از خداوند کە پنهان نیست از خودمان نیز چە پنهان، کە نگاە ما بە وضعیت پیش امدە در عصر کرونا و دیگر وضعیتهای مشابە، معمولا سویەهایی از ایدئولوژی بە خود می گیرد.
اینکە در تبیین پدیدەها و فهم انها کە دو مقولە کاملا متفاوتند، موضع گیری خاصی نداریم ناشی از همین خاصیت ایدئولوژیکی ماست. فرقی هم نمی کند دم از دین بزنیم یا روشنفکری یا شهروندی یا فرهنگی بودن. از هرچە کە دم بزنیم رگەهایی از ایدئولوژی در ما فوران می کند. اینکە حتا جهانی ترین معظل تاریخ از طرف دولت بە سیاسی کاری و پنهان کاری و از طرف خودمان بە لجاجت ملی یا یک نوع ناسیونالیسم باستانی و ارکائیک تقلیل دادە می شود، باید منتظر تاخت و تاز کرونا باشیم کە انگونە کە گفتە می شود از مصنوعات مبارک بشر مدرن و تکنولوژیک و ابژەکش است.
همە این موارد بە کنار اما انچە کە در این میان بە زعم کرونا خاطر شهروندان و جامعە مدنی و تمدن و حتی روح پر فتوح نیاکان و اجداد ما را خدشە دار می کند همین برخورد ایدئولوژیک با فضای کرونایی شهر و کشور است. مهمترینش همین جدی نگرفتن و دست کم گرفتن ویروس کشندە کروناست از طرف عدەای کە بە گمانشان هر روز باید خیابانهای شهر را نوازش کنند با خودروهایی کە تا پیش از اعلان موجودیت کرونا بە دلیل کیفیت پایین و عدم استاندارد بودن، ارزش سوارشدن نیز نداشتند و اکنون شانە بە شانە قاتل السلطنە(جناب کرونا) با تک سرنشینانشان در خیابانهای شهرهای کوردستان مشغول جولان روزانەشان هستند. اگر هنوز نتوانستیم علم را تلاشی نظام مند برای تبیین و فهم پدیدەهایی مانند کرونا در نظر بگیریم و بر ان صحە بگذاریم حاکی از ان است کە با این همە ادعا در مورد مدرنیتە و رنسانس عقلی هنوز نتوانستەایم فهم و دانشمان را از جهان برساختەای کە بر ادراک و اگاهی امان سایە افکندە جدا کنیم.
کرونا بە عنوان یک معظل جهانی و پاندمیک حداقل در دو سە هفتەی ظهور نامیمونش در ایران و کوردستان، عرصە مناقشە عقل و ایدئولوژی و سیاست و پنهان کاری و البتە لجاجت ملت و دولت بر سر مواجهە با حقایق بودە است. از طرفی همین سیاسی انگاری کرونا و پنهانکاری ان از طرف بالادستی های سیاست و سماجت بی نظیر ما کە مدتهاست جز ضروریات سیستم و دولت و مسئولین مدبر و حتی جامعە بە ظاهر مدنی و یوتوپیک ما شدە، بر سر تسخیر فضای عمومی کشور در حال کش و قوس بودە است. در این میان همیشە جدی گرفتن سوالهایی از قبیل اینکە مالک و متولی فضای عمومی کیست و چە تدابیری برای مدیریت ان اندیشیدە شدە است؟، بدون جواب می مانند.
کلاە سیاست و مدنیت و تمدن در این مواقع روی سر کسانی می رود کە زندگی در چنین شرایطی را تبدیل بە عرصە مناقشە ایدئولوژیکی و متوهمانە خود قرار می دهند. اما نقش ایدئولوژی یا رفتار ایدئولوژیک در این میان چیست؟ ایدئولوژی در این گونە مواقع با ان خصلت و خاصیت غیریت سازی اش همیشە نقش یک کاتالیزور را ایفا می کند کە وظیفە اصلی ان تمایزگذاری و مرزبندی بین عقلانیت و تکنولوژی و البتە دینداریست. در میان ما اما هستند تعداد زیادی کە بە دلیل مرزبندیهای ایدئولوژیک و نا روشن در حوزە نظر و عمل، تقابلات را جایگزین تعاملات این دو می کنند و بە جای حرکت در مسیر عقلانیت، بیشتر بە خصلتهای ایدئولوژیکی و متوهمانەاشان رجوع می کنند و عرصە عمومی را تبدیل بە جولانگاە انتاگونیستی دین و علم و تکنولوژی و مدنیت می کنند.
در این مواقع منازعات و کشمکش های بەظاهر روشنفکرانە از هر سنخ و قشری کە باشد بە جای راهگشا بودن، وجهە راهزنی اندیشە را بە خود می گیرد و تبدیل بە دوئل های اتشین کلامی می شوند کە بنا را بیشتر بر تفکرات دگماتیستی و انتاگونیستی می گذارند تا راهگشایی و همگرایی.
در این کە دین هیچگاە عرصە مناقشە با علم وتکنولوژی نبودە شکی نیست اما در اینکە ما بە ندرت توانستەایم نسبتمان را با این دو(دین و علم) مشخص کنیم قطعا باید بە دیدە شک نگریست. نحوە مواجهە ما در دوران فاجعەای مانند کرونا و موارد مشابە ان از قبیل سیل و زلزلە و اتش سوزی و بلایای طبیعی بیش از انکە منجر بە زیر سوال بردن تاملات فکری و تمهیدات ناکارامد دولتی شود، همیشە بە واکنش های کلامی علیە دین داری منجر شدە است. فقیرتر شدن نظام فکری ما در چنین مواردی کاملا مشهود و محسوس است.جالب اینکە اندیشمندان ما نیز در این موارد بە تکاپو افتادە و زوال جامعە مدنی و ضعف نظم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی سیستم و دولت را نیز بە سبب ایدئولوژیک بودن سیستم، بر عهدە دین می اندازند. عدول ما بە عنوان شهروندان و ساکنان جامعە مدنی از حق و حقوق دیگران و برداشتهای سطحی برخی از اندیشەورزان از اصول و موازین معرفتی دینی و ملیتی، همیشە ما را با مشکل مواجە کردە است. در این فضا چطور می توان از عهدە اپیدمی کرونا بر امد؟ اپیدمیی کە برخلاف فضای شهروندی ما همیشە پویاست و در حال تسخیر ریەهای مدنیت جامعەاست. اینکە همە ما بە نوعی بە تمدنمان عذرخواهی های زیادی را بدهکاریم از ملزومات دنیای مدرن و شهروندی و مدنیت است.اما اینکه تعداد زیادی از ماحاضر بە پذیرش الزامات علمی و پزشکی و حقوق شهروندی نیستیم خود جای تامل دارد. طبیعی است در این شرایط کە بە سبب گرایشات ایدئولوژیکی از هر نوعش، از رفتن بە خیابان و صف گرفتن در فروشگاهها و احتکار ماسک و دستکش و مایعات ضدعفونی کنندە و... ابایی نداریم، باید امادگی این را نیز داشتە باشیم کە عطای زندگی و ارامش و حقوق شهروندی و انسانی را بە لقایش ببخشیم.
باید اعتراف کنیم کە کرونا یا هر فاجعە دیگری بیش از هر چیز دیگری از همان منطق پیروی می کند کە ما برایش تعیین می کنیم. همان بالقوەگی پذیرش مصیبت و فاجعە کە در ذات ایدئولوژیستها پنهان است و در این شرایط است کە فاجعە و بحران و مصیبت خود را بە عرصە بالفعلی می رساند کە نە محوریت مقاومت و قرنطینە یارای ان خواهد بود نە ایدئولوژی بە دادمان خواهد رسید.
اینکە هموارە گفتە می شود کە خیابان عرصە مناقشە نیروهاست* بە این دلیل است کە خود را مالک اصلی و اصیل خیابان و عرصەهای عمومی شهر می دانیم و البتە این مصداق فاجعەای است بە اسم کرونا کە سیالیت خود را در زیبایی شناسی تخیلات و توهمات ما تعریف می کند. زیبایی شناسی متصل بە مرگ خود و شهروندان کە جز اشوب و ویرانی محصول دیگری برای ان نمی توان متصور بود..
* زیبایی شناسی و خیابان/عنوان یادداشتی از ارش حیدری منتشرشدە در روزنامە ایران