تاریخ: ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
حماسه ای به عمق یک فاجعه/ یادداشتی ازفایق رسولی فعال حقوق کودک
 
طی روزهای گذشته بدلیل وضعیت جوی آب و هوا و بارش برف و برودت دما، در مسیر مرز تمرچین شاهد کولاک و راه بندان بودیم که صدها تن در آن وضعیت به مخاطره افتادند و در نهایت خوشبختانه این واقعه بدون تلفات پایان یافت.وضعیتی که البته از قیچی کردن یک تریلی که بدلیل کم عرض بودن این جادەی ترانزیتی! باعث ایجاد ترافیک و راه بندان شد آغاز گردید.
نکتەی قابل توجە،حضور و مشارکت گسترده و فعال اهالی شهرستان پیرانشهر و فعالین مدنی بود که از هیچ کمکی اعم از عملیات نجات،بازگشایی مسیر و اسکان مسافران فروگذار نکرده و براستی حماسەای بزرگ در این شهر کوچک آفریدند.ضمن اینکه اعتقادم بر این است که اگر به درون هر انسانی رجوع کنیم خواهیم دید انسانیتی که گرچه زیر آوار مناسبات وناملایمات نامتعارف اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و اقتصادی گیر کرده،اما در چنین مواقعی پوست میدرد و نمایان میشود.این روایت اکثریت عظیم جامعەی بشری است کە ما در این روزها لحظات هرچند کوتاه اما بزرگی را شاهد بودیم.
اما این همەی ماجرا نیست و نباید بگذاریم واقعیات تلخ چنین رویدادی در پشت هیجان چنان همت مردمی پرشوری پنهان شود.
قبل از هر چیز باید گفت اگر مشارکت داوطلبنەی مردم نبود ستاد بحران شهرستان چگونە میتوانست مسلە را مدیریت کند و واقعا چە حجمی از نیروی انسانی و امکانات لازم برای چنین مواقعی در اختیار دارد!
مسلەی مهم تر اما،نە برف و کولاکی دو روزە و نە حضور مردم،بلکه زخم کهنەای است کە با این واقعە سر باز کرد و نزدیک بود دهها تن را فرو بلعد و فاجعەای انسانی رخ دهد.زخم درآمدهای میلیاردی مرز تمرچین و نصیب مردم شهرستان پیرانشهر از این رقم های نجومی! زخمی که سالهاست برتن این شهر جراحی شده و این مسیر کوتاه مرز تمرچین دیرگاهیست در زیر کولاک بیعدالتی و بی توجهی مسولین ضجه میزند و انگار گوشی برای شنیدنش نیست.البته نفقط این مسیر که کل مسیر منتهی به مرز تمرچین که یکی از جادەهای پر خطر کشور محسوب میشود و به “جادەی مرگ” معروف است و کمتر خانوادەی این شهر است کە داغ این جادە را بر دل نداشتە یا حداقل سانحە و بە مخاطره افتادن را تجربه نکرده باشد مورد بحث است.
مرز تمرچین یکی از مرزهای رسمی و پر تردد و درآمدزای این کشور است که بخش مهمی از ترانزیت و معاملات اقتصادی و آمد و شدهای توریستی از این طریق صورت میگیرد و به گفتەی خود مسولین،سالانە میلیونها دلار سود حاصل از آن به جیب نمیدانم چه کسی؟! میرود و سهم مردم این شهرستان از این درآمد نجومی،بدست آوردن کم درآمدترین و سخت ترین شغلها آنهم پس از طی هفت خوان و کولبری و چه بسا گهگاهی سرد شدن گلولەای در آه گرم خانوادە و گاهی هم دفن شدن در زیر بهمن زندگی دور از شان هر انسانی است(البتە بجر عدەی قلیلی کە بر دوش این نابرابری سوار شدە و نان از جبین خود نە کە از همسایە میخورند و گزندی از این همە متوجە ایشان نیست).
بهبود وضعیت جادەی منتهی بە مرز تمرچین حکایتی چندین سالە است کە بارها مورد بحث و مناقشه قرار گرفته اما در حد همان نمایشهای انتخاباتی و دست به یقه شدنهای فانتزی مسولین بی مسولیت باقی ماندە است و بارها بودجەهای کلان بە آن اختصاص یافته که هرگز تحقق نیافته.برای نمونه جادەای کە چند سال پیش قرار بود از مسیر روستاهای کاسورەدە و زیوە بە طرف مرز تمرچین کشیده شود و پس از تخریب زیست محیط بکر آن که چهرەی زیبای این منطقه را نابود کرده و هنوز که هنوز است پس از صرف مبالغ هنگفتی نیمەکارە رها شدە و معلوم نیست چە بر سر آن خواهد آمد.همینطور پروژەی اتوبان جادەی مرگ(پیرانشهر-ارومیە) کە تاکنون تنی چند از کاندیداتورهای نمایندگی مجلس بە بهانەی آن رای اعتماد از مردم گرفتەاند و خبری از بە سرانجام رساندن آن نیست!
مرز تمرچین،بعنوان یک مرز رسمی فعلا سرجای خودش است و بدلیل کوهستانی بودن منطقه نیز وجود برف و کولاک و وقایعی از این دست دور از انتظار نمی نماید.
آنچه باید مورد بازبینی قرار گرفته و در آن تغییر صورت پذیرد، چالش مدیریت این مسیر و ایجاد توازن بین وضع کنونی و درآمد سرشار حاصل از مرز است.
و من بعنوان یک شهروند و کسی که همەی چهل زمستان عمرش را در این شهر بهار کردە است و بیش از ۲۳ سال از آن را بدون تعطیلی صرف فعالیت فرهنگی و مدنی نموده است، و اکنون بعنوان یک فعال حقوق کودک که نوید برساختن جهانی شایستەی کودکان را بە بچەهای این دیار میدهم،حق دارم بپرسم کە کفەهای این ترازو چر اینقدر و اینگونە نامتوازن است؟ حق دارم بپرسم تا کی قرار است نگران جوابی باشم کە بایستی در آیندەای نچندان دور بە کودکان فردا بدهم؟ و حق دارم بگویم بازی کردن با جان و احساسات مردم تاریخ مصرف دارد و کار بایسته را انجام دهید، و اگر نمیتوانید لطفا بگذارید مردم خودشان آستین بالا بزنند.
قطعا این نمایش انسانی چند روز اخیر قابل تقدیر و ستایش است، اما پشت پردەی قهرمان خواندن صرف این مردم پنهان شدن و رمانتیزە کردن حضور فعال و پر شورشان، جز تحمیق تودەها ترجمان دیگری نمیتواند داشتە باشد. مردم با حضور خود جای خالی کارهای نکرده و مسولین نداشته را پر میکنند.مردم با حضور خود مدیریت و شایستگی خود را به نمایش می گذارند و در را بر آن پاشنەای میچرخانند کە باید!
این نە حق من،کە حق همەی شهروندان است جواب سوالات خود را بگیرند و در رقم زدن سرنوشت خود سهیم باشند. فاجعەای انسانی از بیخ گوشمان گذشت، اما این پایان ماجرا نیست و پروندەی این کارهای نکردە هنوز روی میز جامعە است.