جلال آل احمد زمانی نوشت «وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچک اش را در چاردیواری خانه می سازی». این تعبیر را آل احمد در زمانه ای بکار گرفت که به تازگی پیوندش را با حزب توده گسسته بود و به گفته خودش در «دوره سکوت» به سر می برد.
بیش از نیم قرن از این سخن آل احمد گذشته است. ما هم اینک در یک دوره سکوت و تعلیق ایم. البته نه در سیاست بلکه در متن زندگی اجتماعی. با اندکی تسامح، این وصف نه چندان دقیق، حکایت از وضعیت تلخ این روزهای ما دارد.
اینک ما در جهانی به سر می بریم که شور و شعف و شادمانی از زندگی رخت بر بسته و ابرهای طوفانی کرونا بر سرمان انباشته شده است. در تاریخ بشر، به جرات می توان گفت که کمتر مصیبتی بوده که تا این اندازه عالمگیر شده و صد البته به همان نسبت گزندگی و هراس به دنبال داشته است. و بدتر از همه، هر سناریو، تیره و تاری را هم می توان پیش روی آن متصور شد.
اما، به همان نسبت که چرخه این ویروس اوج می گیرد، شوری انسانی برای دور کردن این بلا و قطع زنجیره انتقال آن در جامعه جهانی موج می زند. و متعاقب آن، پروتکل های جدید اجتماعی فرا روی مردم قرار می گیرد و توصیه ها و تجویزهای گوناگونی گوشزد می گردد.
ناگفته پیداست، از همان روزهای آغازین این بیماری در جامعه ما، بسیاری صدای این پروتکل ها را شنیدند و بدان پاسخ آری دادند. و صد البته بارقه های امید آفریدند. با این وجود، طبعا برخی شوربختانه به رغم هشدارهای جدی و دلسوزانه متخصصان این عرصه، به زنگ خطرها، آن چنان که باید، وقعی نمی نهند. و بماند که در این میان هم بسیاری از سر اضطرار و ناچاری از روی آن گذر می کنند، که این خود داستان دیگری دارد.
بدین ترتیب، و صرفنظر از کسانی که از سر اضطرار و ضرورت همچنان به فعالیت و کار در بیرون مشغول اند، هیچ چیز درخورتر از یادآوری این حقیقت نیست، هستند کثیری از افراد که هنوز عمق فاجعه را کاملا درک نکرده و پیله نسبتا ضخیمی را به دور خود تنیده اند و یا آن چنان دل در گروی عادت های مالوف روزانه خود دارند که به آسانی مایل به پاره کردن بندهای آن نیستند. از این رو، بنابر رسم دیرینه اشان، زندگی روزمره خویش را در پاتوق های شهری سپری می کنند و یا از سر بی خیالی، در خیابان ها و کوچه های شهر پرسه می زنند و بر استمرار رفتارهای پرخطر روزانه خود اصرار می ورزند. اقدامی که بی تردید نگرانی، تهدید و شکنندگی جان انسان ها را به دنبال دارد.
با همه این ها، این روند بی تردید نمی تواند الی الابد ادامه داشته باشد. هرچند باید اعتراف کرد که در این بازی با آزمون سختی مواجهیم، اما دست کم برای پیروزی گاهی باید عقب نشینی کرد. تن دادن به پروتکل های اجتماعی و مرزبندی و فاصله گذاری دم دست ترین عقب گرد، و در عین حال روزنه گشایی خلاقانه و ماهرانه در مواجهه با این بیماری است.
با این اوصاف، آیا اینک زمان آن فرا نرسیده است که به تعبیر آل احمد «کوچک اش را در چاردیواری خانه بسازیم» و در شرایط اضطرار هم با رعایت فاصله های فیزیکی به قطع این زنجیره مهلک انتقال یاری رسانیم، تا حلقه طلایی اپیدمولوژی به سرانجام برسد.