مهاباد یافت میشود شاید تلنگر خوبی برای صرف نظر از این توجیهات باشد، انحصار طلبی برخی قدرتهای جهانی، افزایش بی سابقه تقاضا برای واکسن در جهان، تحریمهای بین المللی، بازار سیاه دلالان و قرارگیری در شهرهای مرزی بدور از توجه و امکانات احتمال دسترسی به واکسن کرونا در مهاباد را نه تنها به صفر میرساند بلکه وجود واکسن کرونا در داروخانه های مهاباد را نه به عنوان دلخوشی بلکه باید بیشتر به عنوان یک جوک قبول کنیم.
زندگی افرادی که قربانی تسلیحات شیمیایی هستند و یا افرادی که با بیماریهای ریوی دست به گریبان هستند به خوبی این حقیقت را روشن میسازد که بیماران کرونایی بهبود یافته تنها از مرگ رهایی مییابند و جبران عوارض این بیماری بر ریهها ماهها و سالها نیازمند زمان و درمان است و حتی ممکن است عوارض ناشی از ابتلا بر این بیماری بعد از چند دهه دوران میانسالی و کهولت، زندگی افراد را به جهنم تبدیل کند.
می دانیم که افرادی که ریههای آنها دچار بیماری است برای رساندن اکسیژن به مغز باید تعداد دفعات بیشتری عمل تنفس را انجام دهند و در صورت عدم اکسیژن رسانی به مغز امکان احتمال سکته مغزی نیز افزایش مییابد.
آنچه بسیار واضح است دلایل موجه ترس و وحشت از کرونا بسیار بیشتر و قانع کننده تر از توجیهات بیخیالی شهروندان است و حال که ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی به عنوان بهترین عوامل پیشگیری کننده در تمامی داروخانههای شهر وجود دارد، عدم استفاده از آن نه تنها بیخیالی نیست بلکه باید آن را بازی با زندگی توصیف و تفسیر کرد.
در پایان ذکر این نکته که بسیاری از پژوهشگران بر آن اتفاق نظردارند بسیار لازم و ضروری است: «کرونا را با ایمنی جمعی نمیتوان مهار کرد، پس با بیخیالی سلامت خود عزیزان را به خطر نیاندازیم».