با وجود مشکلات عدیده شهری اعم از ایمنی و استاندارد؛ ترافیک؛ پارک ؛ بهداشت شهری؛ نبود سیستم زهکشی مناسب و کنترل رواناب و غیره اعضای دور چهارم شورای شهر مهاباد همت بر شروع پروژه کمربندی داشامجید با صرف میلیاردها تومن بودجه شهر نمودند.
از همان ابتدا به دلایل توپوگرافیک؛ نحوه ارتباطات خاص و شهرسازی مهاباد؛ اهمیت کوه داشامجید در حافظه تاریخی مردم و حتی اشعار شاعران شهر و لزوم صیانت و حفظ آن؛ عدم متره و برآورد مهندسی و ... اشتباه بودن طرح واضح و مبرهن بود.
لذا طرح با انتقادات فعالین مردمی از حوزههای مختلف روبرو شد اما متاسفانه مصلحت مردم و شهر، قربانی شدت و بزرگی نام طرح خیالی و جوزدگی مسئولان وقت شد.
جهت تبیین وضعیت نقل قولی از رییس شورای شهر وقت و اعضای آن موقع ( که اکثرشان هم اکنون نیز در کسوت نمایندگی مردم با همان ذهنیت هستند) از خاطرم می گذرد : « ما میخواهیم کارهای بزرگ انجام دهیم و انسانهای کوچک این را نمی فهمند». غافل از اینکه از نظر مدیریت پروژه، کار بزرگ؛ مردم بزرگ میخواهد و تیم بزرگ و نیز بودجه بزرگ. در غیر اینصورت شکست پروژه حتمی است و جز خسران و نابودی بودجه و اعتبار مسئولین در پیشگاه مردم چیزی عایدشان نخواهد شد.
متاسفانه همچنانکه همه شهروندان مستحضرند پروژه شکست خورد و جز تنی ریش ریش و آسیب دیده از داشامجید به اتلاف سرمایه شهر و بیت المال به مبلغ بیش از ۵ میلیارد؟ انجامید.
عدم تحلیل و درک درست از مسأله و اهمیت ندادن به نظر منتقدین از اصلی ترین عوامل شکل گیری سندروم پروژههای ناتمام است.
سخن را کوتاه کرده و به سراغ موضوع و علت اصلی این نگارش میروم؛
کاوش و نمونه برداری از تپه شایگان با هدف ایجاد سایت موزه باز نمونه دیگری از پروژههای اسماً بزرگ اما واقعا توخالی و ناتمام است که به همت همکاری شورای شهر و میراث فرهنگی شهرستان در اواخر سال ۹۸ با پروفیل و نمونه برداری در شرایطی که یکایک ارگانهای دولتی در درگیر بحران مالی هستند کلید خورد.
در کمال احترام پر واضح است که خاک برداری هزاران کامیون خاک تپه شایگان آن هم با برس و فرچه باستانشناسی و در نهایت ایجاد سایت موزه از بقایای آن بیشتر بیانگر وهم اندیشی مدیران شهری و استانی است که دلایل را در ذیل ذکر خواهد شد:
۱- اولا با توجه به اقلیم منطقه مهاباد و بارشهای فصلی از یک سو و جنس و ناپایداری تپه های باستانی در برابر فرسایش آبی (بارانی) از سوی دیگر؛ مشخص است تنها فصل مناسب برای کاوش تابستان خواهد بود و با توجه به حجم عظیم کاوش و محدودیت زمانی اولا تخصیص بودجه فراوان و در ثانی تیم و نیروی کار متخصص و کافی را میطلبد.
بدیهی است در صورت خراش دادن تپه و توقف پروژه به بهانه کسری بودجه یا هر عامل دیگری، به علت از بین بین رفتن پایداری تپه که طی هزاران سال با اقلیم منطقه هماهنگ شده است آب بارش های فصلی به تپه نفوذ کرده و رانش آن را سبب خواهد شد.
قابل توجه مسئولین و مردم عزیز، حدود ۶ سال پیش تپه زیویه سقز در استان کردستان( با اقلیم مشابه با مهاباد و جنس تپه مشابه با تپه شایگان و رویکرد مشابه مدیران میراث فرهنگی) را پس از شروع پروژه و توقف آن به دلیل کسر بودجه، آب بارش های فصلی با خود برد!
۲- علی رغم عدم تخصیص اعتبار کافی برای پروژه و کسری شدید بودجه در کشور ، نیز حساسیت تپه که در بالا دلایل آن آورده شد، آغاز این پروژه بسیار بسیار اسفناک است.
۳- با توجه به وضعیت مرمت بناهای تاریخی و فرهنگی سطح شهرستان اگر بودجهای در حد میلیارد تومان برای میراث فرهنگی مهاباد تصویب شده است آیا بهتر نیست آن را به سر و سامان دادن و بازسازی و احیای اصولی و علمی بناهای تاریخی مهاباد اختصاص دهند؟ تا هم آثار تاریخ مهاباد را حفظ و هم رونقی به گردشگری مهاباد دهند؟
حمام لج مهاباد که از معدود آثار تاریخی صفویه در شمال غرب کشور است به رغم درخواست های مکرر مردمی؛ مورد غضب و لج مسئولین میراث فرهنگی واقع شده و بجای احیا و نوسازی؛ آن را به حال خود رها کرده و در حال حاضر بر طبق گواهی تصاویر موجود، تویله ای بیش نیست و حتی مالکیت آن هم موهوم است.
در غفلت سازمان میراث فرهنگی، خیرین شهر جهت جلوگیری از ریزش و نابودی، جداره ها و دیوار مساجد تاریخی شهر را با سیمان و بتن ترمیم و سیمای تاریخی ارزشمند آنها را مخدوش میکنند و سقف مسجد سور ( یگانه مسجد غرب و شمال غرب ایران در دوران صفویه) را با ایزوبام میپوشانند !
چرا همچون دیگر شهرها راهکاری علمی و منطقی منطبق با مرمت آثار تاریخی برای احیای سالانه این آثار بکار نمی گیرند؟
خانه ها و ابنیه تاریخی با بیش از صد سال قدمت و معماری خاص قاجاری که در جای جای کشورمان از تبریز تا تهران ترمیم و نگهداری شده و گاهی به نگار خانه یا موزه تبدیل می شوند، در مرکز شهر مهاباد و چند قدمی شهرداری مهاباد به فراموشی سپرده شده و به لطف مدیران شهری و استانی در حال نابود شدن هستند.
۳- آیا رواست به صرف حس خودخواهانه و کنجکاوی کودکانه که ببینید در دل آن اسباب بازی چه خبر است آن را بشکافند و نابود کنند؛
با بودجه و بیت المالی که میتوانست صرف احیای آثار فرهنگی و تاریخی شهرستان شود
تپه شایگان که جز تلی از خاک چیزی داخل آن نیست اما «میراث ناملموس» و «حافظه تاریخی» مردم مهاباد است را لایه برداری و نابود کنند،
لازم بذکر است در تمام شهرهای اروپایی از رم تا ادینبورگ این تپه ها بدون کوچکترین دخل و تصرفی حفظ و صیانت می شوند.
در آخر آیا بهتر نیست مدیران شهری، استانی و کشوری و وجدان بیدار منتقدین و روشنفکران مهابادی از شروع پروژهای که قبل از استارت، شکست آن محرز است ممانعت کنند؟