تاریخ: ۱۳۹۹/۱/۲۰
بقالی مام رحمان و دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
صلاح عزیزیان

دربحبوحه انتخابات خبرهایی از شیوع کرونا در جهان و کشورهای منطقه منتشر می‌شد و یک روز قبل از موعد رای گیری انتخابات مجلس شورای اسلامی که انتظار تراکم جمعیت در مکان های عمومی را داشتم برای تهیه ماسک به یکی از داروخانه ها رفتم اما در کمال ناباوری ماسک تمام شده بود.

متوجه این موضوع شده بودم که ذخایر استراتژیک ماسک کم شده اما نه تا این حد که به مهاباد هم برسد، نمی خواستم بخشی از افرادی باشم که برای افزایش تقاضا و کمبود عرضه به داروخانه‌ها هجوم می برند برای همین روز رای گیری را بدون ماسک بسر بردم اما با ثبت یک مورد مثبت در کشور به این نتیجه رسیدم که قطعا باید ماسک تهیه کنم.

دستورالعمل‌هایی از سوی وزارت بهداشت برای عدم استفاده همه از ماسک منتشر می‌شد که نمونه این خبر را یک ماه قبل در رسانه‌های جهانی و چینی برای کنترل تب و تاب کرونا در ووهان دیده بودم برای همین بیشتر برای تهیه چند عدد ماسک تلاش کردم، تلاشی که بی نتیجه بود و آخر سر تسلیم وضع موجود شدم و به ابزار آلات، خواروبار فروشی و حتی آشپزخانه منزل هم سری زدم تا کمی دستکش و ماسک بیابم که در این میان نیم بسته دستکش لاتکس و 2 عدد ماسک فیلتر دار پیدا کردم که البته هنوز دلم نیامده از آن استفاده کنم و بیشتر از ماسک های گوش خراب کن غیر استاندارد استفاده می‌کنم.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که خبرنگاران هم مانند بسیاری از مردم با بحران ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی دست و پنجه نرم کردند و رسانه‌های خصوصی علی‌رغم حضور در تمامی جلسات و گزارش‌های میدانی همواره برای تأمین نیازهای حیاتی خبرنگاران از جمله ماسک و دستکش با مشکل جدی روبرو بودند، هرچند که با پول هم در دسترس نبود.

در همین اوضاع و احوال به بقالی مام رحمان تنها امید آخرم  برای تهیه ماسک مراجعه کردم، هنوز درخواستم را کامل مطرح نکرده بودم که داد و فغان از وی بلند شد، معلوم شد که چند روز قبل یک از خدا بیخبر تمام ماسک‌هایش را با قیمت نازل خریداری کرده بود و مام رحمان حسابی شاکی بود.

به فکر فرو رفتم و مدام تعداد ماسک‌های فیلتر دار، صنعتی، جراحی، شانتیونی و... مدام در گوشم زمزمه می‌شد، این داستان بیش از 2 ماه است چندین سوال از قبیل چرایی کمبود ماسک در شهرستان در اسفندماه، علت هجوم مردم به فروشگاه داروخانه، علت اشتباهات دولت و عدم جدی گرفتن کرونا و...  ذهنم را کرده.

در 2 ماه گذشته پر کارترین ماه‌ها را در زندگی تجربه کردم و تعداد خبر، گزارشات مکتوب، میدانی، جلسه، یادداشت و... خودم و دوستانم در رسانه هاژه را باور نمی کردم.

نزدیک به 2 ماه از شیوع کرونا در کشور و شهرستان می‌گذرد و بارها در جلسات ستاد مقابله با کرونا و سایر جلسات مرتبط با آن حضور داشته‌ام. مسوولان، مدیران و اعضای ستاد کرونا در تمامی جلسات با شگفتی از اقدامات خیرین تمجید کرده‌اند و همواره شهر و ستاد مقابله را مدیون تلاش و حمایت خیرین دانسته‌اند و با صدایی رسا میزان حجم کمک‌های خیرین را اعلام می‌کردند و حتی برخی ارقام را چند بار تکرار و حتی درمیان گزارش عملکردی هم چندین بار به زحمات خیرین گریز می‌زدند و دوباره شروع می‌کردند، اما در این میان هرگاه حرف از میزان کمک دانشگاه علوم پزشکی به میان آمد صداها لرزان جواب‌ها با تأخیر و گاها با پچ پچ  و درخواست از خبرنگاران برای عدم درج خبر و آمار همراه می‌شد.

آماری که در مقایسه با نیاز بیمارستان مهاباد بسیار ناچیز و حتی تعداد ملزومات پزشکی لازم ازجمله ماسک فیلتر دار به عددهای 2 رقمی و گاها در سیار ملزومات به تک رقمی هم می رسید!

مدام این سوال را از خودم می‌پرسیدم آیا حجم انبار دستگاهی به این عریض و طویلی باید به اندازه چند قفسه کوچک مغازه مام رحمان باشد یا سهم مهاباد به عنوان بلوک جنوب استان از انباری دیگر تأمین شود. آیا دانشگاه علوم پزشکی ارومیه برخلاف اسم طولانی و کلی آن در جزئیات مشکل دارد.
آنچه واضح است این موضوع می باشد که حجم ارسال ملزومات پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه به مهاباد نه تنها کمتر از 10 درصد کمک بدون چشم داشت خیران نبوده و نیست بلکه در مواردی تعداد ماسک های ارسالی این دانشگاه به بیمارستان مهاباد از تعداد انبار غارت شده مام رحمان نیز کمتر است. 

ناگفته نماند بخش بزرگی از توان خیرین شهرستان به تهیه ملزومات بهداشتی، پزشکی و تجهیزات بیمارستاتنی اختصاص یافت که وظیفه اصلی آن برعهده دانشگاه علوم پزشکی است و اگر نیازی به حمایت مادی خیرین از بیمارستان و کادر بهداشتی(فرشتگان سلامتی در مهاباد) نبود، کمک و هزینه‌های میلیاردی به اقشاری آسیب پذیر و کسانی اختصاص می‌یافت که بدلیل کرونا کسب و کارشان ورشکسته شده و قطعا بعد از چند سال می‌توانند ضررهایشان را جبران کنند.

با گذشت نزدیک به 2 ماه از شیوع کرونا در کشور و مهاباد و جریان مام رحمان و اتفاقات و گزارش‌های ستاد مقابله با کرونا، مقایسه آمار ماسک‌های مام رحمان که غارت شد و دانشگاه علوم پزشکی ارومیه ذهنم را مشغول کرده. براستی چه کسی مغازه مام رحمان و دانشگاه علوم پزشکی را غارت کرد که این گونه دست خالی شدند. سرگذشت ماسک‌های احتکار شده این دو مالباخته چه شد؟ نقش دانشگاه علوم پزشکی در مدیریت بحران کرونا در مهاباد چه بود؟ آیا انبار استراتژیک دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجان غربی با قفسه مام رحمان برابری می‌کند که اینگونه از مهاباد حمایت می‌کند؟

صدها سوال، نقد، انتقاد و اعتراض هنوز تعیین تکلیف نشده که مدت قرنطینه به پایان رسید و از چند روز آینده با شلوغی بازار و افزایش تعداد مبتلایان در استان و شهرستان مواجه خواهیم بود در این میان باید پرسید که دانشگاه علوم پزشکی ارومیه همانند ماه قبل که تعداد مبتلایان در استان کمتر از 20 نفر بود منابع و تجهیزات به مهاباد اختصاص می‌دهد یا باید عطایش را به لقایش ببخشیم.