کرونا را چە بحران بنامیم چە فرجام زیستن در بحران، باید بە این مسالە واقف باشیم کە شاید نە خود کرونا بلکە جنس توزیع مشکوک ان در سراسر جهان بە شیوەای پاندمیک و نوع برخورد دولت ـــ ملتها با ان، محصول یک سری تحول تاریخی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی خاص است. دولت ـــ ملتهایی کە ژیژک ارزوی نبودنشان را در سر می پروراند برای دوران پساکرونا.
برای کرونا کە مدتی است تخیلات و فیزیک بشریت را بە شیوەای کاملن غیر قابل پیش بینی و انتظار درنوردیدە و تاکنون نیز مشغول تاخت و تاز است، قائل بە وجود پدرخواندە باشیم یا نە، باید اذعان کنیم کە تا بە حال حداقل با مسالەی شناختەشدەای روبرو نیستیم کە بتوانیم از دامنە رونق ان بکاهیم. ویروسی کە قلمرو ابهاماتش، مرزهای ناتوانی علم و تکنولوژی را نیز رد کردە است.
با این حال تاثیرات کرونا بر مناسبات انسانی کە خود حول کلان مناسبات دیگری چون فرهنگ و سیاست و اقتصاد می چرخد، نشان از وضعیتی وخیم دارد کە ضمن اینکە زندگی معمول و حتی ویژگیهای فیزیولوژیک انسان ها را دچار اختلال کردە، همزمان نیازمند تعریف و ارائە زیرساختهای ویژەای نیز است برای دوران پسا کرونا.با این حال، در صورتی کە تصور انگارەهایی از قبیل جهان پساکرونا یا انسان پس از کرونا و... دارای بار منفی و متوهمانە و ملهم از افکار اسکیزوئید و هیستریک نباشد، باید در فکر یک سری مقولات انسان شاختی و جامعەشناختی و البتە روانشناختی باشیم کە تعیین کنندە نسبت انسان با دوران پساکرونایند.
بە نظر می رسد کە انچە در دوران پسا کرونا برای انسان در اولویت قرار دارد و مسالە اساسی ان است، نە خود جهان و مناسبات روتین و معمولی و روزانە در همە ابعاد ان، کە شناخت خود انسان و وضعیت معلق اوست در این دنیا کە با وجود کرونا لایەهایی از وضعیت تلخ اپوکالیپسی خود را لااقل در ابعاد حداقلی ان تجربە کرد و دریافت کە انچنان کە از دوران روشنگری تاکنون انتظار می رفت، انسان جایگاە انچنان محکمی ندارد کە بتواند ان حقارت و صغارت خود را بپوشاند کە در دوران روشنگری بکلی زیر سوالش بردە بود.از طرفی برای مهمترین ویژگی انسان(اجتماعی بودن)، کە در دوران کرونا بە شدت رنگ باختە بود، باید در دوران پسا کرونا بە نوعی تمهیداتی اندیشید بلکە ترمیم شود.
از جنبە جامعەشناسی کە بە اولویتهای انسان پساکرونا بنگریم، بە نظر می رسد کە مسائل جهان اجتماعی و مناسبات انسانها حائز اهمیت بیشتری هستند.جهانی اجتماعی کە انسان پساکرونا در برابر ان، دقیقن همان وضعیتی را دارد کە انسان قرون وسطایی با طبیعت داشت.زیرا انسان کرونایی با همە ابهتش روبروی یک وضعیت کمیک ـــ تراژیک قرار گرفت و بدون انکە ذرەای از غرورش کم شود، ناخواستە منتخب مرگ تراژیکی شد کە صد البتە خود بانی و قربانی ان بود. اناتومی ویرانسازی انسان انچنان کە اریک فروم از ان سخن می گوید، بە شکل برجستە و تقریبا تمام عیار در اغاز هزارە سوم خود را بە رخ کشید. جنگهای بدون توجیە سیاسی و همچنین خانمان برانداز، افزایش بی رویە اوارگان و گرسنگان در جوامع انسانی و ابر اختلاسهای اقتصادی و رونق بازارهای سرمایەداری و غیرە ... و از طرفی تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی از قبیل سیل و زلزلە و اتش سوزی جنگلها و مراتع در سراسر دنیا، و اخیرا کرونا جایگاە انسان در جهان را هم بە نوعی متزلزل ساخت و هم او را در وضعیتی قرار داد کە تن دادن بە ان در دوران پسا کرونا بدون شک بە ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل خواهد شد، بدون انکە بتواند از امتیاز مختار بودن خود کە از بدو افرینش، موهبتی الهی بود و بدو دادە شدە بود، بهرەای ببرد.ضرورتهایی کە سرنوشت انسان و جهان را با دگرگونیهای تاریخی و اجتماعی گرە می زند. دگرگونی تاریخی کە شاید تعبیر ازجا کندگی گیدنز را با کمی دخل و تصرف، بتوان بە ان نسبت داد. کندە شدن روابط اجتماعی از محیط های سرشار از خاصیت انتاگونیستی انسان و جدایی ان از زمان حال و الحاق این وضعیت بە ایندە، کە همزمان گذشتە انسان را بە کلی تهی کردە و سوابق شومش را نیز شایدداخل پرانتز قرار دهد. بنابراین استعارە کرونا کە تاکنون در مورد ان بحثهای زیادی شدە، گویای این است کە برای فهم دوران پس از ان، باید کار را بدوا از فاصلەگیری زمانی ـــ فضایی و سپس از حرکت اغاز کرد،اما نە ان فاصلەگذاری هوشمند یا اجتماعی کە دولتها از ان سخن گفتند، بل فاصلە گذاری با تاریخ و گذشتە و جایگاە سست انسان در دوران کرونا و حرکت بە سوی اجتماعی جهانی، انگونە کە چامسکی، انسان و ملتهای پساکرونا را سائق و کاتالیزور ان می داند و شاید هم اگر بە دولتها دوبارە مجال دادە شود، با مدل جدیدی از حکومتهای اقتدارگر و سرکوبگر و البتە توتالیتر مواجە خواهیم بود.
شاید بتوان با کمی تسامح گفت: کە با شروع دوران پساکرونا، دوران تازەای در جهان اغاز خواهد شد کە بە نظر می رسد انسان و جهان توانستەاند از شر یک تاریخ رها شدە(پیش کرونا و کرونا) خلاص شوند و خود را در مقام روحی جمعی دریابند. نتیجە کشاکش میان این تاریخ در پرانتز گذاشتە شدەی پیشا کرونا و این خوداگاهی جمعی کە نمود بارزی از یک کهن الگوی کاملن جهانی و بە روز شدە خواهدبود، هر چە هست بە خود انسان و انتظار و گمانەزنی هایش از حقیقت خود، بستگی دارد.اینکە ایندە(دوران پساکرونا)، انسان را چگونە برای خود انسان تعریف و بازنمایی می کند و تاریخ دیگری را برایش رقم می زند، خود از مهمترین چالش هایی خواهد بود کە ممکن است انسان را بە نحوی یا سرخوردەتر از وضع کنونی اش(دوران کرونا)کند یا غرور اشرف مخلوقات بودن، دوبارە شرایطی را برایش رقم می زند کە بە کلی از خجالت توماس هابز در خواهد امد و بار دیگر مصیبت گرگ بودن را بە جان می خرد، شاید هم نسخە مقبول تری برای خود بپیچد...
پی نوشتها:
1) مباحثی در منطق علوم اجتماعی/غلامرضا خدیوی/نشر جامعەشناسان/تهران1390
2) مدرنیت.زمان.فضا/انتونی گیدنز/ترجمە حامد حاجی حیدری/نشراختران/چاپ اول1388
3)دربارەی درد/ارنست یونگر/ترجمە سهیل صفاری/نشر پژواک/چاپ اول1393
4) روزنامە شرق/پنج شنبە28 فروردین1399