به استناد گزارش آماری در سامانه ثبت احوال کشور در سال گذشته، تعداد ۴ هزار و ۴۲۳ واقعه طلاق در استان کوردستان به ثبت رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۰.۵ درصد افزایش داشته است. این آمار استخراج شده بر مبنای تاریخ وقوع و بر اساس گزارش تا تاریخ ثبت ۱۵ تیر ماه سال جاری است.
در گزیده ای از گفت و گوی روزنامه اعتماد با کاوه قادری روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی، آمده است: بر این اساس نرخ خام حاصل از ثبت طلاق در استان کوردستان ۲.۷ در هزار است که شهرستان مریوان با نرخ ۳.۴ در هزار بیشترین و شهرستان سروآباد ۱.۵ در هزار کمترین نرخ ثبت طلاق را در استان دارند. از کل طلاقهای ثبت شده در سال ۹۷، تعداد ۳ هزار و ۶۸۷ مورد آن شهری و ۷۳۶ مورد آن روستایی است، در واقع به عبارتی ۸۳.۴ درصد در مناطق شهری و ۱۶.۶ درصد در مناطق روستایی به ثبت رسیده است. در بررسی توزیع سنی طلاقهای ثبت شده مردان در سال ۹۷، مشاهده میشود که بیشترین تعداد طلاق مردان مربوط به گروه سنی ۳۴-۳۰ سال و بیشترین طلاقهای ثبت شده زنان مربوط به گروه سنی ۲۹-۲۵ سال است. براساس دادههای آماری همین سامانه در ۶ ماهه امسال نیز ۲ هزار و ۴۴ طلاق شامل ۳۱۹ طلاق روستایی و یک هزار و ۷۲۵ طلاق شهری در استان کردستان ثبت شده است که به گفته «کاوه قادری» دانشآموخته دکترای روانشناسی بالینی و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با این روند کردستان بر گسل زلزله طلاق قرار دارد و اگر مسوولان آژیر این -قطار ترمز بریده - را نکشند کانون خانوادهها به سمت دره سقوط از هم پاشیدگی است. این روانشناس و پژوهشگر پدیده طلاق در کردستان و کشور از اینکه بررسیهای آکادمیکی نشان میدهد که زوجین در پنج سال اول زندگی از هم جدا میشوند ابراز نگرانی میکند. گفتوگوی روزنامه اعتماد را با این روانشناس بخوانید.
امروزه پدیده طلاق در جامعه به مساله بسیار عادی و نرمالی تبدیل شده است تا جایی که در گذشته زن و شوهری که از هم جدا میشدند تا ماهها و سالها در محافل عمومی خانواده و طایفه ظاهر نمیشدند، به نظر شما چرا امروزه قبح طلاق ریخته است؟
درخصوص این مطلب میتوان از نقش نگرش اجتماعی سخن گفت. زمانی که قضاوتهای جامعه مبتنی بر ارزشدهی به محیط خانواده و حفظ آن بود تمامی تلاشها برای حفظ انسجام خانواده صورت میگرفت و نوعی علاقه اجتماعی زمینهای میشد برای ازخودگذشتگیها و تحمل برخی ناملایمات در زندگی زناشویی؛ اما متاسفانه به دلیل گرایشهای فردگرایانه و لذت محوری که ناشی از نوع ناپخته خودشیفتگی در میان نسل جدید بود این نگرشها به مرور دچار تحول شده و اهمیت نیازهای فرد بیشتر از حفظ خانواده ارزشدهی شد، بهگونهای که با ایجاد یک کمتحملی و در مواردی تکانشگری تصمیم به جدایی بسیار راحتتر از همیشه صورت میپذیرفت. دلیل این مساله را از دیدگاه روانشناختی تا حد زیادی میتوان ناشی از سبکهای فرزندپروری والدین دانست. جامعه ایرانی در یک چرخش افراطی از تعداد فرزندان زیاد و سبک مقتدرانه و گهگاه پرخاشگرانه در تربیت فرزند به خانوادههای تکفرزندی یا تعداد فرزندان کم حرکت کرد و سبک نازپروردگی در تربیت فرزندان باعث شد امروزه با حجم وسیعی از افرادی روبهرو باشیم که دگردیسی لازم از خودشیفتگی اولیه نداشتهاند و آمادگی ایجاد یک زندگی مشترک را ندارند و در مواردی هم که وارد زندگی مشترک میشوند به دلیل خودمحوری و فقدان همدلی ناشی از خودشیفتگی توانایی تحمل ناکامیها را به خوبی ندارند و این یکی از کلان فاکتورهای شکلدهی وضع موجود است،
به عبارتی ما با نوعی سندرم نازپروردگی روبهرو هستیم که بازتولیدگر چنین بحرانی است.
بررسی آمارها نشان میدهد که میانگین سنی طلاق به مرز ۲۵ تا ۳۵ سال کاهش یافته است، فروپاشی کانون خانوادهها در سالهای نخست زندگی، ناشی از چیست؟
برخلاف تصور عامه که سالهای اول زندگی شیرینترین سالهای زندگی است، اتفاقا نتایج یافتههای آکادمیک حاکی از آن است که بالاترین تنشها و ناهماهنگیها میان زوجین در سالهای اول یا همان ۵ سال نخست رخ میدهد، اهمیت این مساله بهگونهای است که زوجدرمانگران آموزش مهارتهای زناشویی و راهکارهای مدیریت تنش در ۲ سال اول زندگی را بسیار حیاتی میدانند، چراکه در این سالها بنیانهای دایمی رابطه بهگونهای شکل میگیرد که تغییر آنها بعدها چندان آسان نیست. از سوی دیگر روبهرو شدن با تعارض جدایی از والدین و ایجاد یک زندگی مستقل و شکلدهی یک رابطه پخته در این سالها کار راحتی نیست. در نگاهی دیگر نگرش اغلب زوجین این است که قبل از حضور فرزند یا فرزندان اگر مشکلی در زندگی زناشویی وجود دارد باید بدان خاتمه داد و از آنجا که جامعه و والدین پذیرش بیشتری به طلاق پیدا کردهاند راحتتر این افراد را پذیرفته و انگیزه آنها به جای حل مساله بیشتر معطوف به جدایی میشود. تحلیل آمارهای سامانه ثبت احوال کشور درمورد طلاق در کشور و بهویژه در استان کردستان نگرانکننده است و استمرار این روند کانون خانواده را دچار مشکل میکند و اگرچه طلاق یک پدیده جهانی است اما اینکه کردستان این روزها بر گسل زلزله طلاق میلرزد موجب ناخرسندی است که این گره از کلاف سردرگم را باید مسوولان کشوری و استانی پاسخگو باشند.